Freitag, 31. Oktober 2008

سخنی با میلاد

سخنی با میلاد


عکس خود را در جام دید زاهد کوته بین

تهمت آلوده دامانی به جام باده نیست

صائب تبریزی

اگر بینی که نابینا به چاه است

اگر خاموش بنشینی گناه است

پیش از هر چیز از خودتان پرسیدید که کدامیک از شما ها براستی در چاه ی نادانی دست وپا می زند؟ اسلام ی شما تازی زادگان از آنجائیکه هستی اش با زور جنگ کشتن سربریدن سنگسار کردن و دست وپا بریدن می باشد دیگر شماها سخنی برای گفتن ندارید به جز پرخاش گری فرمان ی کشتن و سربریدن دادن. شما در سرزمین ی ایران زندگی میکنید از آئین ی بیگانگان ی تازیان (عربها) پشتیبانی می کنید و آنگاه خود را ایرانی !!! هم می دانید من نمی دانم انسان هائی بسان شما چرا در سرزمین ی زرتشت بزرگوار زندگی می کند ؟ شما که به آئین تازیان (عربها) باور دارید نام تازی (عربی) میلاد هم دارید چند واژه ی کوتاه ی تازی (عربی) هم نوشته اید که چم اش (معنی اش) را هم نمی دانید ایکاش برابر پارسی اش را می نوشتید تا گفته ی حافظ بزرگ
در پس آئینه طوطی صفت ام داشته اند
آنچه استاد ازل گفت همان می گویم
چهره ی راستین ی شما را نشان ندهد
چرا شما پیش محمد عربتان در تازی آباد (عربستان) نمی روید که زندگی بکنید در آنجا هر روز می توانید محمد عرب و بت خانه اش را بسان ی بت پرستان ببوسید دیوانه وار بسان ی شتران افسار گسیخته هن هن کنان دور بت خانه ی محمد بگردید تا اینکه تازیان (عربها) به شما پاژنامه ی(لقب) حاجی را بدهند. اگر شما نان خور فرمانروایان ی آخوند هستید سخن گفتن باشما کار چندان درستی نمی باشد چرا که شما خرد خودتان را به تکه نانی فروختید همانگونه که سگ ها به دارندگان (صاحبان) خود دم می جنبانند شماها هم برای تکه نانی به پیشوای خون ریزتان درود هم می فرستید بهتر بود که می گفتید السلام علیک یا سید المرسلین خاتم النبیین خامنه ائی رضی الله علیه. شما تازی پرستان تنها نام ایران را با خود به دنبال دارید گفتار رفتار و کردار شما انیرانی ست اگر توانائی دگرگونی نام ایران را داشتید از ایران عربستان دیگری درست می کردید. اکنون می بینید که کی در چاه ی نادانی آن هم در ژرفنایش دست وپا می زند تا دیر نشده به خود آئید که سرگذشت (تاریخ) فردا گریبان شما ها را خواهد گرفت و آنگاه شماها را به دادگاه ی دادگستر خواهدسپرد

Keine Kommentare: