نابود کننده ( ناسخ ) و نابود شده (منسوخ ) در تازی نامه ی ( قرآن ) تازیان
آن کس که دین دارد خرد ندارد
آن کس که خرد دارد دین ندارد
آن کس که دین دارد خرد ندارد
آن کس که خرد دارد دین ندارد
ابوالعلا ی معری
واژه ی الله که تازیان تازی پرستان و تازی گرایان آن را به چم( معنی) خدا می دانند از دیدگاه ی ارزشی و ارزش یابی پدیده های سرگذشتی (تاریخی) درست نمی باشد . آفریننده ی الله محمد نبوده است الله نام یکی از 360 بتی بوده است که در بت خانه ی تازیان( کعبه) جای داشت الله نام دیگری هم داشته است که تازیان به او هبل می گفتند کاری که محمد تازی میکند این است که الله ی دیدنی بت را از بت خانه ی زمینی به الله ی نادیدنی در آسمان می برد این تنها کار محمد تازی در زمینه ی یزدان شناسی بوده است به گفته ی فرزانه ی ایران زمین صادق هدایت در بوف کور... تصویر روی زمین را به آسمان منعکس کرده اند ... فرزانه ی دیگر ایران زمین دکتر محمد معین در باره شورش محمد تازی و الله اش می گوید
اقرار به وجود الله خدای یگانه در میان زیرکان قریش پیش از بعثت پیامبر اسلام رواج داشته است. (نگاه کنید به نوشته ی خدایان آریائی و آئین یکتا پرستی زرتشت از رحیم عزیزی برگ 97
ناسخ و منسوخ واژه های تازی هستند که به پارسی چم (معنی) نابود کننده نابود شده و کهنه شده را می دهند تازیان و تازی پرستان و تازی گرایان همگی بر این باورند که تازی نامه (قرآن) سخن خدا می باشد گیریم (فرض می کنیم) که الله به چم ( معنی) خدا می باشد . در هر فرهنگی که به پدیده ی خدا باور دارند همگی بر این باورند که از خدا کار نادرستی سر نمی زند یا به زبان دیگر خدا کار نادرستی انجام نمی دهد ما بر این اندیشه ایم که همه این دیدگاه را می پذیرند پس هر سخن خدا بایستی در همه ی دوران و روزگاران درست و در هر گاه (زمان) رسا (کامل ) و سازگار باشد . پایه و بنیاد هر کیشی خدا را آگاه درستکار به همه چیز می داند هنگامی که در تازی نامه تازیان (قرآن عرب ها ) در سوره ی بقره آیه 106 و سوره ی نحل آیه 101 می خوانیم که
مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
﴿106
هر چه از آیات قر آن را نسخ کنیم یا حکم آن را متروک سازیم بهتر از آن یا مانند آن بیاوریم آیا مردم نمی دانند که الله بر همه چیز قادر است
وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَّكَانَ آيَةٍ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُواْ إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ ﴿101
و چون حكمى را به جاى حكم ديگر بياوريم و الله به آنچه به تدريج نازل مىكند داناتر است مىگويند جز اين نيست كه تو دروغبافى [نه] بلكه بيشتر آنان نمىدانند (101
نخستین پرسشی که انسان از خود می کند این است که که خدا چرا کاری را انجام دهد که پس ( بعد) از آن درستی و یا نادرستی آن را ارزیابی کند ؟ هنگام که می گوئیم که خدا بر همه چیز آگاه است پس نبایستی آیه ی نارسا (ناقص) بفرستد و پس از دریافت نادرستی کارش آیه ی پسین (بعدی) را با آیه پیشین( قبلی ) دگرگون کند این خود به روشنی نشان می دهد که تازی نامه (قرآن) محمد تازی ساخته و پرداخته ی مغز بیمار او و همکاران تازی و ایرانی اش عمر و روزبهان پارسی (سلمان پارسی ) می باشد
بخشی از تازی نامه( قرآن ) برگردان ی سروده های زرتشت فرزانه از پارسی به تازی می باشد که این کار بدست روزبهان پارسی (سلمان پارسی ) انجام یافت که به زبان تازی (عربی) چیرگی داشت هم از این روی بوده است که محمد تازی او را - روزبهان پارسی (سلمان پارسی) را - به بهای هنگفتی از برده دارش خریداری نموده است چرا که او - روزبهان پارسی( سلمان پارسی ) - از آئین ی زرتشت فرزانه آگاهی رسا (کامل) داشته است . در تازی نامه ی تازیان (قرآن عرب ها) سوره زمر آیه 17 و 18 آمده است که
الَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ
و[لى] آنان كه خود را از طاغوت به دور مىدارند تا مبادا او را بپرستند و به سوى خدا بازگشتهاند آنان را مژده باد پس بشارت ده به آن بندگان من كه
به سخن گوش فرامىدهند و بهترين آن را پيروى مىكنند اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندان
نا گفته نماند که تازی گرای پیرو خمینی هندی بنی صدر این دو آیه ی بالا را اینگونه در روزنامه اش می نویسد بدون آنکه به خوانندگانش بگوید که زرتشت فرزانه این سخنان را در 4000 سال پیش گفته است
فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ
مژده آن بندگان مرا كه به سخنها گوش فرا ميدهند و از بهترين آنها پيرروى ميكنند
سروده ی فرزانه ی فرهیخته ی ایران و جهان زرتشت بزرگوار در چهار هزار 4000 سال پیش مژده آن بندگان مرا كه به سخنها گوش فرا ميدهند و از بهترين آنها پيرروى ميكنند
بهترین گفته ها را با گوش دل بشنوید
و با اندیشه ی روشن بنگرید
باریک بینانه بسنجید
آنگاه هر دختر و پسر
هر مرد وزن
آزادانه راه خویش را برگزینید
گاتاها- سروده ی سوم - بند دوم
ناگفته نماند که اگر سخن دیروزی خدا با سخن فردائی اش دگرگون شود این نشان می دهد که خدا بر همه چیز آگاه نیست و چون که بر همه چیز آگاه نیست پس نمی تواند خدا باشد دانای توانا می داند که چه می گوید چون می داند که چه می گوید پس نبایستی سخنانش را دگرگون کند . دگرگونی سخنان ی خدا نشانگر نارسا (ناقص) بودن سخنان ی اوست که سخنان پسین (بعدی) سخنان ی پیشین( قبلی) او را نابود (نفی) می کند . پیشرفت ی (تکامل) سخنان ی انسان در گفتار کردار و پندار پدیده ائی پذیرفتنی ست (منطقی ست) اما در باره ی خدا هرگز با نگرورزی (توجه ) به آگاهی گسترده ی او - خدا - در همه ی زمینه ها دگرگونی سخنا ن اش نمی تواند درست و پذیرفتنی( منطقی ) باشد و هم از این روی ست که نوشته های( کتاب های) آسمانی ؟؟؟ که پر از ناسازگاری هاست (تناقضات است)هیچگاه نمی توانند سخنان خدا باشند . به گفته ی حافظ بزرگ برای اینکه گره های پیچ در پیچ هستی را بشناسی از اندیشمندان ی پاک سرشت و فرزانگان فرهیخته بپرس نه از تازی پرستان و تازی زادگان ی اندر خم یک کوچه
راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی مقام را
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen