چرا در زبان ی پارسی واژه های تازی (عربی) یافت می شود ؟
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
سپهبد سخن پیروز پارسی( فردوسی) بزرگوار
محمد تازی همواره دوستدار و خواستار تازش (حمله) به سرزمین ی ما ایران بوده است - گویا پیش از تازش ی تازیان ی مسلمان به ایران تازیان واژه ی پردیس (بهشت ) و زیبائی های آن را از زبان ی محمد تازی شنیده بودند پس از تازش ی تازیان مسلمان به میهن ی ما ایران تازیان پردیس ی (بهشت) راستین را در ایران زمین دیدند و از محمد تازی سخن می گفتند که پردیسی (بهشتی) که محمد از آن سخن می گفت اینجاست تازیان ایران زمین را پس از دیدار بسان ی پردیسی (بهشتی) می دانستند که به هنگام ی زندگی محمد تازی از او در باره ی پردیس( بهشت ) شنیده بودند- در تازی نامه ی تازیان( قرآن عربها) در سوره ی فتح = پیروزی در آیه های 1, 16, 19 ,20 می خوانیم که
إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا ﴿1﴾
ما تو را پيروزى بخشيديم [چه] پيروزى درخشانى (1)
قُل لِّلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُوْلِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِن تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِن تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُم مِّن قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿16﴾
به برجاىماندگان باديهنشين بگو به زودى به سوى قومى سخت زورمند دعوت خواهيد شد كه با آنان بجنگيد يا اسلام آورند پس اگر فرمان بريد الله شما را پاداش نيك مىبخشد و اگر همچنان كه پيشتر پشت كرديد [باز هم] روى بگردانيد شما را به عذابى پردرد معذب مىدارد
(16)
وَمَغَانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَهَا وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ﴿19﴾
و [نيز] غنيمتهاى فراوانى خواهند گرفت و الله همواره نيرومند سنجيدهكار است (19
﴿20﴾وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَكُمْ هَذِهِ وَكَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنكُمْ وَلِتَكُونَ آيَةً لِّلْمُؤْمِنِينَ وَيَهْدِيَكُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا
﴿20﴾
و الله به شما غنيمتهاى فراوان [ديگرى] وعده داده كه به زودى آنها را خواهيد گرفت و اين [پيروزى] را براى شما پيش انداخت و دستهاى مردم را از شما كوتاه ساخت و تا براى مؤمنان نشانهاى باشد و شما را به راه راست هدايت كند
(20)
در باره ی پروه های جنگی (غنایم جنگی) و چم ی( معنی ) آن نگاه کنید به نوشته ی نگارنده محمد تازی دزد و راهزنی بزرگ
از آنجائیکه محمد تازی ستم ی بیکرانی به زنان - بویژه به زنان ی یهودی - کرده است سرانجام پس از ستم ها بیدادها و دست درازی های( تجاوز) بیشمار جنسی به دست ی یک زن ی یهودی با زهر (سم) کشته می شود و روانه ی پردیس(بهشت) - روسپی خانه ی اسلامی خود - شده است - آنگونه که خود از پردیس سخن گفته بود - بدین انگیزه مرگ ی زودرس محمد تازی به دست ی یک زن ی دلیر و گستاخ ی یهودی آرزوی تازش دست یابی و چیرگی به سرزمین ی فرزانه ی فرهیخته ی ایران و جهان زرتشت بزرگوار را برای همیشه به گور سپرده است . برگرداننده ی (مترجم) تازی نامه ی تازیان (قرآن عربها) از تازی به پارسی الهی قمشه ائی به روشنی در باره ی سوره فتح = پیروزی آیه های 19 و 20 می گوید
مفسرین گفتند اینجا مراد فتح فارس برخی گفتند فتح روم برخی مکه ویا هر فتحی که در هر دوران مسلمین را باشد
نگاه کنید به تازی نامه ائی (قرآنی) که در سال 11/ 4 /1367 تازی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیرون آمده است
شوربختانه آرزوی به گور سپرده شده ی محمد تازی را عمر علی حسن حسین تازی به گونه ائی دیگر زنده کرده اند همواره - شوربختانه - نگاه ی شوم ی تازیان بویژه علی و عمر به ایران بوده است و سرانجام تازیان ی مسلمان به کشور فرزانه ی فرهیخته ی ایران و جهان زرتشت بزرگوار تازش می کنند و از ایران و از خون ی ایرانیان رودخانه ها ساختند ایرانیان پس از پدافند (دفاع) از میهن ی خویش و در جنگ و در گیری های بیشمار از تازیان ی خون ریز مسلمان شکست می خورند پس از یورش ی تازیان ی مسلمان فرهنگ و بی فرهنگی روبروی یکدیگر ایستاده اند از یک سوی شمشیر بی مهر اسلام ی محمد تازی و آدم کشانش از سوی دیگر مردم ی بی گناه ی ایران زمین و بی گناه تر از آن زبان ی پارسی که نوک ی تازش ی تازیان ی بی و کم فرهنگ بوده است تازیان ی مسلمان - بویژه عمر - می دانستند هنگامی که مردم ی یک سرزمین به زبان ی مادری خود سخن می گویند هیچگاه بردگی و بندگی انیران - بیگانگان - بویژه تازیان ی خون ریز مسلمان را هر گز نخواهند پذیرفت و هم از این روی است که تازیان ی مسلمان کمر به نابودی زبان ی پارسی بستند ما مردمان ی بی فرهنگ و بی ریشه ائی نبوده و نیستیم که با یک تازش - بسان ی مصری ها - زبان ی میهنی خودمان را به این آسانی از دست بدهیم برای نابودی زبان ی پارسی دشمنان ی ایران زمین بایستی همه ی ایرانیان و پارسی گویان را بکشند تا آوای زیبا و دل آرای ترانه وچکامه های پارسی زیر بانگ ی شغالان ی آیه های اهریمنی تاریان و تازی زادگان خاموش گردد . تازیان ی مسلمان بر کشور کوروش ی بزرگ با زور سرنیزه بسا ن تازی زادگان ی امروزی خود -آخوندها- فرمانروائی کردند . 600 سال دارائی مردم ی ایران را مسلمان گونه و مسلمان وار دزدیدند و با پول و کار و کوشش دیگران زندکی انگلی خود را گذراندند تازیان ی مسلمان زبان پارسی را در بند نادانی بیخردی و بی فرهنگی خود کردند هرگاه دو ایرانی می خواستند با هم به زبان ی پارسی سخن بگویند تازیان ی مسلمان آنان را آزار و شکنجه می کردند فرزانگان فرهیختگان دانشمندان و سخن وران پارسی همگی به زبان ی تازی (عربی) نوشتند پورسینا بیرونی و دیگران از آنجائیکه این فرهیختگان به زبان ی تازی (عربی) نوشتند باختریان ی اسلام دوست و اسلام پناه پورسینا و بیرونی ایرانی را دانشمندان ی عرب !!! می نامند تازشگران ی مسلمان تازی پس از یورش به میهن ی ما ایران همه ی دانشنامه ها ی ایرانیان را به فرمان ی عمر - جداکننده ی راستی (حق) از نا راستی (باطل) فاروق - پاژنامه ائی (لقبی) که محمد تازی به عمر داده بود سوزاندند و یا در آب ریختند و این بار پیروان ی راستین اش خمینی هندی و دار و داسته اش پس از یورش ی دوم تازیان ی مسلمان - قادسیه دوم - جشن ی نسک سوزان (کتاب سوزان) در سراسر ایران زمین براه انداختند . پس از چیرگی تازیان تازی پرستان و تازی گرایان آئین ی اهریمنی اسلام با زور سرنیزه به مردم و نیاکان ما چپانده شده است (تحمیل شده است) . از آنجائیکه اسلام ی تازیان یک آئین ی پست و فرومایه می باشد زبان فرهنگ شادی پایکوبی بهزیستی هنر پیکر تراشی چهره نگاری چهره پردازی (نقاشی) خنیاگری آواز و آواز خوانی دیگر مردمان بویژه ایرانیان را خاری بزرگ در چشمانش می دید آرام آرام گام به گام فرهنگ ی شادی را تازیان ی مسلمان از دست ما ربودند و فرهنگ ی مرگ و گریه و زاری و سوگواری را به دستمان دادند و ما را که ستایشگران ی زندگی بودیم به ستایشگران ی مرگ دگرگون کردند . تازیان ی مسلمان از آنجائیکه نتوانستند زبان ی ما را نابود سازند زبان ی زیبا وشیوای پارسی را به واژه های زشت و خشن ی تازی آلوده ساختند - ناگفته نماند که فریدریش انگلس هم رزم ی اندیشمند ی سده ی نوزده ام آلمان کارل مارکس پس از آشنائی و آموختن ی زبان ی پارسی به دوست خود ویلهلم وایتلینگ
که در آرزوی یک زبان ی جهانی بود زبا ن ی پارسی را به وایتلینگ پیشنهاد کرد ( نگاه کنید به نامه ی انگلس به مارکس از گزیده نوشته ها (مجموعه آثار) ) . پیکار فرهنگی وارونه را بایستی دور انداخت و پیکار درست ی فرهنگی را پایه و بنیاد ارزش های فرهنگ ی ایران زمین جای داد و هم از این روی است که هر ایرانی بایستی کوشش کند تا آگاهانه از بکاربردن ی واژه های تازی خودداری ورزد خودداری از بکار بردن ی واژه های تازی این پرسش را برمی انگیزد که چرا بایستی در زبان ی پارسی واژه های تازی یا فت بشود ؟ اینجاست که ایرانی آرام آرام و گام به گام به چرائی تازش ی اسلام و مسلمانان به میهن خود آگاه خواهد شد و اینجاست که ایرانی سرشت ی زشت وچهره ی خون ریز و تازشگر اسلام ی تازیان را بهتر خواهد شناخت و راه ی رهائی خود و هم میهنان خود را - پس از 1400 سال بردگی و بندگی اسلام ی تازیان - هموار خواهد ساخت اینجاست که ایرانی آگاه می گردد که نیمی از واژه هائی که او در روزانه بکار می برد واژه های خون خواران ی مسلمان ی تازی می باشد که چهره ی بسیار زشت ی تازش ی تازیان ی خون ریز مسلمان را به یاد می آورد و او را وا میدارد که اندیشه کند که پیکار فرهنگی این نیست که تنها بخشی از زبان و آئین ی سرزمین ی خویش را نگهداری و پاسداری کند ونکه (بلکه) همه ی هستی خویش را فرهنگ و آئین خویش را بایستی پاسداری کند تا ایران زمین جاویدان بماند اینجاست که چکامه سرای بزرگ ی پارسی گوی ایران زمین پیروز پارسی (فردوسی) بزرگوار ایران زمین را همه ی هستی خویش می داند او بدون ایران می میرد و زندگی و پویش و پویندگی و جاودانگی خود را در نگه داری از زبان ی پارسی و پاسداری از ایران زمین و فرهنگ ی ایران میداند
چو ایران نباشد تن من مباد
بر این بوم و بر زنده یک تن مباد
پیروز پارسی (فردوسی) بزرگوار
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen