فتنه از عمامه خیزد نی زخم
مولوی
مخور صائب فریب زهد از عمامه زاهد
که در گنبد ز بی مغزی صدا بسیار می پیچد
صائب تبریزی
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تزویرکنم
حافظ
آنکه از شمشیر او خون می چکید
سروران رابی سبب می کرد حبس
گردنان را بی خطر سر می برید
حافظ
که در گنبد ز بی مغزی صدا بسیار می پیچد
صائب تبریزی
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تزویرکنم
حافظ
آنکه از شمشیر او خون می چکید
سروران رابی سبب می کرد حبس
گردنان را بی خطر سر می برید
حافظ
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen