Why
Mother;why ?
Warum
Mutter;warum ?
چرا
مادر؛چرا ؟
از
ماست که بر ماست
یکی
بر سر شاخ بُن می بُرید
خداوند
بُستان نگه کرد و دید
بگُفتا
گر این مرد بد می کند
نه
با من که با نفس خود می کند
سعدی
اسلام
تازیانِ تازشگر مُسلمان؛وارونه افسانهها
و دروغهای اسلامی پی در پی 1400
ساله
دل آویزِ پیروانِ پیورز؛خشن؛بی دانش؛ساده
دل و خوش باور آئینِ واپسگرای اسلام؛یک
دین نیست؛چرا که
بنیادِ اسلام تازیان بَر نابرابری؛زورگوئی؛زور
گفتن؛باژ خواستن؛ستم و بیدادگری پایه
ریزی شده است.الله
تازیانِ بیابانی بادیه نشین در 1400
سال
پیش؛نه تنها ستم به آدمیانِ نامُسلمان؛ونکه
ستم به جانورانِ بی گناه و بی آزار را
هم روا می دارد.الله
تازیانِ بیابانی بادیه نشین؛آدم ها را
به باورمندان
و ناباوران؛آزادگان و بردگان
بخش می کند.آیا
این الله بیدادگر؛کینه جو؛بی مِهر و
مُسلمان دوستِ تازیان می تواند الله
بخشنده(!)
و
الله مِهربان(!)
باشد
که تنها باورمندانِ مُسلمان را دوست دارد
؟ و برای همین است که تازی پرستانِ انیرانی
مُسلمانی که در ایران زمین زندگی می
کنند؛زندگی ناباوران؛دگر باوران و
دگراندیشانِ ایرانی را در ایران زمین به
گهنم راستینِ اسلامی دگرگون کردند و
دگرگون هم می کنند؛چرا که پیرو آئینِ
اهریمنی اسلام نژاد پرستِ انیرانی
هستند.آنگاه
که ما ایرانی ها؛راستی ها و درستی ها را
در گفتار؛رفتار و اندیشه هایمان رها
کردیم؛ناگزیر در برابرِ دروغ های آگاهانه
و یا ناآگاهانه اسلامی و یا دروغ های
نااسلامی سَر فرود آوردیم؛که همه هستی
ما؛به دستِ خودمان؛به نابودی کشیده شده
است.سرزمینِ
ما ایران جدا از انگشت شمارانِ
فرزانه؛اندیشمند؛روشن اندیش ایران دوست
و میهن پرستِ دلسوز؛همواره
روشن اندیشانِ آبکی ایران ستیز
بیرون داده است که یکی سر از عربستان سعودی
-عبدالکریم
سروش-
و
آن دیگری-احسان
تبری-
سر
از روسیه در آورده بودند.روشن
اندیشانِ تاریک اندیش تازی اندیشی بسانِ
عبدالکریم
سروش؛ابوالحسن بنی صدر
و چپ های میهنی بسانِ فریبرز
رئیس دانا ده هاست
که به کشورهای باختری تاختند و هنوز هم
می تازند؛تا بینش آرمانی خویش را درست و
دیگر بینشها را نادرست نشان بدهند.از
شگفتی های روزگار؛همین خُرده گیرانِ
شماره یک کشورهای باختری؛همگی یا در
اروپای ستمگر و یا در آمریکای جهان خوار
زندگی می کنند.هیچ
یک از پیروانِ آئینِ چپ و آئینِ واپسگرای
اسلام نژاد پرستِ تازیان؛نه در کشورهای
تازی-اسلامی
و نه در کشورهای همگانی -سوسیالیستی-
زندگی
می کنند.روشن
اندیشانِ تاریک اندیش تازی اندیش و چپ
های میهنی؛به جای آموختن از دست آوردهای
شگرفِ کشورهای باختری و بکارگیری آن در
ایران زمین؛هنوز هم پس از شکستِ جهان بینی
اسلامی و جهان بینی همگانی -سوسیالیستی-
بسانِ
کودکانِ پیورز پای را در یک کفش کردهاند
و همواره سخن گویانِ تازی پرستِ مُسلمان
شان پیورزانه می گویند که:«این
اسلام راستین(!)
نبوده
است و نیست؛اسلام راستین(!)
اسلام
دیگریست(!)».
و
سخن گویانِ جهان بینی همگانی -سوسیالیستی-
پیورزانه
می گویند که:«این
جهان بینی راستینِ(!)
همگانی-سوسیالیستی-
نبوده
است و نیست؛جهان بینی راستینِ(!)
همگانی-سوسیالیستی-
جهان
بینی دیگریست(!)»
.آیا
شگفت انگیز است که همین پیروانِ اندیشههای
واپسگرای اسلام تازیان و پیروانِ اندیشههای
پیشتاز(!)
همگانی-سوسیالیستی-
دست
در دستِ هم ایرانِ
بسوی پیشرفت را؛به ایرانِ ویرانه ائی
دگرگون کردند که
بازهم نه تنها دست از مردم ایران؛ونکه
-بلکه-
دست
از کارهای ویرانگر گذشته خودشان هم بر
نمی دارند.آنچه
را که روشن اندیشانِ تاریک اندیش تازی
اندیش و چپ های میهنی پیروانِ بینش
پیشتاز(!)
