همان اهریمن است الله
مهدی اخوان ثالث م.امید
سیه کاران در میخانه ها بستند حافظ جان
خم و مینا و جام باده بشکستند حافظ جان
به مستان می انگور حدها می زنند آنان
که از کبرو غرورو مکرسرمستند، حافظ جان
خداگویندو می گیرند جان و مال مردم را
خدا داند که بس نا مردم و پستند حافظ جان
خداکی نان جان باشرط ایمان میدهد کس را
چرا الهیان این را ندانستند حافظ جان
خدا مارا از این الله اهریمن رها سازد
یقین اهریمن والله همدستند حافظ جان
همان اهریمن است الله ودراین شک ندارم من
گواهم ایزدی ایرانیان هستندحافظ جان
ببن شبها چه تاریک است زیر پرچم الله
ببین مردم چه بدبخت و تهیدستند حافظ جان
سلامی کن به خیام آن ابرمرد ازمن مسکین
بگو پستان درمیخانه هابستندحافظ جان
م . امید
(اعراب ) مسلمان و نوکرانشان به مردم ی بی پناه و بی گناه ی ایران نوشته ها ی کوتاه و یا بلندی در باره ی اسلام ی محمد تازی (عرب) و علی تازی (عرب) نوشته می شود و دست های آلوده به خون و چرکین این تازیان ی (عرب ها ی) تازشگر خون ریز بی دانش بی هنر دست درازگر
(تجاوزگر) جنسی به زنان ی مردم بی مهر و بی فرهنگ نشان داده می شود دشمنان ی آگاه و مردم ی نا آگاه بانگ بر می آورند آی چرا شما به باورهای مردم ی بیچاره پرخاش (توهین) می کنید ؟. ما از تازی پرستان ی (عرب پرستان ی) مسلمان ی آگاه چشم داشت (انتظار) نداریم که آنها
وا اسلاما سر ندهند اینان 1400 سال با این جنگ افزار
(اسلحه ) با خون ی دگر اندیشان نان ی خود را پختند بدست آورده اند و می آورند سخنان ی ما بیشتر با مردمان ی ناآگاه و گول خورده ائی ست که باورهایشان پشت بر پشت
(نسل اندر نسل) از پدر به پسر بوده است و هیچگاه این باور تازشگر تازی (عربی) با خرد و پژوهش از سوی ایرانیانی که نیاکانشان به دست ی شمشیر زنان ی مسلمان ی تازشگر تازی (عرب) سربریده شدند پذیرفته نشده است و از همین روی ست که دستگاه ی اهریمنی آخوند ها ی تازی پرست ی (عرب پرست ی) مسلمان مرگ ی خود را در آگاهی و بیداری توده های از خواب ی 1400 ساله بیدار شده ی ایرانیان می دانند و بدین انگیزه آخوند ها و دستگاه ی اهریمنی شان هیچگاه دوستدار و خواستار از دست دادن ی پایگاه ی مغز شوئی خود در سراسر ایران نخواهند بود و از همین روی ا ست که این دستگاه ی اهریمنی چنگال ی خود را از آغاز زایش( تولد) ما تا مرگ ما و پس از آن هم به گستره ی ایران زمین گسترده است .آخوند ها و دستگاه ی اهریمنی شان مگسانی بیش نیستند و اسلام ی تازشگر تازی (عربی) گنداب ی آخوندها می باشد برای خشکاندن ی این گنداب ی 1400 ساله بایستی جنگ افزار (اسلحه ی) آخوندها را - اسلام را - که با آن مردم ما را مغزشوئی کردند و می کنند از دست شان گرفت آنگاه آغاز بیداری و رهائی ایرانیان فرا خواهد رسید و مردم ی ما دیگر به سخنان ی بیخردانه ی آخوندهای تبهکار گوش فرا نخواهند داد و خودشان به خردورزی و خرد خود روی خواهند آورد و راه ی خوشبختی و نیکبختی خود و مردمان ی در بند ما را می گشایند و آئین ی اهریمنی اسلام ی تازیان (عرب ها) را از جایگاه و پایگاه ی فرماندهی بر خرد و روان ی خود به زیر خواهند کشید و درفش ی رهائی خود و هم میهنان ی خود را پس از 1400 سال بیدادگری اسلام بردوش خواهند کشید
اکنون ما در اینجا سخنان ی الله ی تازیان (عرب ها) را می آوریم تا نشان دهیم که ما به هیچ کسی پرخاش (توهین) نمی کنیم ونکه (بلکه) راستی ها و درستی ها را آشکار می کنیم این الله ی تازیان
(عرب ها) و یا به زبان ی دیگر الله ی مسلمانان است که پیوسته دشنام می دهد و به مردمان پرخاش (توهین) می کند دشنام هائی که الله می دهد باورمندان ی ساده دل بایستی این واژه ها را یا به زبان ی دیگر دشنام ها را با آب ی زر (طلا) !!! بنویسند تا همگان بدانند که الله تازیان (عرب ها) در دشنام دادن و پرخاش (توهین) کردن دست ی لات ها و چاقوکشان و آ دم کشان ی ویژه ی کوچه و بازار را از پشت بسته است این هم بخشی از سخنان ی اندیشمندانه ی الله ی تازیان (عرب ها) که اگر همه ی مردم جهان دست به دست هم بدهند شدنی نیست که چنین سخنان ی خردمندانه ائی بگویند !!! خوانندگان ی ارجمند ببخشید که ما دشنام های (توهین های) الله ی بی ادپ
(بی ادب) تازیان (عرب ها) را در اینجا می آوریم ما این دشنام ها (توهین ها) را بازگو می کنیم تا نشان دهیم که پرخاش گر (توهین گر) شماره یک الله ی تازیان (عرب ها) می باشد نه ما که گناهی جز بازگوئی راستی ها و درستی ها نداشتیم و نداریم به گفته ی حافظ ی بزرگ
تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ
﴿1﴾
بريده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او باد(1)
مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ﴿2﴾
دارايى او و آنچه اندوختسودش نكرد(2)
سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ﴿3﴾
بزودى در آتشى پرزبانه درآيد(3)
وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ﴿4﴾
و زنش آن هيمهكش [آتش فروز](4)
فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ﴿5﴾
بر گردنش طنابى از ليف خرماست(5)
سوره 7: الأعراف آیه ی 44وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُواْ نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ
﴿44
و بهشتيان دوزخيان را آواز مىدهند كه ما آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود راستيافتيم آيا شما [نيز] آنچه را پروردگارتان وعده كرده بود راست و درستيافتيد مىگويند آرى پس آوازدهندهاى ميان آنان آواز درمىدهد كه لعنت الله بر ستمكاران باد
(44)
سوره 2: البقرةآیه ی 89﴿89﴾
(89)
﴿179﴾
(179
﴿106﴾
(106)
﴿107﴾
(107)
آیا این الله ی نژادپرست ارزش ی پرستیدن را دارد که انسان ها را به سپید و سیاه بخش می کند ؟
سوره 7: الأعراف آیه ی 176
﴿176﴾
﴿35﴾
(35)
﴿52
اينانند كه الله لعنتشان كرده و هر كه را الله لعنت كند هرگز براى او ياورى نخواهى يافت (52)
سوره 47: محمد آیه ی 23﴿23﴾
اينان همان كسانند كه الله آنان را لعنت نموده و [گوش دل] ايشان را ناشنوا و چشمهايشان را نابينا كرده است (23)
﴿78﴾
و تا روز جزا لعنت من بر تو باد (78)
﴿161﴾
كسانى كه كافر شدند و در حال كفر مردند لعنت الله و فرشتگان و تمام مردم بر آنان باد (161)
﴿60﴾
(60)
﴿87﴾
آنان سزايشان اين است كه لعنت الله و فرشتگان و مردم همگى برايشان است (87)
﴿68﴾
پروردگارا آنان را دو چندان عذاب ده و لعنتشان كن لعنتى بزرگ (68)
﴿162﴾
در آن [لعنت] جاودانه بمانند نه عذابشان كاسته گردد و نه مهلتيابند (162)
وَأُتْبِعُواْ فِي هَذِهِ لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ
﴿99﴾
(99)
(176)
(44)
﴿166﴾
(166)
﴿13﴾
گستاخ [و] گذشته از آن زنازاده است (13)
اکنون هم میهنان ی ارجمند خردتان را بکار گیرید و همه چیز را از دریچه ی خرد بگذرانید و آنچه را که با خرد خود درست ارزیابی می کنید بپذیریداللهی که از روی درماندگی و ناتوانی بسان ی انسان ها ی درمانده آغاز می کند که به دگر اندیشان و ناباوران دشنام دهد پس این الله تنها و تنها ساخته و پرداخته ی دست ی انسان ها بوِیژه تازیان (عرب ها ) پیش ی از اسلام و محمد تازی (عرب) می باشد آیا چنین اللهی شایسته ی پرستیدن می باشد که هموا ره به زمین و گاه (زمان) دشنام می دهد ؟ آیا چنین اللهی که همواره برای انسان ها ی نافرمان و شهروندانشان بدبختی درد و رنج و گرفتاری زمین لرزه (زلزله) باران ی بیشمار (سیل) می فرستد آیا چنین اللهی شایسته ی پرستیدن می باشد ؟ زنده یاد سعیدی سیرجانی سروده ائی زیبائی دارد به نام خداناشناس که شما خوانندگان ی ارجمند به جای واژه ی خدا الله را بنشانید که این سروده ی زنده یاد سعیدی سیرجانی برابر
(مطابق ی) درون مایه ی تازی نامه ی تازیان (قرآن عرب ها) می باشد
خدا ناشناس
خبر داری ای شیخ دانا که من
خدا ناشناسم خدا ناشناس
نه سربسته گویم دراین ره سخن
نه ازچوب تکفیردارم هراس
زدم چون قدم ازعدم در وجود
خدایت برم اعتباری نداشت
خدای تو ننگین و آلوده بود
پرستیدنش افتخاری نداشت
خدائی بدینسان اسیر نیاز
که برطاعت چون توئی بسته چشم
خدائی که بهر دو رکعت نماز
گه آید به رحم و گه آید به خشم
خدائی که جز در زبان عرب
به دیگر زبانی نفهمد کلام
خدائی که ناگه شود در غضب
بسوزد به کین خرمن خاص وعام
خدائی چنان خودسر و بلهوس
که قهرش کند بی گناهان تباه
به پاداش خشنودی یک مگس
ز دوزخ رهاند تنی پرگناه
خدائی که با شهپر جبرئیل
کند شهرآباد را زیرو رو
خدائی که در کام دریای نیل
برد لشگر بیکرانی فرو
خدائی که بی مزد و مدح و ثنا
نگردد به کار کسی چاره ساز
خدا نیست بیچاره، ورنه چرا
به مدح و ثنای تو دارد نیاز!
خدای تو گه رام وگه سرکش است
چو دیوی که اش بایدافسون کنند
دل او به"دلال بازی" خوش است
وگرنه "شفاعتگران" چون کنند؟
خدای تو با وصف غلمان و حور
دل بندگان را بدست آورد
بمکر و فریب و به تهدید و زور
به زیر نگین هرچه هست آورد
خدای تو مانند خان مغول
"بتهدید چون کشد تیغ حکم"
ز تهدید آن کارفرمای کل
"بمانند کر و بیان صم و بکم"
چو دریای قهرش بر آید بموج
نداند گنه کاره از بیگناه
به دوزخ فرو افکند فوج فوج
مسلمان و کافر، سپید وسیاه
خدای تو اندر حصارریا
نهان گشته کز کس نبیند گزند
کسی دم زند گربه چون وچرا
به تکفیر گردد چماقش بلند
خدای تو با خیل کروبیان
بعرش اندرون بزمکی ساخته
چو شاهی که از کار خلق جهان
به کار حرم خانه پرداخته
نهان گشته در خلوتی تو بتو
به درگاه او جز ترا راه نیست
توئی محرم او که از کار او
کسی در جهان جز تو آگاه نیست
تو زاهد بدینسان خدائی بناز
که مخلوق طبع کج اندیش توست
اسیر نیاز است و پابند آز
خدائی چنین لایق ریش توست
نه پنهان نه سربسته گویم سخن
خدا نیست این جانور، اژدهاست
مرنج از من ای شیخ دانا که من
خدا ناشناسم اگر"این" خداست
آل احمد سنجابی بازرگان سروش بنی صدر رجوی حاج سیدجوادی گنجی قطب زاده امیر انتظام ابراهیم یزدی مهدی ممکن علی گشتگر فرخ نگهدار مهدی فتاح پور اشرف دهقانی علی عموئی نورالدین کیانوری احسان طبری و ده ها و ده ها تاریک اندیشان ی دیگری که ما تنها بخشی از این تاریک اندیشان را نام بردیم اکنون بروشنی می شود دریافت و دید که به گفته ی انوشیروان جلال الدین مولوی
که در اوست
پهلوانی (حماسه ی) سیاهکل !!! بنامیم
به گفته ی سپهبد سخن پیروز پارسی (فردوسی) بزرگوار
کجا این سرانجام بد داشتیم
(عرب ها) این چنین پیروانی در کشور بیمار اسلام زده ی ما ایران داشت و دارد و اینگونه است که
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen