Freitag, 13. Juni 2008

I am an expellee of this world / Ich bin ein Vertriebener dieser Welt / آواره جهان ام

I am an expellee of this world
Ich bin ein Vertriebener dieser Welt
آواره جهان ام
زنده بودم؛مُرده شدم
هنگامی که رودها؛رود خانه ها؛دریاها و و اَبَر دریاها بخشکند؛ماهی ها می میرند.هنگامی که باران نبارد؛درختان؛جنگل ها و گیاهان می خشکند.هنگامی که پرواز کردن را از پرندگان بگیرند؛پرندگان می میرند.هنگامی که ماهی‌های آزاده را در زندانِ ماهی ها بگذارند؛ماهی ها می میرند.هنگامی که آدمیان از میهنان شان رانده می شوند؛آوارگانی بیش نیستند که همه هستی شان چیزی جز نیستی نیست.چکامه پارسی پائین با فَرنام«آواره جهان ام» زندگی یک آواره ائی را نشان میدهد که درد دوری از میهن را با واژه‌ ها گزارش می‌ دهد
آواره جهان ام
بیگانه ام
در سرزمینی
که سرزمینِ من
نیست
بی خانه‌ ام
در پیرامونی
که پیرامونِ من
نیست
آواره ام
در جهانی
که جهانِ من
نیست
بی یاور ام
در هستی
که هستی من
نیست 
Poet Dichter چکامه سرا
Nima نیما

Keine Kommentare: