Sonntag, 31. Mai 2009

دستگیری الله

دستگیری الله
http://www.sorankurdistani.com/10hajj.jpg
آنانکه طلبکار خدائید خدائید
حاجت به طلب نیست شمائید شمائید
چیزی که نکردید گم از بهر چه جوئید
کس غیر شما نیست کجائید کجائید
انوشیروان جلال الدین مولوی

ای قوم به حج رفته کجاييد کجاييد
معشوق همين جاست بيا ييد بياييد

معشوق تو همسايه ی ديوار به ديوار

در وادی سرگشته شما در چه هواييد

آن ها که به سر در طلب کعبه دويدند

چون عاقبت الامر به مقصود رسيدند

رفتند در آن خانه که بينند خدا را

بسيار بجستند خدا را و نديدند

چون معتکف خانه شدند از سر تکليف

ناگاه خطابی هم از آن خانه شنيدند

که ای خانه پرستان چه پرستيد گل و سنگ

آن خانه پرستيد که پاکان طلبيدند

انوشیروان جلال الدین مولوی

من آن روز بودم که اسما نبود

نشان از وجود و مسما نبود

ز ما شد مسما و اسما پديد

در آن روز کانجا من و ما نبود

نشان گشت مظهر سر زلف يار

هنوز آن سر زلف رعنا نبود

چليپا و نصرانيان سر به سر

بپيمودم اندر چليپا نبود

به بتخانه رفتم به دير کهن

درو هيچ رنگی هويدا نبود

به کوه حرا رفتم و قندهار

که نزديک او زير و بالا نبود

ز زير و ز بالا فزون ديدمش

بديدم در آن زير و بالا نبود

به عمدا شدم بر سر کوه قاف

در آن جای جز جای عنقا نبود

به کعبه کشيدم عنان طلب

درو مقصد پير و برنا نبود

بپرسيدم از ابن سيناش حال

به اندازهء ابن سينا نبود

سوی منظر قاب قوسين شدم

در آن بارگاه معلی نبود

نگه کردم اندر دل خويشتن

در آنجاش ديدم دگرجا نبود

انوشیروان جلال الدین مولوی


به بتخانه رفتم به بتخانه در


در آن هیچ رنگی هویدا نبود


به كعبه كشیدم عنان طلب


در او مقصد پیر و برنا نبود


سوی قاب قوسین كردم نظر


در آن بارگاه معلی نبود


نگه كردم اندر دل خویشتن


در آن جاش دیدم دگر جا نبود


بجز شمس تبریز پاكیزه جان


كسی مست و مدهوش و شیدا نبو


انوشیروان جلال الدین مولوی

روزی روزگاری مرد باورمند (مومن) مسلمانی پس از سال ها شکیبائی به عربستان سعودی( مکه) می رود تا آئین ی(مراسم) حج را به جای آورد پس از گشایش ی خانه ی الله
(بیت الله) و آغاز آئین ی (مراسم) حج این مرد باورمند (مومن) مسلمان وارونه ی (عکس) دیگر باورمندان ی (مومنین) مسلمان آغاز می کند دور نیایشگاه (کعبه) به گردش در آید باورمندان ی (مومنین) مسلمان ی دیگر با شگفتی بیش از اندازه از کار این مرد باورمند (مومن) مسلمان می پرسند که :
"
ای برادر باورمند (مومن) مسلمان این چکاری است که شما می کنید شما چرا وارونه ی (عکس) همه ی ما دور خانه ی الله نیایشگاه( کعبه) می چرخید ؟

"
مرد باورمند (مومن) مسلمان با خون سردی به دیگر باورمندان ی (مومنین) مسلمان گفت که :
"
برادران ی باورمند (مومن) مسلمان ی من از آنجائیکه همه ی ما دنبال ی گمشده ی خودمان الله می باشیم و برای رویاروئی و دیدار با الله به مکه (حج) آمدیم مهرورزیده شما الله را از آن سوی دنبال اش بکنید هنگامی که الله به سوی من آمده است آنگاه من الله را دستگیرش می کنم
"


باورمندان ی(مومنین) مسلمان سرآسیمه شگفت زده خشمگین و با دستپاچگی به مرد باورمند (مومن) مسلمان گفتند که

"


ای برادر باورمند (مومن) مسلمان این چه سخنی است که شما می گوئید ما برای دستگیری الله به مکه (حج) نیامدیم
"


مرد باورمند (مومن) مسلمان در پاسخ به دیگر باورمندان ی (مومنین) مسلمان گفت که :
"
برادران ی باورمند(مومن) مسلمان ی من پس ما برای چه بسان ی دیوانگان و شتران ی افسار گسیخته گرد این خانه ی سنگی می گردیم ؟

"

باورمندان ی(مومنین) مسلمان با خشمگینی و با نگاه های تند به مرد باورمند (مومن) مسلمان گفتند که


"
ما به مکه(حج) آمدیم تا خانه ی الله(بیت الله) را دیدار( زیارت) بکنیم

"

مرد باورمند(مومن) مسلمان به دیگر باورمندان ی(مومنین) مسلمان گفت که:
"
زنده یاد پدر بزرگ ی بزرگوارم که مرد آگاه پژوهشگر پژوهنده خردمند خردگرا دانا و دانشمندی بوده است همواره می گفت که

"
چرا الله ی بی نیاز بسان ی ما آدم ها نیاز به خانه دارد تازه الله نه می زاید و نه زاده می شود و نه فرزندی دارد و نه زنی آنگونه که در تازی نامه ی تازیان (قرآن عرب ها) آمده است
سوره ۱۱۲: الإخلاص آیه ی 3
لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ

﴿۳﴾

[كسى را] نزاده و زاده نشده است

(۳)

و از همه چشمگیر تر الله چون در آسمان باشد خانه اش در زمین چه سودی برایش می تواند داشته باشد به جز اینکه سود های بیشماری که ما بی خردان پیشکش ی دین فروشان می کنیم ؟
"

باورمندان ی(مومنین) مسلمان در خاموشی درازی( طولانی) فرو رفته بودند انگشت به دهان پاسخی به گفته های مرد باورمند(مومن) مسلمان از سوی پدر بزرگش نداشتند و به همدیگر نگاه می کردند و خیلی دو دل (مردد) بودند که آیا آئین ی(مراسم) حج کار خردمندانه ائی است و آیا خودشان کار خردمندانه ائی انجام دادند و می دهند و یا نه ؟
تازه باورمندان ی (مومنین) مسلمان به یاد پادشاه ی باورمندان ی (مومنین) مسلمان امام محمد غزالی افتادند که خود خیلی دودل (مردد) بود در آئین ی (مراسم) حج اما چون در تازی نامه (قرآن) آمده بود امام محمد غزالی چشم و گوش بسته همه چیز را می پذیرفت چرا که اسلام یعنی پذیرش بی چون و چرا ی آئین ی الله ی تازیان (عرب ها) سر انجام باورمندان ی(مومنین) مسلمان روی به مرد باورمند (مومن) مسلمان کردند و گفتند که :
"
براستی گور پدر بزرگ ی شما کجاست که ما پس از رهائی از آئین ی (مراسم) حج به دیدارش برویم و از او سپاسگزاری بکنیم که ما را از خواب ی ده ها ساله بیدار کرده است ؟

"
مرد باورمند(مومن) مسلمان در پاسخ به دیگر باورمندان ی (مومنین) مسلمان گفت که :
"
من تنها نشانی گور پدر بزرگم را به شما خواهم داد که کاری که شما در آئین( مراسم) حج انجام دادید بر سر گور پدر بزرگ ی بزرگوارم انجام ندهید چرا که پدر بزرگ ی بزرگوارم همواره نه تنها بت و بت پرستی را دوست نمی داشت ونکه (بلکه) با آئین ی بت پرستی به هر گونه ائی (شکلی) پیکار می کرد

"

نیما

"بت خانه ی محمد"



آنکس که بين کعبه و بت خانه فرق ديد


نابالغ است و کودک باشد اگر چه پير

نسیمی

آنگاه که بت خانه ی( کعبه) محمد تازی(عرب) که خانه ی الله ی
( بیت الله) تازیان(عرب ها) نام دارد که اینگونه در آب شناور می شود شما باورمندان ی(مومنان ی) خوش باور و ساده دل از چنین بتکده ائی که شما آن را خانه ی الله(بیت الله) می نامید چه چشم داشتی(انتظاری) دارید ؟


https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgwhw6lZIoDkCyduLlrr6TvlpybKaHqwKOy6baD04gw8ECL4XjgoWiL7-4nOIx4iR5OoOCiG5HmsxowW0vJbCzW03OvjpcwqC1yr9At19WrI61YWHbGrPVpznMZ5dBci4TYgWRVCrDK6spT/s400/mecca-kabeh.jpg


https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhvTncHqx81zxThFBpeQ5ANbJAPjGxzMuHvLRW4TjZ4S7Nd83H95B-638pIpDN0QSxijDHSENEjBArcEqnDr-s-S4WAE6ETeCyji1J8NnypBtM5PYfWQPpPoTmMrAnRNRSsRFvYfUBNlXXj/s400/makkeh1320.gif


https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgnQwu3sZBeo_q1TXrHA3X07QZ68HWJcEqbRv3Bh3VMWZOV1UAVRJASXaFTDyUlw0X5Z2wxdJmENjUOq3u11DJ5XSRiabOhI2ds358admBEgXaKJS-O7iaoyncxkK_k27ZPfGskteDSHdtF/s400/kaabeh+in+flood.jpg
زهی کعبه ویران کن دیرساز
تو ز اصحاب فیلی نه ز اصحاب غار

خاقانی
گر محرم عیدند همه کعبه ستایان
تو محرم می باش و مکن کعبه ستایی

خاقانی

بر در کعبه شاید ار شعرم
خادم کعبه بان درآویزد

خاقانی

مسلمانی اگر کعبه پرستی ست
پرستاران بت را طعنه از چیست

محمود شبستری

نیما

Freitag, 22. Mai 2009

نابودی آرامگاه پیروز ایرانی

نابودی آرامگاه پیروز ایرانی 
https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiPuFgacNMOf2STxjfqI4o3zYHJzOgz6BUN06zysXq00daIQfe5i2cbOMe3wtpB09yaqMbwfW511ij47mMlKFcPYLic4eet86iEo5UhXYis-tUQdclrFoUaNaib6uIqZGLZCf-hehZP8h8d/s320/abololo.jpg
نابودی آرامگاه پیروز ایرانی 
اسلام دشمن شماره یک ایران و فرهنگ ایران زمین می باشد
تازیان و تازی زادگان بی فرهنگ ، هر چیزی که ایرانی و نماد پایداری ایرانیان در برابر تازش خونین اسلام تازیان مسلمان می باشد ، می خواهند نابود بکنند . از نابودی آرامگاه  پیروز ایرانی و یا پیروز نهاوندی -ابولولو- به دست تازیان و تازی زادگان خون خوار و خون ریز مسلمان پیشگیری بکنیم

National Anthem Of Iran / Nationalhymne IRANS / سرود پاترمی ایران

National Anthem Of Iran
Nationalhymne IRANS
سرود پاترمی ایران
هر نوشته ائی؛هر آوازی؛هر ترانه ائی؛هر چکامه ائی؛هر سروده ائی که برای میهنِ در بندِ ما و برای آزادی و رهائی ایران زمین باشد؛از ارزش بسیار نیک و زیبا برخوردار خواهد بود
نیما

Dienstag, 19. Mai 2009

ایران شکوه از یاد رفته


ایران شکوه از یاد رفته
http://tbn0.google.com/images?q=tbn:1wyUfDkJ9HePDM:http://www.iran-embassy.org.in/photo/iran_pics/hafez01.jpg
حافظ
“IRAN, The Forgotten Glory”
Der IRAN der vergessene Glanz
ایران شکوه از یاد رفته
*******************************
بيا ساقی آن می که حال آورد
کرامت فزايد کمال آورد
به من ده که بس بیدل افتاده ام
وز اين هر دو بی حاصل افتاده ام
بيا ساقی آن می که عکسش ز جام
به کيخسرو و جم فرستد پيام
بده تا بگويم به آواز نی
که جمشيد کی بود و کاووس کی
بده ساقی آن می کز او جام جم
زند لاف بينايی اندر عدم
به من ده که گردم به تاييد جام
چو جم آگه از سر عالم تمام
دم از سير اين دير ديرينه زن
صلايی به شاهان پيشينه زن
همان مرحله ست اين بيابان دور
که گم شد در او لشکر سلم و تور
بده ساقی آن می که عکسش ز جام
به کيخسرو و جم فرستد پيام
چه خوش گفت جمشيد با تاج و گنج
که يک جو نيرزد سرای سپنج
بيا ساقی آن آتش تابناک
که زردشت میجويدش زير خاک
به من ده که در کيش رندان مست
چه آتش پرست و چه دنياپرست
بيا ساقی آن آب انديشه سوز
که گر شير نوشد شود بيشه سوز
بده تا روم بر فلک شير گير
به هم بر زنم دام اين گرگ پير
مغنی کجايی به گلبانگ رود
به ياد آور آن خسروانی سرود
الا ای همای همايون نظر
خجسته سروش مبارک خبر
فلک را گهر در صدف چون تو نيست
فريدون و جم را خلف چون تو نيست
مغنی بزن آن نوآيين سرود
بگو با حريفان به آواز رود
مغنی نوای طرب ساز کن
به قول وغزل قصه آغاز کن
مغنی نوايی به گلبانگ رود
بگوی و بزن خسروانی سرود
روان بزرگان ز خود شاد کن
ز پرويز و از باربد ياد کن
چنان برکش آواز خنياگری
که ناهيد چنگی به رقص آوری
مغنی دف و چنگ را ساز ده
به آيين خوش نغمه آواز ده
حافظ
“IRAN, The Forgotten Glory”
Der IRAN der vergessene Glanz
ایران شکوه از یاد رفته

نمایش (فیلم) مهرورزیده روی نشانی پائین با موش ی کوچک فشار( کلیک) بدهید
http://www.farsmovie.com/eng/index.htm
“IRAN, The Forgotten Glory”
Der IRAN der vergessene Glanz
ایران شکوه از یاد رفته
http://www.farsmovie.com/eng/main_logo_eng.gif

Sonntag, 17. Mai 2009

پیشگاه ی خشایار ارجمند


پیشگاه ی خشایار ارجمند
khashayar Visitor Comments: http://www.oilempire.us/new-map.html .Dear Nima,this is my reaction to what jane Harman said.Contrary to common believe that Israel is a friend of Iran and Iranian people,Israel and its followers do not like to see a powerful Iran ,particularly one with nuclear weapons.Regardless of political system,The USA ,The Uk and Israel ,have every intention of dismantling Iran.Some Iranians ,through this web site that I value a lot,defend Israel and its policies.We must be alert and know the friends and foes.Please take a good look at the above link.AT the end ,I would like to express my gratitude to Kaveh and you .I admire the pure parsi.Thanks
دیدگاه های شما در باره ی کشورهای اروپائی آمریکا و اسرائیل که خودشان را سروران ی جهان می دانند درست می باشد بیگانگان از آنجائیکه از دارائی زیر و رو زمینی ایران زمین آگاهی دارند از ما ایرانیان هیچگاه دست بردار نیستند همین سروران ی جهان بودند که خمینی هندی را یک شبه پیشوای مردم ی ایران کردند تا ایران ی ما را به این روز سیه بختی و نگون بختی بکشانند ما بایستی خودمان به نیروی بیکران ی آزادی خواهان و مردم ی ایران وابسته باشیم و هیچ کشور بیگانه برای ما دل سوزی نخواهد کرد این دزدان ی پیشروی سده ی بیست و یکم 21 گرگانی هستند در پوشاک ی میش در کردار سی 30 سال به پشتیبانی از آخوندها سرگرم بودند و هستند اما در گفتار با آنها بازی های موش و گربه انجام می دهند و به چپاول ی کشور ما سرگرم بودند و هستند با اینکه روزانه شماری از ایرانیان به دست ی آدم خواران ی مسلمان ی آخوند به دار آویخته می شوند . ما باید یکی شویم چرا اینان تنها وتنها از پراکندگی ما ایرانیان ماهی های گنده را در آب ها ی گل آلود سرزمین ی ما ایران خواهند گرفت
با درود و سپاس بیشمار
نیما

Samstag, 16. Mai 2009

سنگسار کردن

سنگسار کردن
نمایش (فیلم) مهرورزیده روی نشانی پائین با موش ی کوچک فشار( کلیک) بدهید
سنگسار کردن ثریا
The Stoning of Soraya
Steinigung von Soraya

قبله ی من خاک بتخانه ست هان ای طیر هان
سنگسارم کن که من هم کعبه کن هم کافرم

خاقانی

درنوشته ی( کتاب) داستان های پیامبران(قصص الانبیا) آمده است که

"

پس طلب کردند مردی را یافتند که زنا کرده است آن مرد را بیاوردند و سنگسارش کردند

(130 قصص الانبیاء برگ / ص )

"

در نهج‌الفصاحه در بخشی از سخنان ی پایانی محمد تازی(عرب) که حجه الوادع نام دارد كه در برگیرنده ی‌ سخنان ی محمد تازی( عرب) می باشد در باره ی سنگسار کردن ی آدم های بخت برگشته این چنین آمده است :


" ايهاالناس ان الله قد قسم لكل وارث نصيبه من الميراث ولا يجوز لوارث وطيته في اكثر من الثلث و الولد للفراش و للعاهر الحجر.....
"


ای مردم...... طفل از بستر بوجود می آيد ونصيبِ زناکار سنگ است.(بخشی از حجه‌الوداع محمد، البيان و تبيين به گفته ی (نقل) از نهج‌الفصاحه، مجموعه‌ كلمات قصار حضرت رسول‌الله اكرم (ص) انتشارات جاويدان، چاپ سوم، 1377، تهران، برگردان(ترجمه‌) ابوالقاسم پاينده،برگ/ صفحه 830)

کشتار بزرگ ی ایرنیان به دست ی مسلمانان ی تازی (عرب) به پیشوائی عمر علی حسن و حسین تازی/ عرب

کشتار بزرگ ی ایرنیان به دست ی مسلمانان ی تازی (عرب) به پیشوائی عمر علی حسن و حسین تازی/ عرب

پیشگاه ی سیاوش لشگری ارجمند
برای نخستین بار پس از گذشت ی 1400 سال ماهنامه ائی پیدا شد که خواستار یاد آوری و گرامی داشت کشتار بزرگ ی ایرانیان را به دست تازیان ی مسلمان به پیشوائی عمر علی حسن حسین شد . یکی از کارهای نادرست ی نویسندگان و پژوهشگران ایرانی این بود که آنان همواره از تازش ی تازیان (عرب ها) به ایران سخن گفته اند بدون اینکه از واژه های اسلام و مسلمان سخنی گفته باشند خواننده و شنونده ی ایرانی هرگز نتوانست بار تازش و سرشت ی خون ریز اسلام ی تازشگر تازیان(عرب ها) را دریابد و بشناسد. خواهش و پیشنهاد من به شما این است که همواره این تبهکاری بزرگ و بی مانند کشتار بیشمار ایرانیان به دست ی تازیان ی
( عرب ها ی) مسلمان به پیشوائی عمر علی حسن حسین را در هر سر شماره ی ماهنامه ی بیداری بنویسید تا روزی روزگاری این روز و یا هفته ی کشتار بزرگ ی ایرانیان به دست ی تازیان ی (عرب های) مسلمان از سوی ایرانیان و جهانیان پذیرفته شود . همه ی میهن دوستان ی ایرانی بایستی این کار بسیار باارزش و پرارزش را همگی باهم ارج بشمارند . فراموش نکنیم مردمی که فرهنگ و به اندیشی (تمدن ) خود را نشناسند دوست را از خود می رانند و دشمن را فرا می خوانند
با درود و سپاس بیشمار
نیما
پاسخ ی کدبان سیاوش لشگری به نوشته ی من
درود بر نیمای گرامی. اگر بتوانم به این راه ادامه بدهم حتما این کار را خواهم کرد. افسوس که خبر بدی در شماره38 بیداری
برای بسته شدن انگاری(احتمالی)بیداری برای هم میهنانم دارم که خودم دراز مدتی است غم دارش هستم . یاری های مردم سه
چهار ماه است به کمترین اندازه خود رسیده و پروانه چاپ را از من گرفته است . شوربختانه مردم گرفتارتر از آن هستند که به چنین
جستارهایی دل ببندند و از آن پشتیبانی کنند. باید بردبار باشیم تا واکنش مردم را ببینیم




Freitag, 15. Mai 2009

اگر دل آرا رکسانا بود ؟

اگر دل آرا رکسانا بود ؟
نمایش (فیلم) مهرورزیده روی نشانی پائین با موش ی کوچک فشار( کلیک) بدهید

اگر دل آرا رکسانا بود ؟
http://www.youtube.com/watch?v=BPfk00E1eFI
http://profile.ak.facebook.com/object3/1210/72/n2225752104_4776.jpghttp://tbn1.google.com/images?q=tbn:OD253yJlQ37h-M:http://pleasewakeupnow2.files.wordpress.com/2009/04/_1_1.jpg

http://news.gooya.com/columnists/archives/images/Taylor-Jones.jpg

مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید


که کفر از شرم یارمن مسلمان‌ وار می‌آید


انوشیروان جلال‌الدین مولوی


درباره‌ی بايزيد بسطامی سرگذشت نویسان( تاریخ نویسان) چنین نوشته اند که
"

مردی زرتشتی(مجوسی) را گفتند مسلمان شو

: گفت


اگر مسلمانی آن است که بایزید دارد مرا تاب آن نیست و اگر آن است که دیگران دارند خواهان آن نیستم

"

دفتر روشنایی از شفیعی کدکنی

گزارش ی به دار آویختن و مرگ ی دل آرا دارابی همه ی آدم های با خوی و سرشت ی ویژه ی انسانی را آزرده و پژمرده ساخته بود جدا از اینکه آیا دل آرا دست اش به خون ی کسی آلوده گشته است و یا نه ؟
هر چه گاه(زمان) می گذرد راستی ها و درستی ها بیشتر آشکار خواهد شد و خود دل آرا در واپسین دوره ی زندگی اش در درون ی زندان ی ستمگران ی مسلمان ی راستین ی باورمند (مومن) بارها و بارها بر بی گناهی اش پافشاری کرده است پرسش اینجاست که آدم کشتن برای تازی پرستان ی(عرب پرستان ی) آدم خوار مسلمان پدیده ی بسیار آسان می باشد چرا که اینان شاگردان ی راستین و دوره دیده ی محمد و علی تازی(عرب) می باشند که از شمشیرهای بی مهر خون آلودشان همواره خون می چکیده است که فاطمه دختر جوان ی محمد تازی(عرب) و زن ی علی تازی (عرب) همواره می بایستی شمشیر خون آلودعلی خون ریز را بشوید تا علی سربر در فرداهای دور و نزدیک با این شمشیر پاک گشته از خون باردیگر خون های ناباوران دگر اندیشان و خرده گیران (منتقدین) به اسلام ی محمد تازی (عرب) و دیگران را بریزد در سرزمینی که مرگ و زندگی شهروندانش دردست ی آدم خواران ی مسلمان تازی پرست (عرب پرست)می باشد که برای زندگی آدمیان هرگز و هیچگاه پشیزی ارزش نمی گذارند و تازی پرستان ی آدم خوار مسلمان کار را به جائی رسانده اند که جان ی آدمیان کودکان نوجوانان جوانان دختران مردان زنان سال خورده گان را در پیش ی چشم ی همگان می ستانند و مردمان ی بیمار اسلام زده و اسلام پناه ی ما خود به برای نگاه کردن ی به دار آویختن تازیانه زدن دست ها و پاها را بریدن تیرباران کردن و سنگسار کردن ی هم میهنان ی خود می روند و در نشست های دوستانه در این باره گپی دوستانه خواهند زد که دیروز رفته بودیم سر چهار راه ی مطهری که در گوشه هایش چند زن و مردی را به دار آویختند زن ها آن چنان دست و پا می زدند اما مردها زودتر مردند و هم از این روی است که اسلام و مسلمانی خوی منش ی آدمی آرمان ی آدمیت و آدمی گری را در انسان ها آرام آرام می کشد و هم از این روی است که پدر فرمان ی مرگ پسر و مادر فرمان ی مرگ دختر و برادر فرمان ی مر گ ی برادر خود را می دهند این کار از دیدگاه ی روان شناسی و روان شناختی آدم خواران ی مسلمان را سنگ دل تر کرده است تا به آسانی این آدم خواران ی مسلمان ها بتوانند روزانه چندین ایرانی بخت برگشته را به چوبه ی دار بسپرند اینگونه مردمان ی خود در اینگونه تبهکاری ها هم دست همکار یار و یاور کشنده ی دیگر ایراینان می باشند اگر مردمانی که برای به دار آویختن ی هم میهنان ی خود می روند و پیش از اینکه کسی را به دار بیاویزند یکایک دیدارکنندگان به کشندگان ی آدم خوار مسلمان بگویند که اگر شما می خواهید این آدم را به دار بیاویزید پس بایستی ما همگان را به دار بکشید وگرنه ما نمی خواهیم گذاشت که شما این بخت بر گشته را به دار بیاویزید
کو اینگونه دیدگاه ها کو اینگونه مردانگی ؟
این دیدگاه بسیار نادرست می باشد که خودکامگان هنگام ی فرمانروائی خود به آسانی می توانند هر کاری که دلشان بخواهد بکنند این مردم ی یک سرزمین هستند که فرمانروایان ی فرمان فرما را در یک سوی درست و یا در سوی نادرست می برند نه وارونه ی(عکس) آن
هیتلر و دار و دسته اش هرگز نمی توانستند شش 6 میلیون یهودی بی گناه و بی پناه را کشتار بکنند بدون آنکه مردم ی آلمان از هیتلر و فرمانروائی (حکومت) و سیاست اش پشتیبانی کرده باشند و هم از این روی است که مردم ی بیمار اسلام زده ی ما در سرکوب کشتن به دار آویختن چشم در آوردن گوش و بینی بریدن ترشی (اسید) پاشیدن تیرباران کردن تازیانه زدن سنگسار کردن هم میهنان ی خود دست دارند مگر می شود پذیرفت که فرمانروایان ی کنونی ایران بدون ی پشتیبانی مردم سی 30 سال روزانه دست شان به خون ی ایرانیان آغشته گردد و آن ها هم هنوز به آسانی بتوانند همچنان به کشت و کشتار خود ادامه بدهند چه انگیزه ائی مردم ی ما را به همکاری با آدم خواران ی مسلمان وامی دارد ؟
فرمانروایان ی کنونی ایران و مردم ی ما در یک چیز با هم هم اندیش هستند آنهم آئین ی اسلام ی اهریمنی محمد تازی (عرب) می باشد اگر گاهگاهی خرده گیری هائی
(انتقا د هائی) از سوی مردم ما می شود این خرده گیری نه راستایش بسوی اسلام است ونکه (بلکه) شیوه ی بکارگیری کشت و کشتار می باشد همین وبس آنانیکه گرفتاری مردم ی ایران را در فرمانروائی پیشین ی شاهنشاهی ایران نبود آزادی می دانستند پس از شورش ی واپسگرای بهمن ی 1979 ترسائی در بودن ی آزادی آدم خواران ی مسلمان ی تازی پرست(عرب پرست) تنها و تنها با یاری و پشتیبانی همین مردم توانسته اند همه ی فرماندهان ی ارتش شاهنشاهی و دیگر بخت برگشتگان را بسان ی گوسپندانی که مسلمانان در جشن(عید) خون ریزی و خون خوارشان قربان سرمی برند سر ببرند و نه تنها مردم ی ما ونکه(بلکه) روشن اندیشان ی تاریک اندیش ی ما همگی هر چه زودتر خواستار به دار آویختن و تیر باران گشتن ی هم میهنان ی خودشان بودند پس بیهوده نبوده است و نیست که این آدم خواران ی مسلمان با پشتیبانی کشورهای باختری سی 30 سال فرمانروانی و کشتار کردند و می کنند و گماشتگان ی (ماموران ی) فرمانروائی ایران ی کنونی در نشست های جهانی هم به ریش ی ما و هم به ریش ی دیگران می خندند و ما هم می خواهیم این آدم خواران ی مسلمان را از جایگاه و پایگاه ی فرماندهی شان به زیر بکشیم و هم ازاین روی است که روزی رکسانا به هشت 8 سال زندان به گناه ی(جرم) گزارش رسانی به بیگانگان(جاسوسی) و روزدیگر پس از بازی های موش و گربه با باختری ها بویژه با نوکر تازی پرست ی
(عرب پرست) باختر نشین دستیار و رایزن (مشاور) باراک حسین اوباما تازی زاده سید ولی رضا نصر
http://www.donya-e-eqtesad.com/News/1718/08-03.jpg
ناگهان آزاد می گردد و مردم ی ما بسان ی همیشه در جایگاه ی بی چرا زندگان زندگی روزانه ی خودشان را سپری می سازند بدون آنکه کسی از کسی بپرسد پس چرا شما در کشتن ی دل آرا دارابی آن چنان شتاب می کردید و این جوان ی هنرمند را که همه ی اندیشه هایش را در چارچوب ی چهره پردازی( نقاشی) و رنگ آمیزی نشان داده است که نمی تواند یک کشنده ی راستین ی زندکی یک انسان ی دیگر باشد من نه امروز ونکه(بلکه)همواره به سیا ست های کشورهای اهریمنی باختری تاختم و هنوز هم می تازم چرا که اینان در نابودی کشور ما و کشتار بهترین فرزندان ی ایران زمین هم دست یار یاور و همکار آدم خواران مسلمان تازی پرست(عرب پرست) بودند و هنوز هم هستند برای کشورهای باختری هیچ چیزی پاکیزه تر(مقدس تر)از سودهای هنگفتی نیست که این چپاول گران از دست رنج و دارائی های کشورهای بیمار اسلام زده به دست می آورند و هم از این روی است که این بی خردان اسلام را دوست دارند و ستایش می کنند و اسلام شناسان شان هزاران نوشته (کتاب) در ستایش از محمد و اسلام ی ماورای واپسگرایش نوشتند و می نویسند تا روزی که هم تیشه به ریشه ی خود می زنند و همه ی جهان را دودستی یا به نابودی می کشانند و یا پیشکش ی آدم خواران مسلمان خواهند کرد آری دل آرا دارابی را کشتند چرا که دستیار رایزن(مشاور) باراک حسین اوباما سید ولی رضا نصر تازی زاده به تهران نرفته بود تا پیام ی برادر باراک حسین اوباما را به برادرآئینی(دینی) خود خامنه ائی فلسطینی پیشکش بکند و هم از این روی است که همه ی کشورهای باختری از آغاز کشتار میهن پرستان ی ایران زمین از سال ی 1979 ترسائی تا به امروز همکار همیار و هم دست ی آخوند های مسلمان آدم خوار بودند هستند و خواهند بود و ما بایستی این پنبه را از گوش ی خودمان برداریم که از این باختریان در رهائی و آزادی ایران چشم داشت(انتظار) داریم اگر دل آرا رکسانا بود و یک گذرنامه ی آمریکائی هم داشت و پیوندها و بده بستان های بازرگانی درونی و برونی با فرمانروایان ی درون و برون از کشور داشت امروز دل آرا هم همان جائی می بود که رکسانا است
نه ز سردان خورد طپانچه ی گرم
این رخ شرمگین که من دارم
خاقانی
نیما

Mittwoch, 13. Mai 2009

شاخابه پارس/ خلیج پارس

هم میهنان ارجمند !
با دستینه خودتان پوزه دشمنان  ایران زمین را با یکپارچگی و یگانگی پاترمی خودمان بر خاک بمالیم

http://www.petitiononline.com/mod_perl/signed.cgi?iran200&1
Petition Concerning the objectionable statements by California Congresswoman Jane Harman regarding the balkanization of Iran

شاخابه پارس/ خلیج پارسhttp://mehr-irani.persiangig.com/Mehr%20Iran/iran_map.jpg
چو ایران نباشد تن من مباد
بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
پیروز پارسی - فردوسی - بزرگوار

ما ایرانیان هنوز به ژرفنای اندیشه های اهریمنی بیگانگان کشورهای باختری بویژه زوزه های بانو جینهارمن

Jane Harman
http://tbn0.google.com/images?q=tbn:fWA0aqcgZL6LlM:http://www.wired.com/images_blogs/threatlevel/images/2009/04/22/jane_harman_2_2.jpg
نماینده دموکرات کالیفرنیا خواهر و هم اندیش برادر باراک حسین اوباما پیرامون پاره پاره کردن ایران و مارخواران  اهرمن چهرگان  تازیان 
 بی و کم فرهنگ کنونی پی نبرده ایم و پس از گذشت 34 سال از فرمانروائی فرمانروایان  نا و پاد ایرانی بر کشور بزرگ و پهناور کوروش بزرگ و فرزانه فرهیخته ایران وجهان زرتشت بزرگوار هنوز در گفتار و نوشتار ما پر از واژه های زشت و اهریمنی تازی یافت می شود و هرگز به خودمان این سختی کوچک را نمی دهیم که از خوی زشت  بکارگیری واژه های بیگانه بویژه واژه های تازی در نوشتار و گفتار خودمان دست برداریم و گروه 
 اندکی که این کار ایران دوستانه را انجام می دهند به پوزخند تازی نویسان گرفته می شوند ما بایستی بدانیم که دشمنان  ایران زمین خواب ها ی اهریمنی برای کشور و یکپارچگی میهن ما دیده اند تا آرام آرام کشور ما را به شیوه خودشان پاره پاره کنند تازه کار بجائی رسیده است که تازیان برای ما ایرانیان فرمان می نویسند تا ما ایرانیان از بکارگیری واژه شاخابه پارس خودداری ورزیم و شاخابه پارس را به شاخابه تازی دگرگون کنیم وگرنه تازیان بازی های مارگیری اسلامی تازی پرستان ی بی آزرم کشور ما را به چنبره 
شکست و بی آبروئی خواهند کشانید ما
 بایستی بیاموزیم که ما ایرانیان در همه زمینه ها بایستی با دشمنان درون و برون از کشورخودمان پیکار بکنیم هنگامی که تازیان در روزنامه های شان واژه تازی خلیج را می بینند به این اندیشه می افتند که از آنجائیکه این نام نام تازی می باشد پس شاخابه پارس بخشی از پروه تازیان می باشد و ایرانیان پروانه ندارند که نام ی پارسی را بر شاخابه بگذارند یادم می آید که در یک گفتگوی بلندی که با چندین تازیان داشتم که پافشاری می کردند پورسینا تازی می باشد چرا که نوشته هایش به زبان تازی می باشد آنگونه که باختریان در دانشگاه های خود پورسینا را دانشمند و پزشک تازی نام می برند گفتگوهای بیشمار من با این تازیان سرانجام آنان را به همان راهی کشانید که خواستند من را به فرمان آئین اسلام 
 اهریمنی شان سرببرند همانگونه که محمد تازی دگراندیشان را اسلام گونه سرمی برید ما بایستی واژه ی خلیج را به تازیان و تازی پرستان پیشکش بکنیم و به جای آن واژه زیبای شاخابه را بکار ببریم من نمی دانم که چرا فرهیختگان
 سرزمین ما نوشته تازی پرست بی آزرم مرتضی مطهری را آویزه گوش خود نمی کنند که مطهری و دیگر تازی پرستان از آنجائیکه نمی توانستند به یک باره زبان پارسی را نابود سازند همچو بیماری واگیر به درون زبان پارسی تاختند و می تازند تا زبان پارسی را از درون با تازی نویسی تازی گرائی و تازی پرستی نابود سازند پس ما بایستی بیدار باشیم و به زوزه های تازیان و تازی پرستان نگرورزی بکنیم که دشمن خواستار نابودی کیستی پاترمی ما ایرانیان می باشد و ما ایرانیان بایستی پوزه های تازیان و تازی پرستان را با پارسی نویسی خودمان بویژه بکارگیری شاخابه به جای خلیج در هم کوبیم

Nima /نیما

پارسی تازی
پاد ضد
پروه غنیمت
پاترمی ملی
نگرورزی توجه
کیستی هویت
شاخابه خلیج
تازی عرب
پورسینا ابن سینا
واژه کلمه
یاد آوری


دهخدا :
[ ب َ / ب ِ ] [ اِ مرکب ] شاخ آبه شهرود. خليج . (شعوري ). جويي و نهري باشد که از رود بزرگ و دريا ج...
معین :

[ (ب يا بَ) ] [ (اِمر.) ] 1 ـ جوي كوچكي كه از رود يا دريا جدا گردد. 2 ـ خليج .



ایران میهن ما( کرد آذری ترکمن بلوچ و ...) ست

http://mehr-irani.persiangig.com/Mehr%20Iran/iran_map.jpg
سخنی با یک دوست کرد که خود را ایرانی نمی داند
آدمیان شاخه و برگ همند
کاین همه از یک تنه آدمند
آدمیان زنده به یکدیگرند
دست و دل ودیده و پا وسرند
جمله برادر به هم و خواهریم
کاین همه از یک پدر و مادریم
شهریار

با اینکه شما و دیگر یاران شما در کشور اهریمنی اسلام دوست انگلستان زندگی می کنید از گفتار پندار و کردار این بیشرمان تازشگر که همواره دشمن شماره یک سرزمین ما ایران و دوست
 دیرین و بی چون و چرا ی اسلام ی تازیان(عربها) بودند و هستند آموزشهای بایستی (ضروری) را فرا نگرفته اید من این نوشته ی کوتاه و درخور گفتگو را برای شما فرستادم که همواره خواستار جدا شدن از سرزمین ی خودتان ایران می باشید انگار که دیگر جاها میهن ی شما نمی باشد و تنها کردستان ی ایران میهن ی شماست باشد که ما پیش از آنکه در دامگه ی دشمن ی اهریمنی انگلیس بیا فتیم خرد خود را بکار گیریم و اندیشه کنیم و باز هم اندیشه کنیم
چه خوب بوده است که شما پاسخی درست و پایه ائی به نوشته ی من در این باره می دادید نه اینکه با بانگ ی بلند و نامهربانانه انگار که دارید با نوکر انگلیسی خودتان سخن می گوئید سخن بگوئید گذشت ی گاه (زمان) نه تنها چهره ها را یکی پس از دیگری پرده دری می کند بلکه ژرفنای اندیشه های نادرست انیرانی و واپسگرای آنانی را نشان می دهد که به نام ی مردم درفش ی (پرچم ی) دروغین ی مردم را بر فراز اندیشه های بیگانگان بویژه کشور اهریمنی انگلیس بلند کردند ومی کنند شما کوشش کردید من را به گفته ی خودتان میهن گرا (ناسیونالیست) نشان بدهید که تا از این راه گفتار و کردار خودتان را در جدائی کردستان از ایران به گونه ئی بپوشانید و آرزوی دیرینه ی کشور اهریمنی انگلیس که پاره پاره کردن و شدن ایران را خواستار می باشد آگاهانه و یا نا آگاهانه پیاده بکنید کشور انگلیس از هر کوششی در این راه ی بیشرمانه - پاره پاره کردن ی ایران - دست بر دار نیست شما با خواندن ی یک نوشته ی انگلیسی های اسلام دوست خواستیددانش ی بیکران ی ایران ستیزی خودتان را آن هم نامهربانانه و با بانگ ی بلند به انسان ی ناآکاه نادان بیخرد وبی دانشی بسان ی من که چرا به گفته های نویسنده ی انگلیسی تان که چشمی به سیاست ی کشور اسلام دوست ی اهریمنی اش دارد نمی پذیرم که بخشی از کارهای دانشگاهی شماهم می باشد وهنگام سخن گفتن از داستان ی خنده دار کودکانه و دروغینی بنام ستم پارس ها یا به گفته ی شما( فارس ها ) سخن می گوئید که پس از زندگی 20 ساله در کشور اهریمنی انگلیس به دیدگاه ی نوین ی خودتان رسیدید من از دیدگاه ی شما و دیگران شگفت زده نیستم که شما و دیگران آگاهانه و یا ناآگاهانه به کوشش و یاری های بیشرمانه و بیشمار ام آی سیکس و اینتلیجنس سرویسMI6 (Military Intelligence, Abteilung sechs) ,Secret Intelligence Service (SIS)
از دیدگاه ی جهانی زیر پوشش ی آزادی خواهی خودگردانی (خودمختاری) به کرد گرائی کردزدگی و کرد پرستی رسیدید شگفتی من از شماها بدور ریختن ی ارزشها اندیشه های مردمی انسانی آئین ی مردم سالاری برای همه ی مردم جهان و بویژه مردم ی ایران چه کرد چه آذری چه ترکمن چه بلوچ و ... در یک ایران ی یکی (متحد) می باشد گذشت ی گاه (زمان) انسان ها را در هر زمینه ائی آبدیده می سازد به جز آنها ئی که از سرگذشت( تاریخ) نمی آموزند کشورهای باختری با برداشتن و سرنگونی فرمانروائی (حکومت ی) شاهنشاهی و آوردن ی خمینی هندی به ایران کشور ما را به دست ی ما و با نادانی و بیخردی روشن اندیشان ی تاریک اندیش ی اسلام زده ی تازی پرستی (عرب پرستی) بسان ی آل احمد شریعتی بنی صدر سروش بازرگان و ... به خاک ی سیاه نشاندند و این بار ما نبایستی آزموده را یک بار دیگر بیازمائیم به گفته ی رودکی بزرگ
هر ناموخت از گذشت روزگار
نیز ناموزد زهیچ آمو زگار
از شما پرسیدم که می خواهید از کشور پیشین ی خود تان ایران جدا شوید چرا به جای نام ی ایرانی- کردی نام ی یک آدم کش ی خون خوار عرب ی مسلمان ی بچه باز خون ریز دست درازگر (تجاوز گر ) به زنان ی مردم را دگرگون نمی کنید چونکه پاسخی درست وبجا نداشتید با دست پاچگی گفتید من شکیبائی( حوصله) این کار را ندارم من بر این باور نیستم برگرداندن ی یک نام آنهم در اروپا سخت تر از به آمریکا ویتنام مصر رفتن باشد بهتر بود می گفتید که این نام ی تازی (عربی) برازنده ی ارزش ها و دیدگا ه های شما و دیگر جدائی خواهان( تجزیه طلبان) به شمار می رود نه اینکه شکیبا ئی دگرگونی نام تازی (عربی) خود را ندارم من از آغاز شناختن ی آئین ی ایران ستیز زن ستیز واپسگرا بیگانه نژادپرست خشن خون ریز بی مهر تازشگر اسلام ی تازیان (عربها) همواره در ایران و بیرون از کشور کوشش های خودم را بکار بردم و می برم تا با این آئین ی اهریمنی ناجوانمردانه و خرد ستیزدر همه ی زمینه ها پیکار بکنم وارونه ی شما و پیشوای اسلام پناه ی شما کدبان ... و دیگران که چشم و گوش بسته پشتیبانان راستین ی اسلام شدند و بودند و شاید خواهند بود چرا که برای پول دار شدن اسلام بکار پول پرستان و میهن فروشان می آید شاید شما بر این باور هستید که چون پول شما بیشتر از دیگران است ویا شده است پس به خودتان این پروانه (اجازه) را می دهید که با با نگ ی بلند و خشمگینانه با یک پارسی که انگار کارفرمائی که با کارگرش سخن می گوید سخن بگوئید کشور اسلام دوست و اهریمنی انگلستان بارها به میهن ی ما ایران چنگ انداخته است تا به گفته ی فرماندار انگلیسی اش در هندوستان در سال 1844 ترسائی (مسیحی ) ماانگلیسیها باید ایران را همیشه در بدبختی و ناتوانی و بیچارگی نگاه داریم یا به گفته ی چرچیل انگلستان همواره سود های بیکرانی در سرزمین ی ایران دارد و چه زیبا ست این سخن که بگو که با کی دوستی تا بگویم که کیستی ؟ اگر نمی دانید بدانید که کشور اهریمنی انگلستان افغانستان بخشی از بلو چستان بحرین را از کشور ما ایران ناجوانمردانه جدا کرده ا ست اگر کشور اهریمنی انگلستان پاکستان را از هند جدا نمی کرد اکنون پاکستان بسان ی هندوستان یک کشور مردم سالار بود ه است کشور اهریمنی انگلیس به این هم بسنده نکرده است که پاکستان را دوباره به پاکستان خاوری( بنگلا دش) بخش کرده است من خیلی شادمان هستم که چینی ها هنگ کنگ را پس از 200 سال از گلو گاه ی انگلیسیها در آوردند و چارلز انگلیسی سرشکسته پرچم انگلیس را برای همیشه از هنگ کنگ به انگلستان برده است تا میهن دوستان ی ایرانی زنده هستند هرگز این پروانه (اجازه) را به کشور های باختری بویژه به کشور اهریمنی اسلام دوست ی انگلستان و نوکرانشان که زیر پوشش آزادی خواهی خودگردانی (خودمختاری) خواب ی آشفته ائی برای پاره پاره کردن ی میهن ی ما ایران دیده اند نمی دهند آزمون ی شورش ی واپسگرای 1979 ترسائی (مسیحی) در ایران زمین مردم ی ما و روشن اندیشان ی دل سوز و میهن دوست ی ایران را بیدار کرده است این بار مردم ی مارگزیده ی ما از ریسمان ی سیاه و سپید براستی می ترسند و از ژاژخانی مشتی بیگانه پرست و پشتیبانان ی اهریمنی اش هرگز سردریوزگی به دل راه نخواهند داد ایران زمین را نه باختری ها می شناسند و نه نوکرانشان که داد آزادی خواهی دروغین و مردم سالاری تیره ائی (قبیله ائی) سرمی دهند به گفته ی فرزانه ی ایران زمین پرویز ناتل خانلری که زاغی شاهین ی بلند پروازی را به میهمانی خود فرامی خواند که
خانه ائی در پس باغی دارم
وندر آن گوشه سراغی دارم
خوان گسترده الوانی هست
خوردنی های فراوانی هست
آنچه زان زاغ چنین داد سراغ
گندزاری بود اندر پس باغ

نیما