و
بینش راستین(!)
همگانی-سوسیالیستی-
به
مردم ایران نگفتند؛اکنون همگان؛بویژه
ایرانیانِ شهروندِ اروپا و آمریکا؛با
چشمان ِ بازِ بازِ خویش در اروپای ستمگر
و آمریکای جهان خوار به روشنی می بینند
که چه کسانی
به مردم ایران دهها دروغ می گفتند
و هنوز هم با گُستاخی های خویش در درون و
برون از ایران زمین؛دروغ می گویند ؟.مردم
اروپا و آمریکا در آزادی
و در فرمانروائی مردم سالار زندگی می
کنند.وارونه
فرمانروایانِ خون ریز و
خون خوار مُسلمانِ تازی
پرستِ فرمانروائی اسلامی در
ایرانِ کنونی؛هر چند سال
سردمدارانِ ناشایستِ
کشورهای اروپائی و آمریکا
بزودی زود؛از سوی خودِ
مردم اروپا و
آمریکا؛از راه روش گُزینش
دوره ائی بزیر کشیده می
شوند.نوجوانان؛جوانان؛زنان؛دختران
و مردانِ اروپا و آمریکا
گرفتاری نوجوانان؛جوانان؛زنان؛دختران
و مردانِ ایران را در
فرمانروائی اسلامی در ایرانِ کنونی
ندارند؛که آخوندهای
تازی پرستِ بیگانه بی آزرم
مُسلمان؛هر دَم برای
نوجوانان؛جوانان؛زنان؛دختران
و مردانِ ایران زمین آئین نامه بنویسند
و به شهروندانِ ایرانی پسر و
دختر؛زن و مرد آموزه های زشت تازی-اسلامی
خویش را بچپانند و گُستاخانه بگویند
که این کار را بکنید و آن کار را نکنید.یکی
از ویژگی های فرمانروائی خودکامه اسلامی
در ایرانِ کنونی نادیده گرفتن گُزینش
مردم می باشد.سردمدارانِ
فرمانروائی اسلامی در ایرانِ کنونی؛مردم
در بندِ خویش را در خود و
با خود؛با زور سرنیزههای
خونینِ 1400
ساله
اسلامی خویش بسانِ کودکانِ کودکستان که
به سرپرست نیازمند می باشند؛به همراه
خویش می کشند؛تا
دیدگاههای نادرست و سراپا دروغ خویش را
به ایران و جهان بچپانند و بگویند که
سردمدارانِ فرمانروائی اسلامی در ایرانِ
کنونی؛ برآمده(!)
از
مردم ایران هستند و از خود
مردم ایرانند و برای مردم
ایران کار و
کوشش می کنند؛با اینکه
مردم ایران؛از دیدنِ
چهره های این گزمگانِ
مُسلمان در فرمانروائی اسلامی در ایرانِ
کنونی بیزارند.سرگذشتِ
دور و دراز همه کشورها؛ بویژه
کارنامه گذشتگان و کهن نگاری پرفراز و
نشیب ایران زمین نشان داده است و همواره
هم نشان می دهد که زندگی فرمانروایان
و گزمگانِ مُسلمانِ ستمگر در
فرمانروائی اسلامی در ایرانِ کنونی
جاودانه نمی باشد؛دیر یا
زود دستگاهِ گسترده
و خوانِ زر و
زور و ترفند و دوروئی و نیرنگ های تازی-اسلامی
این گزمگانِ مُسلمانِ تازی پرستِ بی آزرم
با سوگواری
های بیشمارشان برای آدم کشانِ کارکُشته
و تازشگرانِ خون ریز و مُسلمانی بسانِ
علی ابن ابیطالب
و
حسین ابن علی که به
ایران زمین تازش کردند؛از سوی همین
مردمی از هم دریده و پاره پاره
خواهند گشت که همواره این ستمگرانِ تازی
پرستِ ایران ستیز مُسلمان؛از آنها سخن
می گفتند و هنوز هم گُستاخانه سخن می
گویند.مردم
ایران سرانجام فرمانروائی 36
ساله
اسلامی را با اسلام تازشگر 1400
ساله
شان؛به همان جائی خواهند فرستاد که این
فرمانروائی تازی-اسلامی
از آنجا سر برآورده است.چکامه
پائین با نام «چرا
مادر؛چرا ؟»
کارکردِ
زشتِ یک مادر خرد باخته ائی را نشان میدهد
که چپِ میهنی پیرو بینش پیشتاز(!)
همگانی
-سوسیالیستی-
زنده
یاد خسرو گُلسرخی؛حسین
ابن علی
تازشگر خون ریز به ایران زمین و دست درازگر
به زنان و دختران ایران را جان بخش(!)
-شهید-
مردم
خاورمیانه(!)
می
نامید
چرا
مادر؛چرا ؟
نزن بَرسرِ من
ای مادرِ من
بزن بَرسرِ
دشمنِ من
ای یاورِ من
چرا ریزی تو
از سر
و
روی من
خون ؟
که
تازی ریخته است
بَس خون ها
از سرِ من
Poet / Dichter / چکامه
سرا
Nima / نیما
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen