نامه به یک دوست کُرد ، که خود را ایرانی نمی داند
پیشگاه
دوست ارجمند
با
اینکه در کشور اهریمنی انگلستان زندگی
می کنید ؛ از گفتار ،
پندار و کردار این بیشرمان ؛
که همواره دشمن شماره ء یک
سرزمین ما ایران و دوست دیرین و بی چون و
چرا ی اسلام تازیان بودند و هستند آموزشهای
بایستی را فرا نگرفته اید .
من
این نوشته ء درخور گفتگو
را برای شما فرستادم ؛ که
همواره خواستار جدا شدن از سرزمین خودتان
ایران می باشید ؛ انگار که
دیگر جاهای ایران میهن شما
نمی باشد و تنها کردستان ایران
میهن شماست ؛ باشد که ما ،
پیش از آنکه در دامگه دشمن اهریمنی انگلیس
بیا فتیم ، خرد خویش
را بکار گیریم و اندیشه کنیم و باز هم
اندیشه کنیم
چه
خوب بوده است ؛ که شما پاسخی
درست و پایه ائی به نوشته ء
من می دادید ، نه اینکه با
بانگ بلند و نامهربانانه ،
انگار که داشتید با نوکر
انگلیسی خودتان سخن می گفتید
.
گذشتِ
گاه ، نه تنها چهره ها
را یکی پس از دیگری پرده دری می کند ،
ونکه ژرفنای اندیشه های نادرست و
واپسگرای آنانی را نشان می دهد ؛
که به نام مردم ، درفش
دروغین مردم را بر فراز اندیشه های
بیگانگان بلند کردند و می کنند .
شما
کوشش کردید ؛ که
من را به گفته ء خودتان
میهن پرست پیورز نشان بدهید
، تا از این راه به آرزوی
کشور اهریمنی انگلیس ؛ که
پاره پاره کردن و شدن ایران را خواستار
می باشد و از هر کوششی در این راه یبیشرمانه
دست بر دار نیست ،همراهی بکنید.
شما
با خواندن یک نوشته ء
انگلیسی ها ، خواستید
دانش بیکران خودتان را ،
آن هم نامهربانانه و با بانگ بلند ،
به آدم ناآکاه ،
نادان ، بیخرد و بی دانشی
بسان من ؛ که چرا به گفته
های نویسنده ء انگلیسی
تان ؛ که چشمی به جهان
آرائی کشور اهریمنی اش دارد ،
نمی پذیرم ؛ که بخشی از
کارهای دانشگاهی شما هم می باشد و هنگام
سخن گفتن از داستان خنده دار ،
کودکانه و دروغینی بنام ستم پارس ها و
یا به گفته ء شما -
ستم
فارس ها -
سخن
می گوئید ؛ که پس از زندگی
20
ساله
تان ، در کشور اهریمنی
انگلیس ، به دیدگاه ء
نوین خودتان رسیدید .
من
از دیدگاه ء شما و دیگران
شگفت زده نیستم ؛ که شما
از دیدگاه جهانی ، به کُرد
گرائی ، کُرد
زدگی و کُرد پرستی
رسیدید .
شگفتی
من ، بدور ریختن ارزشها ،
اندیشه های مردمی -
انسانی
آئین مردم سالاری ، برای
همه ء مردم جهان و بویژه
برای مردم ایران می باشد
.
گذشتِ
گاه آدم ها
را ، در هر زمینه ائی آبدیده
می سازد ؛ بجز آنهائی که
از سرگذشت و کهن نگاری نمی
آموزند ؛ به گفته ء
رودکی فرزانه
هر
ناموخت از گذشت روزگار
نیز
ناموزد زهیچ آمو زگار
من
از شما پرسیدم ؛ که می
خواهید از کشور پیشین خودتان ایران جدا
شوید پس چرا نام یک آدم کش
خون خوار عرب مسلمان بچه باز خون ریز ،
دست درازگر به زنان و دختران
مردم را دگرگون نمی کنید ؟
چونکه پاسخی درست و بجا نداشتید ؛
گفتید که «
من
شکیبائی این کار را ندارم »
. من
بر این باور نیستم ، که
برگرداندن یک نام ، آن هم
در اروپا ، سخت تر از به
آمریکا ، ویتنام و
مصر رفتن باشد .
بهتر
بود که می گفتید ؛
که این نام زشت تازی ،
برازنده ء ارزش ها و دیدگا
ه های اسلام دوستانه شما و کشور
اهریمنی انگلیس می باشد ، نه اینکه
: «
شکیبا
ئی دگرگونی نام خودم
را ندارم »
. من
از آغاز شناختن آئین نژادپرست ،
خشن ، خون ریز ،
بی مهر و تازشگر اسلام
تازیان ، همواره در
ایران و بیرون از کشور ،
کوشش های خودم را بکار بردم و می برم ،
تا با این آئین ناجوانمردانه و خرد ستیز
، در همه ء
زمینه ها پیکار بکنم ،
وارونه ء پیشوای شما ،
سرکار فرخ نگهدار و دیگران
؛ که چشم و گوش بسته ،
پشتیبانان راستین اسلام شدند و
می باشند ؛ چرا که برای پول دار شدن
، اسلام بکار پول پرستان
می آید .
شاید
شما بر این باور هستید ،
که چون پول شما بیشتر از دیگران است و یا
شده است ، پس به خودتان این
پروانه را می دهید ؛ که با
بانگ بلند و خشمگینانه ،
با یک پارسی ، که انگار
کارفرمائی که با کارگرش سخن می گوید ،
سخن بگوئید کشور اهریمنی انگلستان ،
بارها به میهن ما ایران چنگ انداخته است
، تا به گفته ء
فرماندار انگلیسی اش در هندوستان ،
در سال 1844
ترسائی
: «
ما
انگلیسیها ،
باید ایران را همیشه در بدبختی و ناتوانی
و بیچارگی نگاه داریم
»
و
یا به گفته ء چرچیل :«
انگلستان
همواره سود های بیکرانی در این سرزمین
ایران دارد »
. و
چه زیبا ست این سخن ؛ که
بگو که با کی دوستی تا بگویم که کیستی ؟
.
اگر
شما نمی دانید بدانید ؛
که کشور اهریمنی انگلستان ، افغانستان ،
بخشی از بلوچستان و بحرین
را از کشور ما ایران ناجوانمردانه جدا
کرده است .
اگر
کشور اهریمنی انگلستان،
پاکستان را از هند جدا نمی کرد ،
اکنون پاکستان ، بسان هندوستان ، یک کشور مردم سالار بوده است .
کشور
اهریمنی انگلیس ، به این
هم بسنده نکرده است ؛ که
پاکستان را دوباره به پاکستان خاوری و
یا به بنگلادش
بخش کرده است .
من
خیلی شادمان هستم ؛ که چینی
ها هنگ کنگ را ،
پس از 200
سال
، از گلوگاه ء انگلیسیها در
آوردند و چارلز انگلیسی سرشکسته ،
درفش انگلیس را برای همیشه ،
از هنگ کنگ ، به انگلستان
برده است
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen