Samstag, 1. August 2009

آزادگی یا نوکری

آزادگی یا نوکری
نقدها را بود آيا که عياری گيرند
تا همه صومعه داران پی کاري گيرند
مصلحت ديد من آن است که ياران همه کار
بگذارند و خم طره ياری گيرند
خوش گرفتند حريفان سر زلف ساقی
گر فلک شان بگذارد که قراری گيرند
قوت بازوی پرهيز به خوبان مفروش
که در اين خيل حصاری به سواری گيرند
يا رب اين بچه ترکان چه دليرند به خون
که به تير مژه هر لحظه شکاری گيرند
رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد
خاصه رقصی که در آن دست نگاری گيرند
حافظ ابنای زمان را غم مسکينان نيست
زين ميان گر بتوان به که کناری گيرند
حافظ
«در دویست 200 سال نخست فرمانروائی با شمشیر تازیان(عرب ها) مسلمان به فرهنگ ها تاختند و به خود بالیدند که سرزمین های دیگران را گشودند و جز خواندن تازی نامه(قرآن) و بانگ اذان چیز دیگری از
آموزشگاه ها و مزگدها ی(مسجد های)تازیان
(عرب ها) مسلمان بر نخاست»

فرزانه ی ایران زمین دهخدا

شما از تازی نامه ی تازیان(قرآن عرب ها) از سوره ی گاو( بقره) آیه ی 256 نوشته اید که
سوره ۲: البقرة آیه ی 256
لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

﴿۲۵۶﴾

در دين هيچ اجبارى نيست و راه از بيراهه بخوبى آشكار شده است پس هر كس به طاغوت كفر ورزد و به الله ايمان آورد به يقين به دستاويزى استوار كه آن را گسستن نيست چنگ زده است و الله شنواى داناست

(۲۵۶)


شما این آیه را نوشته اید هنگامی که محمد تازی(عرب) نه کاره ائی بوده است و نه پولی داشته است و نه کسی به او و گفته هایش ارزش می گذاشت او تنها اندکی هوادار داشت و همین محمد تازی(عرب) شما پس از نیرو شدن آغاز کرده است دگراندیشان را وارونه ی( برعکس) سخنان شما کشتار بکند اکنون بنگرید که الله ی شما چگونه بسان انسان ها اندیشه های خودش را دگرگون می کند(تغییر می دهد
سوره ۳: آل عمران آیه ی 85
وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ

﴿۸۵﴾

و هر كه جز اسلام دينى [ديگر] جويد هرگز از وى پذيرفته نشود و وى در آخرت از زيانكاران است (۸۵)

سوره ۹: التوبة آیه ی 123
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ

﴿۱۲۳﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد با كافرانى كه مجاور شما هستند كارزار كنيد (بکشید) و آنان بايد در شما خشونت بيابند و بدانيد كه الله با تقواپيشگان است

(۱۲۳)


سوره ۵: المائدة آیه ی 33
إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ

﴿۳۳﴾

سزاى كسانى كه با [دوستداران]الله و پيامبر او مى‏جنگند و در زمين به فساد مى‏كوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا و دست و پايشان در خلاف جهتيكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت

(۳۳)


شما از تازی نامه ی تازیان( قرآن عرب ها) نوشته اید که
سوره ۱۶: النحل آیه ی 125
ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ

﴿۱۲۵﴾

با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به [شيوه‏اى] كه نيكوتر است مجادله نماى در حقيقت پروردگار تو به [حال] كسى كه از راه او منحرف شده داناتر و او به [حال] راه‏يافتگان [نيز] داناتر است

(۱۲۵)

پس از آنکه تازیان(عرب ها) به سخنان گفتار پندار و کردار محمد و الله اش پشیزی ارزش نگذاشتند آنگاه شمشیر خون چکان محمد عرب(تازی) خالد پسر ولید و علی پسر ابوطالب آن چنان سرهای مردم بیچاره ی عربستان را بریده اند تا آنان به زور و زیر سرنیزه ی محمد تازی(عرب) اسلام را پذیرفتند و هم از این روی بوده است که هوادران علی در ستایش و آدم کشی های علی اینگونه از علی ستایش کردند و می کنند
نازم به علی که تیغ بر دشمن زد
شمشیر دو سر به مرد و هم بر زن زد
قربان محبت اش که 700 تن را
با دست مبارک خودش گردن زد
چشمگیر(جالب) است پس از مرگ محمد همه ی تازیان (عرب ها) از اسلام برگشتند که در سرگذشت(تاریخ) اسلام به جنگ رده(حرب الرده) نامدار( مشهور) می باشد و ابوبکر و علی آن چنان سرهای خود تازیان(عرب ها) را به انگیزه ی نپذیرفتن اسلام از تن جدا کرده اند که مردم بیچاره ی عربستان به دست و پا افتاده اند و گفتند که ما اسلام را می پذیریم دیگر سخن گفتن از پند و اندرزها و از ارزش ها و سخنان تهی از راستی ها و درستی ها سخن گفتن تنها کودکان و کوردلان پیورز(متعصب) را گول می زند(فریب می دهد) نه انسان های پژوهنده و خردمند را اگر پند و سخن رانی و سخن ورزی به محمد یاری می رساند که نرسانده است هرگز محمد به بیش از 63 جنگ و خون ریزی نیازی نداشت و خون بیگناهان هم میهن خودش را نمی ریخت
ای کاش آن چیزی را که شما به دیگران گفته اید و نوشته اید اندکی اندیشه ی خودتان را می بکار می بردید و پیش از آنکه سوره ی گاو(بقره) آیه ی 57 را می نوشتید اندکی همه ی آیه را می خواندید که بند نخست و دوم و سوم این آیه چه پیوندی با یکدیگر دارند ؟ که شما شیفته ی اینگونه درهم گوئی می باشید ابر سایه گستر و گزانگبین و بلدرچین با ستم کردن و یا ستم روا داشتن چه پیوندی با همدیگر دارند به جز اندیشه های بی پایه ی یک تازی(عرب) بیابانی در 1400 سال پیش که حتی امروز کودکان دبستانی هم اینگونه سخنان بی سر و ته نمی گویند و نمی نویسند .
تازه خود تازی نامه(قرآن) بیش دو دهه پس از مرگ خود محمد در هنگامه ی فرمانروائی(حکومت) عثمان پسر عفان به گونه ی نسک(کتاب) در آمده است و نوشته ائی را که امروز ما در دست داریم خود محمد این نسک (کتاب) تازی نامه(قرآن) را هرگز ندیده است

سوره ۲: البقرة آیه ی 57
وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ

﴿۵۷﴾

و بر شما ابر را سايه‏گستر كرديم و بر شما گزانگبين و بلدرچين فرو فرستاديم [و گفتيم] از خوراكيهاى پاكيزه‏اى كه به شما روزى داده‏ايم بخوريد و[لى آنان] بر ما ستم نكردند بلكه بر خويشتن ستم روا مى‏داشتند

(۵۷)


شما نوشته اید که
«کتابی مثل قرآن بیارید، اگر نمی تونید 10 سوره مثل قرآن بیارید اگر باز هم نمی تونید 1 سوره مثل قرآن بیارید. شما که میگید قرآن را محمد (ص) نوشته. هر وقت موفق شدید که کاپی هم به بنده بدید ah_herat@yahoo.com مطمئنا در عقایدم تجدید نظر خواهم کرد


آیا شما هیچ دلداده ائی(عاشقی) را می شناسید که بدی کمبود لغزش(عیب) دلبر دلبسته ی (معشوق) خود را بگوید ؟ باورمندان (مومنین) نه از روی آگاهی ونکه
بلکه) از روی سوگندان (ایمان ) بر این باور هستند که اللهی که ایشان تنها در اندیشه ی (فکر) خودشان دارند و پرورش دادند و می دهند بایستی مهربان و بخشنده باشد بدون آنکه از برگ نخست تا برگ پایانی تازی نامه ی تازیان
قرآن عرب ها ) را بخوانند که براستی چه چیزی در تازی نامه(قرآن) پنهان است که این باورمندان
مومنین) از دریافتن ی (فهمیدن) آن ناتوان هستند به جز
)
*
دست ها و پاها را وارونه ی (عکس) یکدیگر بریدن
*
تازیانه زدن
*
شهری را با مردمانش نابود ساختن
*
سربریدن
*
زمین لرزه (زلزله) فرستادن
*
باران ی بیشمار (سیل) فرستادن
*
بیماری و مرگ فرستادن
و ده ها پدیده ی ناگواری که در تازی نامه (قرآن) آمده است که باورمندان
مومنین) ساده دل این سخنان ی بی ارزش را سخنان الله و یا به زبان ی خودشان سخنان ی خدا می دانند خنده دار تر( مسخره تر) شنیدن این سخن بی پایه و مایه که این باورمندان(مومنین) که خود از دیگران شنیدند و همواره می گویند که
"
اگر راست می گوئید که تازی نامه (قرآن) سخن ی الله نمی باشد پس آیه ائی همانند
(شبیه) تازی نامه (قرآن) بیاورید ؟
به گفته ی حافظ بزرگ
در پس آيينه طوطی صفتم داشته اند
آنچه اســــتاد ازل گفت بگو ميگويم
"
در این زمینه نگاه کنید به نوشته ی نگارنده که
ما سوره ی 2 آیه ی 23 تازی نامه
( قرآن ) را که سوره گاو( بقره) نام دارد در پائین نوشتیم تا خوانندگان خود بخوانند و داوری کنند
سوره ۲: البقرة آیه ی 23
وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءكُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ

﴿۲۳﴾

و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده‏ايم شك داريد پس اگر راست مى‏گوييد سوره‏اى مانند آن بياوريد و گواهان خود را غير الله فرا خوانيد


(۲۳)


این سخن بی ارزش ترین و بی پایه ترین سخنان جهان می باشد که همواره از دهان مسلمانان تازی (عرب) و تازی گرایان مسلمان شنیده می شود که کسی نمی تواند بسان ی تازی نامه (قرآن) چکامه سرائی کند. نخست بایستی بدانیم که درون مایه ی تازی نامه

( قرآن ) چیست ؟
هنگامی که ما به درون مایه ی تازی نامه (قرآن) می نگریم به نادانی گوینده ی این سخن ی بی پایه پی می بریم و می خندیم که میگوید که کسی نمی تواند بسان تازی نامه (قرآن) چکامه بسراید !!!
پس اگر همه ی مردم ی جهان گرد هم آیند شدنی نیست کسی یک آیه ی همانندی
( شبیه) بسان ی تازی نامه
( قرآن) بیاورد !!!
کی می تواند بسراید و بگوید که
"
دست ها و پاهای مردمان ی بیچاره را وارونه ی(عکس) یکدیگر نبرید
"
تنها الله می تواند بگوید که :
سوره ی المائده آیه ی 33
إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ
﴿33﴾
سزاى كسانى كه با [دوستداران] الله و پيامبر او مى‏جنگند و در زمين به فساد مى‏كوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت‏يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت
(33)
سوره ی الا عراف آیه ی 124
لأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلاَفٍ ثُمَّ لأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ
دستها و پاهايتان را يكى از چپ و يكى از راست ‏خواهم بريد سپس همه شما را به دار خواهم آويخت (124)

ما از تازی نامه (قرآن) یک آیه ی نامدار( مشهور) و بدون خون و خون ریزی و دست و پا بریدن و سربریدن از
سوره ۴۹ الحجرات آیه 10 را می آوریم و آنگاه بهتر از این آیه را به خوانندگان نشان می دهیم تا خودشان بخوانند و داوری کنند
در تازی نامه ی تازیان
(قرآن عرب ها) آمده است که :
سوره ۴۹: الحجرات آیه ی 10
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ
در حقيقت مؤمنان با هم برادرند

در این آیه آمده است که باورمندان(مومنین) برادران یکدیگر هستند اکنون ما به باورمندان(مومنین) زن کاری نداریم چرا که الله خودش مردانه
اندیشه (فکر) می کند
در اسلام باورمند (مومن) به کسی گفته می شود که مسلمان باشد اکنون ما به ده ها گروه ی مسلمان دیگر کاری نداریم کسانی پیدا شدند ومی شوند تا به خرده گیران (منتقدین) اسلام بگویند که اسلام می گوید که باورمندان (مومنین) برادران یکدیگر هستند ما خودمان این سخن را نوشتیم تا به مسلمانان بگوئیم که یهودیان و ترسایان (مسیحیان) بایستی با خواری پستی و سرافکندگی به شما مسلمانان باژ (مالیات) بدهند پس این بخت برگشتگان نمی توانند برادران ی آئینی (دینی ) شما باشند اگر جز این بود پس نمی بایستی زیر فرمانروائی (حکومت) اسلامی شما با سر افکندگی به شما پیروان ی راستین ی الله باژ (مالیات) بدهند
تازی نامه( قرآن) در سوره ۴۹ الحجرات آیه ی 10 می گوید که :
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ
در حقيقت مؤمنان با هم برادرند

ما در بالا نشان دادیم که باورمند (مومن) از دیدگاه ی اسلام یعنی مسلمان تازه در تازی نامه( قرآن) آمده است که هر کس به جز اسلام آئینی (دینی) دیگری را بر گزیند از او هر گز پذیرفته نمی شود و او از زیانکاران می باشد و در جهانی دیگر دچار بدبختی خواهد شد
برابر تازی نامه ی تازیان
( قرآن عرب ها) سوره ی3 آل عمران آیه ی 85 که می گوید :

وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ

﴿85﴾


و هر كه جز اسلام دينى [ديگر] جويد هرگز از وى پذيرفته نشود و وى در آخرت از زيانكاران است (85)

و یا
ان الاسلام يهدم ما کان قبله
اسلام نابود کننده ی همه نسک ها (کتاب ها) و آئین ها (ادیان) و اندیشه هاست

ما به جای واژه ی باورمند(مومن) واژه ی زیبای آدم( انسان) را بکار می بریم که هیچگاه و هیچگونه بار کوچک شمردن بردگی بندگی باوری(عقیدتی) سرافکندگی با خود به همراه ندارد و هم از این روی است که ما می گویم

"
انما الانسان اخوه
"
براستی انسان(ها) برادر( ان) یکدیگر می باشند

پس آدم بودن و به ارزش ی آرمان ی آدمیگری (حقوق بشر) باورداشتن هزاران بار بهتر و با ارزش تر از باورمند (مومن) بودن می باشد باورمندی (مومنی) بسان محمد ابوبکر عمر و علی که هزاران انسان را به گناه ی
( جرم) نپذیرفتن ی اسلام سربریدند را با باورمند( مومن) روزگار ما خمینی هندی سنجش (مقایسه) بکنید که چگونه محمد علی و خمینی در راه ی الله ی خونخوارشان انسان ها را سربریدند و یا به دارآویختند این هم از برتری های تازی نامه( قرآن) در خون ریختن و سربریدن !!!

و این هم یک نسک(کتاب) به زبان تازی(عربی) که در برابر تازی نامه ی (قرآن) شما سروده شده است نه یک آیه نه ده آیه ونکه(بلکه) یک نسک( کتاب) به زبان تازی(عربی) که شما شیفته ی زبان بیگانگان تازی (عربی) می باشید
الفرقان الحق

شما نوشته اید که

سوره ۲: البقرة آیه ی 190
وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ

﴿۱۹۰﴾

و در راه الله با كسانى كه با شما مى‏جنگند بجنگيد ولى از اندازه درنگذريد زيرا الله تجاوزكاران را دوست نمى‏دارد

(۱۹۰)

شما در ادامه ی سخنان خودتان نوشته اید که
«دین اسلام همیشه با خشونت مخالف بوده

دروغ هر چه بزرگتر باشد به اسلام و مسلمانی نزدیک تر است شما با اینگونه دروغ گفتن دیگر رنگ پردیس(بهشت) محمد تازی(عرب) را که شما شیفته اش می باشید هرگز نخواهید دید اکنون خوب نگاه بکنید که الله ی پاد(ضد) خشنونت و «پند و اندرز ده به گفته ی خود شما» چگونه فرمان کشت و کشتار می دهد

سوره ۲: البقرة آیه ی 191
وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِن قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ

﴿۱۹۱﴾

و هر كجا بر ايشان دست‏يافتيد آنان را بكشيد و همان گونه كه شما را بيرون راندند آنان را بيرون برانيد [چرا كه] فتنه [=شرك] از قتل بدتر است [با اين همه] در كنار مسجد الحرام با آنان جنگ مكنيد مگر آنكه با شما در آن جا به جنگ درآيند پس اگر با شما جنگيدند آنان را بكشيد كه كيفر كافران چنين است

(۱۹۱)

سوره ۴۷: محمد آیه ی 4
فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِن لِّيَبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ

﴿۴﴾

پس چون با كسانى كه كفر ورزيده‏اند برخورد كنيد گردنها[يشان] را بزنيد تا چون آنان را [در كشتار] از پاى درآورديد پس [اسيران را] استوار در بند كشيد سپس يا [بر آنان] منت نهيد [و آزادشان كنيد] و يا فديه [و عوض از ايشان بگيريد] تا در جنگ اسلحه بر زمين گذاشته شود اين است [دستور الله ] و اگر الله مى‏خواست از ايشان انتقام مى‏كشيد ولى [فرمان پيكار داد] تا برخى از شما را به وسيله برخى [ديگر] بيازمايد و كسانى كه در راه الله كشته شده‏اند هرگز كارهايشان را ضايع نمى‏كند

(۴)

سوره ۴۷: محمد آیه ی 13

وَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِّن قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْنَاهُمْ فَلَا نَاصِرَ لَهُمْ

﴿۱۳﴾

و بسا شهرها كه نيرومندتر از آن شهرى بود كه تو را [از خود] بيرون راند كه ما هلاكشان كرديم و براى آنها يار [و ياورى] نبود

(۱۳)

سوره ۵: المائدة آیه ی 33
إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ

﴿۳۳﴾

سزاى كسانى كه با [دوستداران]الله و پيامبر او مى‏جنگند و در زمين به فساد مى‏كوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا و دست و پايشان در خلاف جهتيكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت

(۳۳)


سوره ۹: التوبة آیه ی 123
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ

﴿۱۲۳﴾

ى كسانى كه ايمان آورده‏ايد با كافرانى كه مجاور شما هستند كارزار كنيد (بکشید) و آنان بايد در شما خشونت بيابند و بدانيد كه الله با تقواپيشگان است

(۱۲۳)

سوره ۸: الأنفال آیه ی 12
إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلآئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرَّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ

﴿۱۲﴾

هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان وحى مى‏كرد كه من با شما هستم پس كسانى را كه ايمان آورده‏اند ثابت‏قدم بداريد به زودى در دل كافران وحشت‏خواهم افكند پس فراز گردنها را بزنيد و همه سرانگشتانشان را قلم كنيد

(۱۲)

سوره ۸: الأنفال آیه ی 17
فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاء حَسَنًا إِنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

﴿۱۷﴾

و شما آنان را نكشتيد بلكه الله آنان را كشت و چون [ريگ به سوى آنان] افكندى تو نيفكندى بلكه الله افكند [آرى الله چنين كرد تا كافران را مغلوب كند] و بدين وسيله مؤمنان را به آزمايشى نيكو بيازمايد قطعا الله شنواى داناست

(۱۷)

سوره ۳۳: الأحزاب آیه ی 26
وَأَنزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا

﴿۲۶﴾

و كسانى از اهل كتاب را كه با [مشركان] همپشتى كرده بودند از دژهايشان به زير آورد و در دلهايشان هراس افكند گروهى را مى‏كشتيد و گروهى را اسير مى‏كرديد

(۲۶)


شما نوشته اید که
«چگونه است که امپراطوری وقت ایران در آن زمان با آن اقتدار و قدرت در مقابل تعدادی عرب بیابانگرد سر خم می کند و می شکند؟

در این زمینه مهرورزیده به نوشته ی نگارنده چرا ایرانیان از تازیان شکست خوردند نگاه بکنید

چرا ایرانیان از تازیان ی(اعراب) مسلمان شکست خوردند ؟


شما نوشته اید که
«قرنهاست برده داری در اسلام محو شده

این سخن شما بیشتر به شوخی همانند(شبیه) است تا به یک گفتگوی دانشی(علمی). در تازی نامه ی تازیان(قرآن عرب) آمده است که به گفته ی همین نوشته(قرآن) و یا به به زبان مسلمانان اگر همه ی مردمان جهان دست به دست به هم بدهند کسی نمی تواند سخنان این چنینی بگوید !!! که
سوره ۱۶: النحل آیه ی71
وَاللّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ فِي الْرِّزْقِ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُواْ بِرَآدِّي رِزْقِهِمْ عَلَى مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَوَاء أَفَبِنِعْمَةِ اللّهِ يَجْحَدُونَ

﴿۷۱﴾

و الله بعضى از شما را در روزى بر بعضى ديگر برترى داده است و[لى] كسانى كه فزونى يافته‏اند روزى خود را به بندگان خود نمى‏دهند تا در آن با هم مساوى باشند آيا باز نعمت الله را انكار مى‏كنند

(۷۱)

سوره ۱۶: النحل آیه 75
ضَرَبَ اللّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَّمْلُوكًا لاَّ يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ

﴿۷۵﴾







الله مثلى مى‏زند بنده‏اى است زرخريد كه هيچ كارى از او برنمى‏آيد آيا [او] با كسى كه به وى از جانب خود روزى نيكو داده‏ايم و او از آن در نهان و آشكار انفاق مى‏كند يكسانست ‏سپاس الله راست [نه] بلكه بيشترشان نمى‏دانند (۷۵)



سوره ۷۰: المعارج آیه ی 29
وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ

﴿۲۹﴾

و كسانى كه دامن خود را حفظ مى‏كنند

(۲۹)

سوره ۷۰: المعارج آیه ی 30
إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ

﴿۳۰﴾

مگر بر همسران خود يا كنيزانشان كه [در اين صورت] مورد نكوهش نيستند (۳۰)


محمد تازی (عرب) در نهج الفصاحه می گوید

سه کس اند که نمازشان از گوش هایشان بالا نمی رود یک بنده ی فراری تا آنکه نزد اربابش بازگردد دوم زنی که شب بخوابد و شوهرش بر او خشمگین باشد و ......
شما نوشته اید که
«شما اشاره کرده بودید به آتش زدن کتابخانه توسط مسلمانان. من فکر می کنم این موضوع خیلی وقت پیش حل شده چون هیچ گونه استنادی تاریخی موثقی (غیر از نقل قولی از یک یهودی آنهم بعد از دویست سال بدون داشتن سلسله های تاریخ نگاری) وجود ندارد که این امر را ثابت کند.


بازهم می گویم که دروغ هرچه بزرگتر باشد به اسلام و مسلمانی نزدیک تر است نویسنده ی نامدار تونسی ابن خلدون که خود هم مسلمان ! می باشد در باره ی نسک سوزی(کتاب سوزی) مسلمانان در ایران می گوید

«عمر دستور داد که همه ی نوشته ها را یا در آب بیافکنند و یا درآتش»
نگاه بکنید به نوشته ی ابن خلدون پیشگفتار چاپ مصر برگ
285/286
اکنون دیگر نمی توانید بگوئید که ابن خلدون یهودی بوده است !!!!! ؟؟؟؟؟
شما نوشته اید که

«در مورد ام المومنین عایشه (رض): آیا شما واقعا فکر میکنید عایشه (رض) در هنگام ازدواج به رسول اکرم 6 ساله بوده است؟؟؟ اگر چنین است واقعا برایتان متاسفم. چون عایشه (رض) در وقت ازدواج (با استناد به کتب مختلف تاریخ که طبیعتا شما همانند قرآن آنها را هم قبول ندارید) بین 16 تا 18 سال داشته. امان از دست شما دایه گان مهربانتر از مادر!!!


مهرورزیده گوش بکنید به سخن سرگذشت نگار(تاریخ نگار) مسلمان که خود مسلمانان او را می پذیرند تا دروغ شما مسلمانان دوآتشه آشکار گردد
در اینجا سخنی از زن شش 6 ساله ی محمد تازی (عرب ) عایشه را می آوریم تا چهره ی راستین و کودک آزاری و کودک ستیزی جنسی و بچه بازی( پدوفیلی) محمد تازی (عرب ) را بهتر بشناسیم نا گفته نماند که محمد تازی (عرب) خود 53 سال داشت اگر محمد تازی (عرب) این کار را - زناشوئی یک مرد 53 ساله با دختر 6 ساله را - امروز در کشورهای پیشرفته ی باختری (غربی) انجام می داد دادگستری دادگستر باختر زمین محمد تازی(عرب) را برای همیشه در زندان زندانی میکرد تبری(طبری) در نوشته ی خود تاریخ طبری در این زمینه از زبان ی عایشه زن 6 ساله ی محمد 53 ساله ی تازی (عرب) گزارش می دهد که

روزی پیغمبر به خانه ی ما آمد تنی چند از مردان انصار و چند زن با وی بودند مادرم بیامد من در ننوئی بودم و باد می خوردم مادرم مرا از ننو پائین آورد و سرپوش مرا بیاورد صورتم را با آب بشست آنگاه مرا کشید وبرد و چون به نزدیک در رسیدم مرا نگهداشت تا کمی آرام شدم آنگاه به درون رفتم پیغمبر خدا در اطاق ما بر تختی نشسته بود ومرا کنار او نشانید و گفت این خانواده ی توست خدا آنها را به تو مبارک کناد و ترا به آنها مبارک کناد و مردم و زنان برفتند و پیغمبر در خانه ام بامن زفاف کرد نه شتری کشتند نه بزی سربریدند من آنوقت هفت 7 سا ل داشتم (نگاه کنید به تاریخ طبری پوشینه ی (جلد) چهارم برگ 1292 چاپ پنجم برگردان (ترجمه) از ابوالقاسم پاینده) و نگاه بکنید به ماله کشی در سن عایشه

http://www.derafsh-kaviyani.com/gallery/malekeshi-dar-sene-ayeshe.php

شما نوشته اید که
سوره ۴۵: الجاثية آیه ی 15
مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَيْهَا ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ

﴿۱۵﴾

هر كه كارى شايسته كند به سود خود اوست و هر كه بدى كند به زيانش باشد سپس به سوى الله تان برگردانيده مى‏شويد

(۱۵)

این سخن پیش پاافتاده را حتی یک کودک دبستانی هم می داند و هم می تواند بگوید و بنویسد انسان تا چه اندازه بایستی بیچاره باشد که هر سخن بی پایه و مایه را به الله بچسباند کجای این سخن از آن چنان زیبائی و شکوفائی برخوردار است که تنها از ما بهتران می توانند چنین سخنانی را بگویند !!!
2500 سال پیش از محمد تازی(عرب) اوستای 120 پوشینه ائی(جلدی) زرتشت فرزانه به دست شما مسلمانان ودیگر تازشگران به آتش کشیده شده است و آن چیزی را که ما امروز به نام گاتاها در دست داریم بخشی اندکی هم در تازی نامه( قرآن) شما آمده است که روزبهان پارسی
(سلمان پارسی) که به زبان تازی(عربی) چیره گی داشت به محمد تازی (عرب) شما آموخته است که حتی تازیان(عرب ها) هم به این کار آموزش و فراگیری آئین زرتشتی که محمد تازی(عرب) از روزبهان پارسی
( سلمان پارسی) آموخته است خستو(معترف) شدند و حتی در تازی نامه ی تازیان (قرآن عرب ها) در سوره ی نحل آیه ی 103 به روشنی جای پای روزبهان پارسی (سلمان پارسی) را می شود دید
سوره ۱۶: النحل آیه ی 103
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِّسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُّبِينٌ

﴿۱۰۳﴾

و نيك مى‏دانيم كه آنان مى‏گويند جز اين نيست كه بشرى به او مى‏آموزد [نه چنين نيست زيرا] زبان كسى كه [اين] نسبت را به او مى‏دهند غير عربى است و اين [قرآن] به زبان عربى روشن است

(۱۰۳)

شما نوشته اید که
«شما صلاح را درین می بینید بنده و امثال من را و دینم را به استهزا بگیرید نظر لطف شماست... اما به یاد داشته باشید که

سوره ۹: التوبة آیه ی 32
يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ

﴿۳۲﴾

مى‏خواهند نور الله را با سخنان خويش خاموش كنند ولى الله نمى‏گذارد تا نور خود را كامل كند هر چند كافران را خوش نيايد

(۳۲)


اگر الله ی شما نیرو و توانائی داشته است که ندارد چرا که آفریده اش اهریمن(شیطان) ازالله ی شما نافرمانی می کند و کاری هم از الله ی شما ساخته نیست چرا که به گفته ی اهریمن(شیطان) «من از آتش و روشنائی هستم و آدم از گل من از او برتر می باشم و من هرگز به آدم سرفرود نمی آورم» اگر الله ی شما نیرو و توانائی داشته است که ندارد نه نیازی به 124000 پیامبر !!!!! بوده است و نه نیازی به محمد شمشیر زن شما که در بیش از 63 جنگ و خون ریزی راهزنی دزدی چپاول به جان و دارائی و آبروی مردم هم میهنان تازی(عرب) خودش دست درازی(تجاوز) کرده است و انسان ها را به گونه ی نژادپرستانه ناانسانی و پا ضد(مردمی) به چندین گروه و دسته بخش بندی(تقسیم بندی) کرده است کافر مومن مشرک منافق بنده کنیز و .... و شما این انسان نژادپرست خون ریز آدم کش دست درازگر(تجاوزگر) جنسی تبهکار را که در یک روز 1000 انسان دست بسته را سربریده است پیامبر !!!! می دانید و پیرو آئین ی ماورای واپسگرای او می باشید و از ما گله می کنید که ما چرا از آدم کشی های دوست تازی(عرب) شما سخن می گوئیم ما اکنون سخن برادر آئینی(دینی) شما را که یک نویسنده ی مسلمان دوآتشه فرنگ رفته می باشد برای شما می نویسیم تا دیگر نگوئید که یهودیان اسلام ستیز این سخنان بسیار بد !!! را در باره ی محمد تازی(عرب) شما می گویند
اکنون سخنی از مسلمان راستین باورمند و آموزگار شورش(معلم انقلاب) ایران که بجای دستار(عمامه) بر سر گردن بند پارچه ائی(کراوات) بر گردن آویزان می کرده است

نماینده ی اسلام ی راستین ی !!! محمدی علی شریعتی تازی پرست(عرب پرست ی) بی آزرم در باره ی ویژه گی های پیامبر سربرش محمد پسر عبدالله و چگونگی سربریدن ی 700 تا 1000 انسان در یک روز به فرمان ی محمد تازی(عرب ) و آدم کشی هایش خیلی آسان و به زبان ی ساده دلاوری های پیامبر سربرش را بازگو می کند تا همگان دریابند(بفهمند) که محمد - با پوزش از جانوران - چه جانور خون آشامی بوده است این 1000 انسان را علی پسر ابو طالب حیدر کرار که انسان ها را زنده زنده پاه پاره می کرد و زبیر در پیشگاه ی پیشوای شما مسلمانان راستین ی باورمند محمد پسر عبدالله سربریدند و اینگونه است که
علی شریعتی در باره ی پیامبرسربرش محمد پسر عبدالله در نوشته ی
(کتاب ی) خود اسلام شناسی در برگ (صفحه ی) 580 می گوید که

"
کنار گودال های عمیق و وحشتناکی که به دستور وی (محمد) کنده بودندنشسته بود ودسته دسته یهودیان بنی قریظه را که هر چند به یک زنجیرشان بسته بودند می آوردندودر برابر وی (محمد) پیاپی سر می بریدند و در گودال ها می ریختند و او( محمد) با چشمان سرد و خشک و آرامی که گو ئی به دو نگین شبق بدل شده اند آن را تماشا می کرد نه لب می جنبانید و نه پلک میزد گوئی نمایش سرد و بیمزه ائی را می نگرد و آنگاه که آخرین نفر را از این 700 نفری ذبح (سر بریدن) کردند و در سیاهچالها افکندند در حالیکه به دستور وی
( محمد) بر اجساد گرمشان خاک می ریختند برخاست و به کارهای دیگرش پرداخت

"
نگاه کنید به اسلام شناسی نوشته ی علی شریعتی برگ ی (صفحه) 580

کشتن چکامه سرایان( شاعران ) و آتش زدن مزگد (مسجد) به فرمان ی محمد . نگاه کنید به نوشته ی اسلام شناسی بخش محمد کیست ؟ برگ های 369 و 368 و 166 از آموزگار شورش
( معلم انقلاب) ایران علی شریعتی نماینده ی اسلام راستین ی محمدی


ابوعفک عصما دختر عمیر کعب بن الاشراف چکامه سرایانی (شاعرانی ) بودند که تنها به کارهای زشت و نادرست محمد خرده گیری( انتقاد)می کردند و این کار خود خشم محمد را بر افروخت و فرمان کشتن این سه چکامه سرایان (شاعران) را به آدم کشان (تروریست های) خود داده است که این سه اندیشمندان به دست آدم کشان
( تروریست های) محمد کشته شدند
دوازده 12 تن از خرده گیران(منتقدین) محمد مزگدی(مسجدی) ساختند به نام مزگد ضرار که در شب های سرد زمستان و بارندگی برای نیازمندان ساخته شده بود که این مزگد( مسجد) به فرمان ی محمد به دست مالک بن دخشم و معن بن عدی به آتش کشیده و با خاک یکسان می گردد . علی شریعتی در پشتیبانی از این کار ناپسند می گوید " مسجد ضرار که نخستین مسجدی است در تاریخ اسلام که برای مسخ حقایق اسلام بنیاد شد بدست پیغمبر سوخت و خاک گشت

...حیی بن اخطب جامه ی گلدار ابریشمین خود را از هر سو چاک زده بود که پس از مرگ از تنش بیرون نکنند. دستهایش را با ریسمان بگردنش بسته بودند و به کنار خندق آوردند. پیغمبر به او که کارگردان اصلی ماجرای احزاب و جنگ خندق و خیانت بنی قریظه بود خیره شده بود گفت خدا تو را خوار نکرد گفت بخدا قسم خود را برای دشمنی با تو سرزش نمی کنم خوار کسی است که خدا او را خوار کرده باشد سپس بمردم رو کرد و گفت ای مردم در فرمان خدا سختی نیست این سرگذشت و سرنوشتی است که خدا بر بنی اسرائیل نوشته است سپس نشست و گردنش را زدند
عایشه گفت تنها یک زن را از آنان کشتند و او در آن هنگام که پیغمبر مردان خاندانش را گردن میزد پیش من بود و با من می گفت و با دهان و دل میخندید ناگاه کسی صدا زد زن حسن القراظی کجاست ؟و او پاسخ داد بخدا قسم منم به او گفتم وای به تو چه کاری است گفت می کشندم گفتم چرا گفت یک کاری کرده ام او را بردند و گردن زدند ...
نگاه کنید به اسلام شناسی نوشته ی علی شریعتی بخش محمد کیست ؟ برگ 222
اکنون شما با خرد خودتان بنگرید تا اینکه آزادگی و یا نوکری را برگزینید که آیا این جانور بد اندیش با نام محمد که شما او را پیامبر می دانید می تواند فرستاده ی الله باشد که کارنامه ی خونین و ننگین اش با بیشتر از 63 جنگ و خون ریزی دست درازی کردن( تجاوز کردن) به زنان مردم چپاول و دزدی دارائی دیگران تازش به کاروان ها و تیره های
(قبیله های) گوناگون که همه ی کارهایش با خون نوشته شده است ؟ پاسخ این پرسش را به خرد شما واگذار می کنم آنگونه که شما دیگران را به «بکار انداختن خرد فرا می خواندید» تابه گفته ی حافظ بزرک

خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد


نیما


Keine Kommentare: