Dienstag, 18. November 2008

چرا تازی نامه (قرآن) سخن ی خدا نمی با شد ؟

یاد آوری این نوشته را من در 15 سال ی پیش نوشتم تنها بخشی از آن را تازگی با رایانه( کامپیوتر) واژه زنی (تایپ) کردم این نوشته مهر و نشان ی دوران ی تیره ی دربدری و خانه بدوشی دوران ی گذشته ی ما را با خود دارد
چرا تازی نامه (قرآن) سخن ی خدا نمی با شد ؟
پیش از آنکه گفتگوی خودمان را در این زمینه آغاز بکنیم نخست بایستی واژه ی سروش (جبرئیل) را بشناسیم که به چه چم (معنی) می باشد سروش واژه ی پارسی می باشد که عبری اش جبرئیل نام دارد که به چم (معنی) بنده و پیک خدا می باشد آنگونه که باورمندان باور دارند سروش (جبرئیل) فرستاده ی خداست و کارش رساندن ی پیام ی خدا به پیامبرش می باشد ما از 124000 پیامبر !!! سخن نمی گوئیم که آیا سروش (جبرئیل) هم با این 124000 پیامبران هم گفتگو کردند یا نه ؟ یک زبانزد (ضرب المثل) ایرانی می گوید که سنگ ی بزرگ نشانه ی نزدن می باشد دستگاه ی خداوندی باورمندان کارخانه ی شگفت انگیزی دارد که نامی که برازنده ی آن باشد جز فرآورده های کارخانه ی پیامبر سازی چیزی دیگر به اندیشه ی من ی کوچک نمی رسد . همان گونه که هم میهنان ی ما می دانند یهودیان و ترسایان (مسیحیان) محمد تازی را پیامبر نمی دانند بویژه یهودیان که بر این باورند که خدای آنان - یهوه - با موسی سخن گفت و دیگر پیامبران نتوانستند با خدا سخن بگویند . پرسش نخست اینگونه آفریده می شود که چرا خدا ی موسی - یهوه - یک راست (مستقیم) با موسی سخن می گوید اما الله ی محمد یک راست (مستقیم) با محمد سخن نمی گوید و نیاز به یک پیام رسان ی دیگر با نام ی سروش (جبرئیل) دارد ؟ پرسش دوم چرا الله با سروش (جبرئیل) یک راست (مستقیم) سخن می گوید اما محمد نیاز به یک پیام رسان ی دیگر دارد ؟ پاسخ ی این پرسش را به خوانندگان ی ارجمند واگذارمی کنیم که خود این چیستان (معما) را بگشایند . همان گونه که همه می دانند فرستاده ی نخست ی الله سروش (جبرئیل) و فرستاده ی دوم اش پیامبر نام دارد از آنجائیکه ما در باره ی اسلام ی تازیان سخن می گوئیم پیامبر در این نوشته کسی نیست جز محمد پسر عبد الله ی تازی پس ما در این رفت و آمد ها دو فرستاده و یک الله داریم برای اینکه سخنان ی خود را بهتر به خوانندگان نشا ن دهیم یک سه گوش (مثلث) درست می کنیم تا بهتر به پدیده ی الله سروش(جبرئیل) پیامبر پی ببریم
الله
پیامبر http://www.mathematische-basteleien.de/dreieck01.gifجبرئیل


همان گونه که می بینید الله در بالای سه گوش و سروش (جبرئیل) و پیامبر در دو پهلوی سه گوش (مثلث) جای دارند الله نخستین کس به شمار می آید سروش (جبرئیل) دومین و محمد سومین کس می باشد کننده ی کار (فاعل) همواره بایستی الله باشد چرا که الله سخنگوست و پایان برنده ی کار (مفعول) بایستی سروش (جبرئیل) و محمد باشند هنگامی که ما در یک فراز (جمله ی) ساده می گوئیم که آمد ورفت خواننده و شنونده در نمی یابد که کی آمد و کی رفت ؟ نخستین پرسش یافتن ی کننده ی کار (فاعل) می باشد دومین پرسش پیش ی کی سومین پرسش کجا و چهارمین پرسش برای چی می باشد ؟ انسان ی خردمند با کنجکاوی ویژه ی خویش می خواهد همه ی آن چیزی که نا آشکار است آشکار کند با این پرسش هاست که در پایان ی کار در می یابد که فیدل کاسترو پیش ی فرانسوا میتران به فرانسه آمد و پس از بستن ی پیمان ی بازرگانی به کوبا باز گشته است خواننده و شنونده کاسترو و میتران و انگیزه ی آمدن ی کاسترو پیش ی میتران را از لابلای واژه ها در می یابد پس در یک فراز (جمله ی) رسا (کامل) همه ی کسان (اشخاص) و چیزها بایستی آشکار باشند تا خواننده و یا شنونده در یابد که در باره ی چه کسی و چه چیزی گفتگو می شود ؟ با این پیشگفتار می خواهیم پدیده ی سه گوش (مثلث) الله سروش (جبرئیل) پیامبر را بهتر و آسانتر در یابیم (بفهمیم) تا مچ ی دروغگویان ی سرگذشت (تاریخ) باز گردد . مسلمانان همگی بر این باورند که تازی نامه (قرآن) سخن ی الله می باشد همان گونه که در پیش گفتیم سخنگوی نخست کننده ی کار (فاعل) بایستی الله باشد در تازی نامه (قرآن) به جز یک سوره ی توبه دیگر سوره ها همه با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
آغاز می شود آنچه که در تازی نامه (قرآن) آمده است بایستی از دیدگاه ی مسلمانان سخن ی الله باشد و بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ هم بایستی بخشی از سخنان ی الله از دیدگاه ی مسلمانان ی باورمند باشد. این فراز (جمله ی) نامدار تازی (عربی) را به پارسی برمی گردانیم که چم (معنی) آن این می باشد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بنام ی الله ی بخشنده ی مهربان
پرسش نخست کننده ی کار (فاعل) کیست ؟
پاسخ الله
پرسش دوم پایان برنده ی کار (مفعول) کیست ؟
پاسخ الله
پرسش سوم کی از خود ستایش می کند ؟
پاسخ الله خود از خویشتن ستایش می کند
اگر بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سخن ی الله می بود با نگرورزی (توجه) به سه گوش (مثلث) نامبرده الله سروش (جبرئیل) پیامبر می بایستی اینگونه نوشته می شد
يا ايها الرسول قل بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
ای پیامبر بگو به نام الله ی بخشنده ی مهربان
ما می بینیم که فراز (جمله ی) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ فراز (جمله) ی نارسا (ناقص) می باشد و کننده ی کار (فاعل) خود از خویشتن ستایش می کند این خود نشان گر نارسائی دستوری این فراز (جمله) می باشد از این روی هیچگاه نمی تواند سخن الله باشد گیریم که الله به چم (معنی) خدا باشد شاید کسانی پیدا شوند و بگویند که بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سخن ی الله نمی باشد ما این سخن را می پذیریم و می پرسیم پس چرا شما بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
را در تازی نامه (قران) در سر هر سوره ائی به جز یک سوره ی توبه نوشته اید ؟ برابر سه گوش ی (مثلث) نام برده الله سروش (جبرئیل) پیامبر می بایستی در تازی نامه ی تازیان (قرآن عربها) اینگونه نوشته می شد
الله به سروش (جبرئیل) می گوید
به محمد بگو که الله بزرگتر (اکبر) است
به محمد بگو که الله نیرنگ باز ترین ی نیرنگ بازان می باشد
به محمد بگو که دگراندیشان (کافران مشرکین و ...) را بکشید
فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ سوره ی 9 توبه آیه ی 5

به محمد بگو که مردان بر زنان برتری دارند
به محمد بگو که الله زمین و آسمان را یک بار در شش 6 روز و یکبار دیگر زمین را در دو 2 روز آفرید
سوره ی 10 یونس آیه ی سه
إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ

﴿3﴾

پروردگار شما آن الله است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد سپس بر عرش استيلا يافت كار [آفرينش] را تدبير مى‏كند شفاعتگرى جز پس از اذن او نيست اين است الله پروردگار شما پس او را بپرستيد آيا پند نمى‏گيريد (3)

سوره ی 41 فصلت آیه نه 9
قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ

﴿9﴾

بگو آيا اين شماييد كه واقعا به آن كسى كه زمين را در دو روز آفريد كفر مى‏ورزيد و براى او همتايانى قرار مى‏دهيد اين است پروردگار جهانيان

(9)


اگر تازی نامه ی تازیان (قرآن عربها ) اینگونه نوشته می شد این خود یک چیزی بود که انسان پیوند واژه ها را بهتر می توانست در یابد (بفهمد) از
آنجائیکه در تازی نامه ی تازیان (قرآن عربها) در سوره ی الفاتحة می خوانیم که الله ی تازیان چگونه با آب و تاب خود از خویشتن ستایش می کند دیگر هر نیمچه خردمندی بایستی بپذیرد که این سخنان سخنان ی یک بیمار روانی می باشد که خود اینگونه از خویشتن ستایش می کند تا کمبود های روانی خود را به گونه ائی درمان سازد می گوئید نه ؟ پس بهتر است که سوره ی الفاتحة آیه های یک تا هفت را با هم بخوانیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ


﴿1﴾

به نام الله ی رحمتگر مهربان (1)

الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿2

ستايش الله ئی را كه الله جهانيان (2)

لرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ﴿3

رحمتگر مهربان (3)

مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿4

[و] الله روز جزاست (4)

إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿5

[بار الها] تنها تو را مى‏پرستيم و تنها از تو يارى مى‏جوييم (5)

اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ ﴿6

ما را به راه راست هدايت فرما (6)

صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ ﴿7﴾

راه آنان كه گرامى‏شان داشته‏اى نه [راه] مغضوبان و نه [راه] گمراهان

(7)

اکنون سوره ی دیگری از تازی نامه (قرآن) را با هم می خوانیم تا به دروغ 1400 ساله بهتر پی ببریم این سوره الإسراء محمد کیهان نورد را نشان می دهد که چگونه بسان ی پرندگان در دنیای پندار خود به آسمان ها پرواز می کند ناگفته نماند که مزگد (مسجد) الاقصی 53 سال پس از مرگ ی محمد تازی ساخته می شود و محمد هیچگاه و هرگز نمی توانست از مزگد (مسجد) الحرام به مزگد (مسجد) الاقصی پرواز کند در سوره ی الإسراء آیه ی یک می خوانیم که
سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ

﴿1﴾

منزه است آن [الله] كه بنده‏اش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى كه پيرامون آن را بركت داده‏ايم سير داد تا از نشانه‏هاى خود به او بنمايانيم كه او همان شنواى بيناست (1)

پرسش نخست کی چه کسی را می ستاید ؟ محمد الله را به پاکی می ستاید یا الله خود خویشتن را می ستاید ؟
پاسخ الله خود خویشتن را می ستاید چرا که به باور مسلمانان تازی نامه (قرآن) سخن ی الله می باشد پس بایستی الله خود خویشتن را بستاید با آگاهی به این که هر کودک ی دبستانی می داند که در این فراز (جمله) محمد تازی الله ی تازیان را می ستاید
پرسش دوم کی چه کسی را به شنوائی و بینائی می ستاید ؟ الله یا محمد
پاسخ الله خود خویشتن را به شنوائی و بینائی می ستاید چرا که مسلمانان بر این باورند که تازی نامه (قرآن) سخن الله می باشد پس الله بایستی خود خویشتن را ستایش بکند با اینکه ما می دانیم که محمد تازی الله ی تازیان را به بینائی و شنوائی می ستاید
پرسش سوم چه کسی محمد را از مزگد (مسجد) الحرام به مزگد (مسجد) الاقصی می برد ؟
پاسخ الله
در پرسش و پاسخ نخست الله هم کننده کار (فاعل) و هم پایان برنده ی کار( مفعول) می باشد
در پرسش و پاسخ دوم الله هم کننده و هم پایان برنده ی کار می باشد
در پرسش و پاسخ سوم الله کننده ی کار و محمد پایان برنده ی کار می باشد
همان گونه که می بینید نبود پذیرفتنی (منطقی) دستور زبان و نبود پیوند (رابطه) کننده ی کار (فاعل) و پایان برنده ی (مفعول) آن و بهم ریختن ساختار سه گوش ی (مثلث) الله سروش (جبرئیل) پیامبر نامبرده خود به تنهائی خواسته های( ادعا های) مسلمانان را زیر پرسش می برد که بر این باورند که تازی نامه سخنان ی الله می باشد !!!
تازی نامه ی تازیان (قرآن عربها) با بکارگیری از آئین ی بت پرستی یهودی ترسائی (مسیحی) زرتشتی ساخته و پرداخته ی محمد تازی و دوستان و همکارانش عمر بلال حبشی روزبهان پارسی (سلمان پارسی) صهیب ورقه پسر نوفل از کشورهای دیگر و با فرهنگ های دیگر می باشد هم از این روی است که در تازی نامه (قرآن) واژه های بیگانه بویژه واژه های پارسی یافت می شود که پس از دو دهه از مرگ محمد تازی در هنگامه ی فرمانروائی عثمان به گو نه ی نسک (کتاب) در می آید

Keine Kommentare: