نقدها را بود آيا که عياری گيرند
تا همه صومعه داران پی کاري گيرند
مصلحت ديد من آن است که ياران همه کار
بگذارند و خم طره ياری گيرند
خوش گرفتند حريفان سر زلف ساقی
گر فلک شان بگذارد که قراری گيرند
قوت بازوی پرهيز به خوبان مفروش
که در اين خيل حصاری به سواری گيرند
يا رب اين بچه ترکان چه دليرند به خون
که به تير مژه هر لحظه شکاری گيرند
رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد
خاصه رقصی که در آن دست نگاری گيرند
حافظ ابنای زمان را غم مسکينان نيست
زين ميان گر بتوان به که کناری گيرند
آموزشگاه ها و مزگدها ی(مسجد های)تازیان
(عرب ها) مسلمان بر نخاست»
فرزانه ی ایران زمین دهخدا
و هر كه جز اسلام دينى [ديگر] جويد هرگز از وى پذيرفته نشود و وى در آخرت از زيانكاران است
سوره ۱۶: النحل آیه ی 125
ای کاش آن چیزی را که شما به دیگران گفته اید و نوشته اید اندکی اندیشه ی خودتان را می بکار می بردید و پیش از آنکه سوره ی گاو(بقره) آیه ی 57 را می نوشتید اندکی همه ی آیه را می خواندید که بند نخست و دوم و سوم این آیه چه پیوندی با یکدیگر دارند ؟ که شما شیفته ی اینگونه درهم گوئی می باشید ابر سایه گستر و گزانگبین و بلدرچین با ستم کردن و یا ستم روا داشتن چه پیوندی با همدیگر دارند به جز اندیشه های بی پایه ی یک تازی(عرب) بیابانی در 1400 سال پیش که حتی امروز کودکان دبستانی هم اینگونه سخنان بی سر و ته نمی گویند و نمی نویسند .
تازه خود تازی نامه(قرآن) بیش دو دهه پس از مرگ خود محمد در هنگامه ی فرمانروائی(حکومت) عثمان پسر عفان به گونه ی نسک(کتاب) در آمده است و نوشته ائی را که امروز ما در دست داریم خود محمد این نسک (کتاب) تازی نامه(قرآن) را هرگز ندیده است
«کتابی مثل قرآن بیارید، اگر نمی تونید 10 سوره مثل قرآن بیارید اگر باز هم نمی تونید 1 سوره مثل قرآن بیارید. شما که میگید قرآن را محمد (ص) نوشته. هر وقت موفق شدید که کاپی هم به بنده بدید ah_herat@yahoo.com مطمئنا در عقایدم تجدید نظر خواهم کرد
)
تازیانه زدن
*
شهری را با مردمانش نابود ساختن
*
سربریدن
*
زمین لرزه (زلزله) فرستادن
*
باران ی بیشمار (سیل) فرستادن
*
بیماری و مرگ فرستادن
(شبیه) تازی نامه (قرآن) بیاورید ؟
آنچه اســــتاد ازل گفت بگو ميگويم
ما سوره ی 2 آیه ی 23 تازی نامه
( قرآن ) را که سوره گاو( بقره) نام دارد در پائین نوشتیم تا خوانندگان خود بخوانند و داوری کنند
(۲۳)
این سخن بی ارزش ترین و بی پایه ترین سخنان جهان می باشد که همواره از دهان مسلمانان تازی (عرب) و تازی گرایان مسلمان شنیده می شود که کسی نمی تواند بسان ی تازی نامه (قرآن) چکامه سرائی کند. نخست بایستی بدانیم که درون مایه ی تازی نامه
( قرآن ) چیست ؟
هنگامی که ما به درون مایه ی تازی نامه (قرآن) می نگریم به نادانی گوینده ی این سخن ی بی پایه پی می بریم و می خندیم که میگوید که کسی نمی تواند بسان تازی نامه (قرآن) چکامه بسراید !!!
پس اگر همه ی مردم ی جهان گرد هم آیند شدنی نیست کسی یک آیه ی همانندی
( شبیه) بسان ی تازی نامه
( قرآن) بیاورد !!!
سوره ی المائده آیه ی 33
إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ
﴿33﴾
سزاى كسانى كه با [دوستداران] الله و پيامبر او مىجنگند و در زمين به فساد مىكوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهتيكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت
(33)
سوره ی الا عراف آیه ی 124
لأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلاَفٍ ثُمَّ لأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ
دستها و پاهايتان را يكى از چپ و يكى از راست خواهم بريد سپس همه شما را به دار خواهم آويخت (124)
ما از تازی نامه (قرآن) یک آیه ی نامدار( مشهور) و بدون خون و خون ریزی و دست و پا بریدن و سربریدن از سوره ۴۹ الحجرات آیه 10 را می آوریم و آنگاه بهتر از این آیه را به خوانندگان نشان می دهیم تا خودشان بخوانند و داوری کنند
در تازی نامه ی تازیان
(قرآن عرب ها) آمده است که :
سوره ۴۹: الحجرات آیه ی 10
در این آیه آمده است که باورمندان(مومنین) برادران یکدیگر هستند اکنون ما به باورمندان(مومنین) زن کاری نداریم چرا که الله خودش مردانه اندیشه (فکر) می کند
در اسلام باورمند (مومن) به کسی گفته می شود که مسلمان باشد اکنون ما به ده ها گروه ی مسلمان دیگر کاری نداریم کسانی پیدا شدند ومی شوند تا به خرده گیران (منتقدین) اسلام بگویند که اسلام می گوید که باورمندان (مومنین) برادران یکدیگر هستند ما خودمان این سخن را نوشتیم تا به مسلمانان بگوئیم که یهودیان و ترسایان (مسیحیان) بایستی با خواری پستی و سرافکندگی به شما مسلمانان باژ (مالیات) بدهند پس این بخت برگشتگان نمی توانند برادران ی آئینی (دینی ) شما باشند اگر جز این بود پس نمی بایستی زیر فرمانروائی (حکومت) اسلامی شما با سر افکندگی به شما پیروان ی راستین ی الله باژ (مالیات) بدهند
تازی نامه( قرآن) در سوره ۴۹ الحجرات آیه ی 10 می گوید که :
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ
در حقيقت مؤمنان با هم برادرند
ما در بالا نشان دادیم که باورمند (مومن) از دیدگاه ی اسلام یعنی مسلمان تازه در تازی نامه( قرآن) آمده است که هر کس به جز اسلام آئینی (دینی) دیگری را بر گزیند از او هر گز پذیرفته نمی شود و او از زیانکاران می باشد و در جهانی دیگر دچار بدبختی خواهد شد برابر تازی نامه ی تازیان
( قرآن عرب ها) سوره ی3 آل عمران آیه ی 85 که می گوید :
وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ
﴿85﴾
و هر كه جز اسلام دينى [ديگر] جويد هرگز از وى پذيرفته نشود و وى در آخرت از زيانكاران است (85)
ان الاسلام يهدم ما کان قبله
اسلام نابود کننده ی همه نسک ها (کتاب ها) و آئین ها (ادیان) و اندیشه هاست
ما به جای واژه ی باورمند(مومن) واژه ی زیبای آدم( انسان) را بکار می بریم که هیچگاه و هیچگونه بار کوچک شمردن بردگی بندگی باوری(عقیدتی) سرافکندگی با خود به همراه ندارد و هم از این روی است که ما می گویم
"
پس آدم بودن و به ارزش ی آرمان ی آدمیگری (حقوق بشر) باورداشتن هزاران بار بهتر و با ارزش تر از باورمند (مومن) بودن می باشد باورمندی (مومنی) بسان محمد ابوبکر عمر و علی که هزاران انسان را به گناه ی
( جرم) نپذیرفتن ی اسلام سربریدند را با باورمند( مومن) روزگار ما خمینی هندی سنجش (مقایسه) بکنید که چگونه محمد علی و خمینی در راه ی الله ی خونخوارشان انسان ها را سربریدند و یا به دارآویختند این هم از برتری های تازی نامه( قرآن) در خون ریختن و سربریدن !!!
و این هم یک نسک(کتاب) به زبان تازی(عربی) که در برابر تازی نامه ی (قرآن) شما سروده شده است نه یک آیه نه ده آیه ونکه(بلکه) یک نسک( کتاب) به زبان تازی(عربی) که شما شیفته ی زبان بیگانگان تازی (عربی) می باشید
سوره ۲: البقرة آیه ی 190
وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ
«دین اسلام همیشه با خشونت مخالف بوده
دروغ هر چه بزرگتر باشد به اسلام و مسلمانی نزدیک تر است شما با اینگونه دروغ گفتن دیگر رنگ پردیس(بهشت) محمد تازی(عرب) را که شما شیفته اش می باشید هرگز نخواهید دید اکنون خوب نگاه بکنید که الله ی پاد(ضد) خشنونت و «پند و اندرز ده به گفته ی خود شما» چگونه فرمان کشت و کشتار می دهد
وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِن قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ
إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلآئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرَّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ
شما نوشته اید که
«چگونه است که امپراطوری وقت ایران در آن زمان با آن اقتدار و قدرت در مقابل تعدادی عرب بیابانگرد سر خم می کند و می شکند؟
در این زمینه مهرورزیده به نوشته ی نگارنده چرا ایرانیان از تازیان شکست خوردند نگاه بکنید
چرا ایرانیان از تازیان ی(اعراب) مسلمان شکست خوردند ؟
شما نوشته اید که
«قرنهاست برده داری در اسلام محو شده
سوره ۱۶: النحل آیه ی71
وَاللّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ فِي الْرِّزْقِ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُواْ بِرَآدِّي رِزْقِهِمْ عَلَى مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَوَاء أَفَبِنِعْمَةِ اللّهِ يَجْحَدُونَ
ضَرَبَ اللّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَّمْلُوكًا لاَّ يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ
| ||||||
مگر بر همسران خود يا كنيزانشان كه [در اين صورت] مورد نكوهش نيستند
محمد تازی (عرب) در نهج الفصاحه می گوید
سه کس اند که نمازشان از گوش هایشان بالا نمی رود یک بنده ی فراری تا آنکه نزد اربابش بازگردد دوم زنی که شب بخوابد و شوهرش بر او خشمگین باشد و ......
شما نوشته اید که
«شما اشاره کرده بودید به آتش زدن کتابخانه توسط مسلمانان. من فکر می کنم این موضوع خیلی وقت پیش حل شده چون هیچ گونه استنادی تاریخی موثقی (غیر از نقل قولی از یک یهودی آنهم بعد از دویست سال بدون داشتن سلسله های تاریخ نگاری) وجود ندارد که این امر را ثابت کند.
«عمر دستور داد که همه ی نوشته ها را یا در آب بیافکنند و یا درآتش»
نگاه بکنید به نوشته ی ابن خلدون پیشگفتار چاپ مصر برگ
285/286
شما نوشته اید که
«در مورد ام المومنین عایشه (رض): آیا شما واقعا فکر میکنید عایشه (رض) در هنگام ازدواج به رسول اکرم 6 ساله بوده است؟؟؟ اگر چنین است واقعا برایتان متاسفم. چون عایشه (رض) در وقت ازدواج (با استناد به کتب مختلف تاریخ که طبیعتا شما همانند قرآن آنها را هم قبول ندارید) بین 16 تا 18 سال داشته. امان از دست شما دایه گان مهربانتر از مادر!!!
روزی پیغمبر به خانه ی ما آمد تنی چند از مردان انصار و چند زن با وی بودند مادرم بیامد من در ننوئی بودم و باد می خوردم مادرم مرا از ننو پائین آورد و سرپوش مرا بیاورد صورتم را با آب بشست آنگاه مرا کشید وبرد و چون به نزدیک در رسیدم مرا نگهداشت تا کمی آرام شدم آنگاه به درون رفتم پیغمبر خدا در اطاق ما بر تختی نشسته بود ومرا کنار او نشانید و گفت این خانواده ی توست خدا آنها را به تو مبارک کناد و ترا به آنها مبارک کناد و مردم و زنان برفتند و پیغمبر در خانه ام بامن زفاف کرد نه شتری کشتند نه بزی سربریدند من آنوقت هفت 7 سا ل داشتم (نگاه کنید به تاریخ طبری پوشینه ی (جلد) چهارم برگ 1292 چاپ پنجم برگردان (ترجمه) از ابوالقاسم پاینده) و نگاه بکنید به ماله کشی در سن عایشه
http://www.derafsh-kaviyani.com/gallery/malekeshi-dar-sene-ayeshe.php
سوره ۴۵: الجاثية آیه ی 15
مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَيْهَا ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ
2500 سال پیش از محمد تازی(عرب) اوستای 120 پوشینه ائی(جلدی) زرتشت فرزانه به دست شما مسلمانان ودیگر تازشگران به آتش کشیده شده است و آن چیزی را که ما امروز به نام گاتاها در دست داریم بخشی اندکی هم در تازی نامه( قرآن) شما آمده است که روزبهان پارسی
(سلمان پارسی) که به زبان تازی(عربی) چیره گی داشت به محمد تازی (عرب) شما آموخته است که حتی تازیان(عرب ها) هم به این کار آموزش و فراگیری آئین زرتشتی که محمد تازی(عرب) از روزبهان پارسی
( سلمان پارسی) آموخته است خستو(معترف) شدند و حتی در تازی نامه ی تازیان (قرآن عرب ها) در سوره ی نحل آیه ی 103 به روشنی جای پای روزبهان پارسی (سلمان پارسی) را می شود دید
سوره ۱۶: النحل آیه ی 103
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِّسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُّبِينٌ
«شما صلاح را درین می بینید بنده و امثال من را و دینم را به استهزا بگیرید نظر لطف شماست... اما به یاد داشته باشید که
اگر الله ی شما نیرو و توانائی داشته است که ندارد چرا که آفریده اش اهریمن(شیطان) ازالله ی شما نافرمانی می کند و کاری هم از الله ی شما ساخته نیست چرا که به گفته ی اهریمن(شیطان) «من از آتش و روشنائی هستم و آدم از گل من از او برتر می باشم و من هرگز به آدم سرفرود نمی آورم» اگر الله ی شما نیرو و توانائی داشته است که ندارد نه نیازی به 124000 پیامبر !!!!! بوده است و نه نیازی به محمد شمشیر زن شما که در بیش از 63 جنگ و خون ریزی راهزنی دزدی چپاول به جان و دارائی و آبروی مردم هم میهنان تازی(عرب) خودش دست درازی(تجاوز) کرده است و انسان ها را به گونه ی نژادپرستانه ناانسانی و پا ضد(مردمی) به چندین گروه و دسته بخش بندی(تقسیم بندی) کرده است کافر مومن مشرک منافق بنده کنیز و .... و شما این انسان نژادپرست خون ریز آدم کش دست درازگر(تجاوزگر) جنسی تبهکار را که در یک روز 1000 انسان دست بسته را سربریده است پیامبر !!!! می دانید و پیرو آئین ی ماورای واپسگرای او می باشید و از ما گله می کنید که ما چرا از آدم کشی های دوست تازی(عرب) شما سخن می گوئیم ما اکنون سخن برادر آئینی(دینی) شما را که یک نویسنده ی مسلمان دوآتشه فرنگ رفته می باشد برای شما می نویسیم تا دیگر نگوئید که یهودیان اسلام ستیز این سخنان بسیار بد !!! را در باره ی محمد تازی(عرب) شما می گویند
اکنون سخنی از مسلمان راستین باورمند و آموزگار شورش(معلم انقلاب) ایران که بجای دستار(عمامه) بر سر گردن بند پارچه ائی(کراوات) بر گردن آویزان می کرده است
علی شریعتی در باره ی پیامبرسربرش محمد پسر عبدالله در نوشته ی
(کتاب ی) خود اسلام شناسی در برگ (صفحه ی) 580 می گوید که
"
کنار گودال های عمیق و وحشتناکی که به دستور وی (محمد) کنده بودندنشسته بود ودسته دسته یهودیان بنی قریظه را که هر چند به یک زنجیرشان بسته بودند می آوردندودر برابر وی (محمد) پیاپی سر می بریدند و در گودال ها می ریختند و او( محمد) با چشمان سرد و خشک و آرامی که گو ئی به دو نگین شبق بدل شده اند آن را تماشا می کرد نه لب می جنبانید و نه پلک میزد گوئی نمایش سرد و بیمزه ائی را می نگرد و آنگاه که آخرین نفر را از این 700 نفری ذبح (سر بریدن) کردند و در سیاهچالها افکندند در حالیکه به دستور وی
( محمد) بر اجساد گرمشان خاک می ریختند برخاست و به کارهای دیگرش پرداخت
( معلم انقلاب) ایران علی شریعتی نماینده ی اسلام راستین ی محمدی
( تروریست های) محمد کشته شدند
...حیی بن اخطب جامه ی گلدار ابریشمین خود را از هر سو چاک زده بود که پس از مرگ از تنش بیرون نکنند. دستهایش را با ریسمان بگردنش بسته بودند و به کنار خندق آوردند. پیغمبر به او که کارگردان اصلی ماجرای احزاب و جنگ خندق و خیانت بنی قریظه بود خیره شده بود گفت خدا تو را خوار نکرد گفت بخدا قسم خود را برای دشمنی با تو سرزش نمی کنم خوار کسی است که خدا او را خوار کرده باشد سپس بمردم رو کرد و گفت ای مردم در فرمان خدا سختی نیست این سرگذشت و سرنوشتی است که خدا بر بنی اسرائیل نوشته است سپس نشست و گردنش را زدند
عایشه گفت تنها یک زن را از آنان کشتند و او در آن هنگام که پیغمبر مردان خاندانش را گردن میزد پیش من بود و با من می گفت و با دهان و دل میخندید ناگاه کسی صدا زد زن حسن القراظی کجاست ؟و او پاسخ داد بخدا قسم منم به او گفتم وای به تو چه کاری است گفت می کشندم گفتم چرا گفت یک کاری کرده ام او را بردند و گردن زدند ...
نگاه کنید به اسلام شناسی نوشته ی علی شریعتی بخش محمد کیست ؟ برگ 222
اکنون شما با خرد خودتان بنگرید تا اینکه آزادگی و یا نوکری را برگزینید که آیا این جانور بد اندیش با نام محمد که شما او را پیامبر می دانید می تواند فرستاده ی الله باشد که کارنامه ی خونین و ننگین اش با بیشتر از 63 جنگ و خون ریزی دست درازی کردن( تجاوز کردن) به زنان مردم چپاول و دزدی دارائی دیگران تازش به کاروان ها و تیره های
(قبیله های) گوناگون که همه ی کارهایش با خون نوشته شده است ؟ پاسخ این پرسش را به خرد شما واگذار می کنم آنگونه که شما دیگران را به «بکار انداختن خرد فرا می خواندید» تابه گفته ی حافظ بزرک
تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen