Freitag, 31. Oktober 2008

سخنی با میلاد

سخنی با میلاد


عکس خود را در جام دید زاهد کوته بین

تهمت آلوده دامانی به جام باده نیست

صائب تبریزی

اگر بینی که نابینا به چاه است

اگر خاموش بنشینی گناه است

پیش از هر چیز از خودتان پرسیدید که کدامیک از شما ها براستی در چاه ی نادانی دست وپا می زند؟ اسلام ی شما تازی زادگان از آنجائیکه هستی اش با زور جنگ کشتن سربریدن سنگسار کردن و دست وپا بریدن می باشد دیگر شماها سخنی برای گفتن ندارید به جز پرخاش گری فرمان ی کشتن و سربریدن دادن. شما در سرزمین ی ایران زندگی میکنید از آئین ی بیگانگان ی تازیان (عربها) پشتیبانی می کنید و آنگاه خود را ایرانی !!! هم می دانید من نمی دانم انسان هائی بسان شما چرا در سرزمین ی زرتشت بزرگوار زندگی می کند ؟ شما که به آئین تازیان (عربها) باور دارید نام تازی (عربی) میلاد هم دارید چند واژه ی کوتاه ی تازی (عربی) هم نوشته اید که چم اش (معنی اش) را هم نمی دانید ایکاش برابر پارسی اش را می نوشتید تا گفته ی حافظ بزرگ
در پس آئینه طوطی صفت ام داشته اند
آنچه استاد ازل گفت همان می گویم
چهره ی راستین ی شما را نشان ندهد
چرا شما پیش محمد عربتان در تازی آباد (عربستان) نمی روید که زندگی بکنید در آنجا هر روز می توانید محمد عرب و بت خانه اش را بسان ی بت پرستان ببوسید دیوانه وار بسان ی شتران افسار گسیخته هن هن کنان دور بت خانه ی محمد بگردید تا اینکه تازیان (عربها) به شما پاژنامه ی(لقب) حاجی را بدهند. اگر شما نان خور فرمانروایان ی آخوند هستید سخن گفتن باشما کار چندان درستی نمی باشد چرا که شما خرد خودتان را به تکه نانی فروختید همانگونه که سگ ها به دارندگان (صاحبان) خود دم می جنبانند شماها هم برای تکه نانی به پیشوای خون ریزتان درود هم می فرستید بهتر بود که می گفتید السلام علیک یا سید المرسلین خاتم النبیین خامنه ائی رضی الله علیه. شما تازی پرستان تنها نام ایران را با خود به دنبال دارید گفتار رفتار و کردار شما انیرانی ست اگر توانائی دگرگونی نام ایران را داشتید از ایران عربستان دیگری درست می کردید. اکنون می بینید که کی در چاه ی نادانی آن هم در ژرفنایش دست وپا می زند تا دیر نشده به خود آئید که سرگذشت (تاریخ) فردا گریبان شما ها را خواهد گرفت و آنگاه شماها را به دادگاه ی دادگستر خواهدسپرد

Donnerstag, 30. Oktober 2008

فرزانه و دیوانه

فرزانه و دیوانه
پیش از هر چیز من از پیشگاه ی فرزانه ی فر هیخته ی ایران و جهان زرتشت بزرگوار و لا اوتسه ی فرزانه پوزش می خواهم که آنان را با آدم کشی بسان محمد تازی سنجش می کنم از آنجائیکه مردم میهن ما ایران این آدم کش شماره ی یک را پیامبر می دانند از این روی نوشته ی این فرزانگان -زرتشت و لا اوتسه ی - بزرگوار را در کنار نوشته ی محمد تازی جای دادم تا مردم ما بدانند که پیامبر راستین کیست ؟

سروده ی محمد تازی در 1400 سال پیش


نگاه کنید به سوره ی المائده آیه ی 33 و سوره ی الا عراف آیه ی 124
إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ
﴿33﴾سزاى كسانى كه با [دوستداران] الله و پيامبر او مى‏جنگند و در زمين به فساد مى‏كوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت‏يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت
(33)
لأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلاَفٍ ثُمَّ لأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ
دستها و پاهايتان را يكى از چپ و يكى از راست ‏خواهم بريد سپس همه شما را به دار خواهم آويخت 124


سروده ی لا اوتسه Lao-tse
فرزان چینی بیش از 2000 سال پیش
برگردان از آلمانی به پارسی از من

آن کس که انسان ها را می شناسد
او انسان زیرکی ست
آن کس که خود خویشتن را می شناسد
او روشنگر است
آن کس که بر انسان های دیگر چیره می گردد
او زور گوست
آن کس که خود بر خویشتن چیره گردد
او انسان نیرومندی ست
آن کس که به اندازه ی بس می داند
او انسانی داراست
آن کس که با زور سر وکار دارد
او با اراده است
آن کس که جایش را از دست نمی دهد
او پیوسته است
آن کس که می میرد بدون آنکه فراموش شود
او جاودانه است
Wer die Menschen kennt,
der ist Klug
Wer sich selbst kennt,
ist erleuchtet
Wer andere Menschen besiegt,
hat Gewalt
Wer sich selbst besiegt,
der ist stark
Wer Genügen kennt,
der ist reich
Wer vorgeht mit Gewalt,
der hat Willen
Wer seinen Platz nicht verliert,
der dauert
Wer stirbt,ohne zu vergehn,
lebt immerdar.
سروده ی فرزانه ی فرهیخته ی ایران وجهان زرتشت بزرگوار در 4000 سال پیش
بزرگترین و پاکیزه ترین روش زندگی در راست کرداری وراست گفتاری و راست پنداری است
فروهر اهورامزدا سرچشمه ی همه ی فروهرها نیکی ها زیبا ئی ها و شادی هاست

Mittwoch, 29. Oktober 2008

بیماری اسلام زدگی

بیماری اسلام زدگی
گاه وبیگاه از دهان ی دشمنان ی دانا و دوستان ی نادان می شنویم که
اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هر عیب که هست از مسلمانی ماست
این سخنان ی بیهوده و بی چم( معنی نه تنها در درون ی کشور ونکه( بلکه) در بیرون از کشور هم همواره شنیده می شود . انسان ی ایرانی نمی خواهد بپذیرد که خانه از پای بست ویران است وهرروز پس از شکست ی گروه و گروه هگ های بیمار اسلام زده که راه به جائی نبردند و 1400 سال در گذشته و 30 سال در پیش ی چشمان ی همگان داد و دادگری اسلام ی راستین را به ارزیابی ایرانیان و جهانیان گذاشتند که سرانجام خوشبختی این جهانی مردم ی بینوای ایران در چاه ی جمکران پایان یافت. این دوستان ی بیمار به جای فراگیری از آموزش های سرسخت سرگذشت (تاریخ) گناه ی شکست ی اسلام محمد تازی را به گردن ی ندانم کاری های آخوندها گذاشتند و می گذارند بدون آنکه خود را از چاه جمکران بیرون بیاورند این بار با سر آنچنان شیرجه ائی خواهند زد که از هیچستان سر در می آورند . نگارنده ی این نوشته بر این باور است که اسلام زدگی یک بیماری خیلی کهنه (مزمن )است و بر این باور نیست که اسلام زدگان ی آگاه ی بیمار تندرست گردند این دوستان ی بیمار که به بیماری اسلام زدگی دچار هستند تنها و تنها هنگامی تندرست می گردند که ما با پادزهر درست ریشه ی این بیماری اسلام زدگی که چیزی جز خود اسلام نمی باشد را بایستی آنچنان بسوزانیم که هر از چندگاه که این بیماری دوباره واگیر نگردد این بیماران ی روانی هنوز در سده ی بیست ویکم 21 کوشش می کنند تا به گونه ائی از خون ریزی ها تبهکاری ها سر بریدن ها و دست و پا بریدن های محمد عمر علی حسن و حسین بگذرند واسلام ی نژادپرست ی محمد تازی را از تیررس ی تیراندازان ی راستین ی میهن دوستان ی ایرانی دور نگه دارند که خود آگاهانه بیمارگونه از بامداد تاشامگاه به زبان ی تازی (عربی ) به الله ی تازیان بایستی نیایش کنند و با او تنها بایستی به زبان ی تازی( عربی) سخن گفت . بیماران و بیماری اسلام زدگی بدون همدیگر نمی توانند به زندگی خود ادامه دهند درمان یکی نابودی دیگری را به دنبال خواهد داشت نگارنده براین باور است که آب از سرچشمه گل آلود است برای اینکه به دوستان ی بیمار اسلام زده ی خودمان نشان دهیم که الله ی تازیان برای پیشروی کار تازیان ی مسلمان کشت و کشتار هم می کند تا به دشمنان ی اسلام هم سر پنجه ائی نشان دهد می گوئید نه ؟ آنگاه نگاهی به تازی نامه ی تازیان (قرآن عربها) می افکنیم که الله به روشنی می گوید که برای مسلمانان بویژه تازیان آدم کشی هم می کند آنگونه که در سوره 8 الأنفال آیه ی 17 آمده است
فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاء حَسَنًا إِنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿17
شما آنان را نكشتيد بلكه الله آنان را كشت و چون [ريگ به سوى آنان] افكندى تو نيفكندى بلكه الله افكند [آرى الله چنين كرد تا كافران را مغلوب كند] و بدين وسيله مؤمنان را به آزمايشى نيكو بيازمايد قطعا الله شنواى داناست
(17
نگارنده بارها آگاهانه واژه ی نژادپرست را در باره ی اسلام ی تازیان بکار برد و می برد تا که به دروغگویان ی مسلمان ی تازی پرست بگوید که که انسان ها از دیدگاه ی اسلام برابر نبودند و نیستند ونخواهند بود و آیه ی انما المو منون اخوه به خود مسلمانان بر می گردد نه به نامسلمانان که زیر فرمانروائی (حکومت )اسلامی توسری خور سرشکسته و خوار به تازی زادگان و تازی پرستان بایستی باژ( مالیات) بدهند افزوده بر این سرمایه دار مسلمان و کار گر مسلمان هیچگاه نمی توانند برابر باشند برابری برادری در اسلام تنها در پذیرش ی آئین ی واپسگرای محمد تازی می باشد آنهم در سوگندان شان (ایمان شان) به اسلام می باشد نه چیز دیگر تازه نامسلمانان یا به زبان ی دیگر خداناباوران که همگی بایستی گردن زده شوند آنگونه که در جنگ های برگشتن از اسلام ( حرب الرده ) ابوبکر و علی آنچنان کشتاری کردند تا مردمی ی که از اسلام بر گشته بودند به دست و پا افتادند که دوباره آئین ی خون و خون ریزی محمد تازی را زیر سر نیزه ی ابوبکر وعلی پذیرفتند تبری ( طبری) در این باره گزارش می دهد که
ای علی قوم .. ( ناخوانا ) ما در بصره اند پندارند که اگر فردا برآنها غلبه یابی مردانشان رابکشی و زنانشان را اسیر کنی گفت (علی) کسی مانند من این کار را نمی کند که این کار جز در باره ی آنها که از دین بگشته اند( بر گشته اند) و کافر شدند روا نیست نگاه کنید به نوشته ی تاریخ تبری( طبری) پو شینه ی( جلد ) شش 6 برگ 2420
اکنون بایستی به بیماران ی مسلمان وبیماری اسلام زدگی و تازگی شان گفت که
مسلمان به ذات خود ندارد عیبی
هر عیب که است از اسلام است
با آگاهی به این راستی ها و درستی ها اگر کسی پیدا شود تا اسلام ی نژادپرست خون ریز ستمگر انسان ستیز زن ستیز پوشالی تهی از هر گونه ارزش های مردمی انسانی و واپسگرا ی محمد تاز ی را پینه بزند و با هزاران دوز وکلک پس از 1428 سال دستاوردهای همبودگاه ی( جامعه ی ) نو (مدرن) را با آئین ی تازیانه زدن سر بریدن و دست و پا بریدن ی اسلام محمد تازی پیوند دهد نه تنها دروغگوست ونکه (بلکه )انسان ی براستی بیماری می باشد که نیاز به روان کاو دارد

Dienstag, 28. Oktober 2008

My country / Mein Land / سرزمین من

 My country
 Mein Land
 سرزمین من 
به این ترانه گوش فرا دهید
 تا ستم و خودکامگی اسلام
 و مُسلمانان را بهتر دریابید
Hören Sie bitte dieses Lied und zeigen Sie bitte ein wenig Interesse,wie der Islam das Leben der Menschen zur Hölle macht.
Nie wieder Islam und Theokratie.
ما اسلام را نمی خواهیم 
همه با هم اسلام خون ریز و خون خوار محمد عربِ سربُر را از ایران بیرون برانیم.ایرانی هرگز نوکری تازیانِ مُسلمان را نپذیرفته و هرگز هم نوکری تازیانِ مُسلمان را نمی پذیرد. آزادی و رهائی ایران با نابودی اسلام گره خورده است.ایران هرگز آزاد و آباد نخواهد شد بدون آنکه ایرانیان اسلام تازیان را به زادگاهش یَنی=یانی تازی آباد -عربستان- باز گردانند. پس برای نابودی اسلام خون ریز؛ واپسگرا ایران ستیز؛ زن ستیز و نژادپرستِ تازیان و رهائی ایران زمین از چنگِ خودکامگانِ خون ریز مُسلمان؛ جنگ؛ ستم؛ بهره کشی؛گرسنگی کودکان یکی شویم

Sonntag, 26. Oktober 2008

چگونه می توانیم از تندرستی خود نگهداری کنیم ؟

چگونه می توانیم از تندرستی خود نگهداری کنیم ؟
پیش از هر چیز ما در سده ی بیست و یکم 21 زندگی می کنیم و پیشرفت ی دانش ی پزشکی به ما این توانائی را می دهد که از ساختار درونی پیکر خود آگاه گردیم وارونه ی تازی پرستان که مردم دردمند و بیمار را روانه ی مشهد می کنند تا پزشک همگانی رضا انگوری تازی مردم بیمار را درمان سازد بی آنکه خود بدانیم که کچل اگر پزشک بود سر خود درمان می کرد رضا انگوری تازی اگر توانائی و دانش پزشکی داشت خود را درمان می کرد تا انگور زهرآگین (سمی) او را نکشد . دستگاه ی اهریمنی آخوند از نادانی ما همواره سود برد می برد و خواهد برد . اگر تازیان پزشک روان کاو و درمان گر خوبی بودند بیشتر آنان به دست ی خویشاوندان و همسران خود کشته نمی شدند واین خود به روشنی نشان می دهد که تازیان تا چه اندازه دست کم در این زمینه بی دانش بودند ناگفته نماند که محمد تازی هم به دست ی یک زن یهودی با زهر( سم ) روانه ی پردیس (بهشت) روسپی خانه ی اسلامی یا به گفته ی باختری ها بوردل شده است . دانش پزشکی در روزگار ما توانا ئی شناسائی بیماری را پیش از آغاز پیشرفت پیچید ه ی بیماری به ما می دهد هر کسی بایستی سالانه یکبار آزمایش خون بکند تا از این راه پیشرفت و آغاز بیماری با روش های نو و بی دردسر گرفته شود هر چه بیماری زودتر شناخته شود به همان اندازه درمان بیماری آسان تر و زندگی ما بی دردسر سپری می شود بازرسی (کنترل) سالانه ی کار دستگاه ی دل (قلب) و مغز با یاری دستگاه
E.K.G و E.E.G ا ک گ و ا ا گ که به دست ی نامسلمانان گهنمی (جهنمی ) ساخته شده است به ما این توانائی را در آشنائی بیشتر و شناخت بهتر پیکر ما را به ما می دهد بهتر است سال یک بار به گفته ی ما ایرانی ها سر و پا ی خودمان را آزمایش کنیم اینگونه کارها را به کاردان بایستی سپرد نه به رضا انگوری تازی که نماینده ی ستم ی تازش تازیان مسلمان به ایرانیان در مشهد می باشد. نگهداری از تندرستی را به دو بخش می شود بخشش( تقسیم) کرد
بخش نخست
این بخش بخشی ست که کار را به کاردانان پزشکان بایستی سپرد نه به آخوند سر کوچه که از این راه نان خود را به دست می آورد نه به رضا انگوری تازی که از تندی( شدت) نادانی و بی دانشی انگور زهر آگین را نوش کرد و راهی روسپی خانه ی اسلامی پردیس( بهشت) گردید
بخش دوم
این بخش بخشی ست که ما خودمان در تندرستی و بیماری خودمان دست داریم وما می توانیم با آگاهی از بخش نخست از پیکر خود بازرسی( کنترل) و نگهداری بکنیم
آسان ترین کاری که به ما توانائی بیمار نشدن را می دهد آشنائی و شناخت ما از پیکر خودمان و بیماری
هاست
ورزش کردن
ز ورزش پرورش ده جان تن را
ز رستم حفظ کن شاه وطن را
هنگام سربازی در جنگ ایران و عراق سروده بالا در باره ی ورزش تنومندی و میهن پرستی بود که روی دیوار نوشته شده بود که برادران مسلمان تازی پرست حزب اللهی واژه ی شاه را پامال کردند
ورزش روزانه برای آنانیکه توانا هستند راه پیمائی و یا گام پیمائی برای آنانی که ناتوان هستند ورزش کردن پیکر آدمی را تنومند می سازد و همه ی پیکر آدمی را بویژه فشار خون را بازرسی( کنترل ) می کند و یاخته های پیکر ما را نیرومند می سازد
پرخوری به تندرستی ما زیان می رساند همانگونه که کم خوری بی اندازه پیکر آدمی را ناتوان می سازد
از خوردن چربی بیش از اندازه جانوری( حیوانی ) خودداری ورزید چرا چربی ها در درون رگ ها انباشته می شوند و خون نمی توان به آسانی به مغز و به دیگر پیکر ما برسد
از خوردن نمک بیش از اندازه خودداری ورزید چرا نمک بیش از انذازه فشار خون را بالا می برد و برای تندرستی دل( قلب) و سایر اندام زیان آوراست
ازخوردن شکر( قند) بیش از اندازه خوداری ورزید چرا بیماری شکر (قند) یا دیابت دهها بیماری دیگر را با خود می آورد
از خوردن گوشت بیش از اندازه خودداری ورزید
گیاه خواری یک سویه و نادرست خود به بیماری پایان می یابد
گوشت خواری و گیا ه خواری را با هم بیامیزید تا پیکر تندرست داشته باشید
روزانه یک جام می سرخ یا سپید بنوشید اگر تازی پرستان گفتند که می نارواست( حرام) است به آن ها بگوئید که تازیان مسلمان پس از شورش محمد تازی 12 سال می خوردند از آنجائیکه تازیان ی دیروز و مردم کشورهای اسلامی امروز فرهنگ می خوردن و می خواری را نداشتند و ندارند پس از خوردن یک یا دو پیاله کاردهایشان را بیرون می آورند و بسان تازیان دیروز به جان هم می افتند محمد تازی پس از گذشت 12 سال از شورش اش گفته است که بهتراست می ننوشید این خود نشان می دهد که الله ی تازیان 12 سال پیش نمی دانسته که می چیز بدی است آنچنان می بایستی به رویدادها می نگریست تا تازیان همدیگر را پاره کنند آنگاه بگوید که دیگر در این جهان می ننوشید پس از مرگ در پردیس (بهشت) در کنار زیبارویان به اندازه ی بس می خواهید نوشید آنگونه که در تازی نامه ی تازیان( قرآن عربها ) در سوره ی محمد آیه ی 15 آمده است

مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاء غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِن لَّبَنٍ لَّمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى وَلَهُمْ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِي النَّارِ وَسُقُوا مَاء حَمِيمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءهُمْ
﴿15

مثل بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده [چون باغى است كه] در آن نهرهايى است از آبى كه [رنگ و بو و طعمش] برنگشته و جويهايى از شيرى كه مزه‏اش دگرگون نشود و رودهايى از باده‏اى كه براى نوشندگان لذتى است و جويبارهايى از انگبين ناب و در آنجا از هر گونه ميوه براى آنان [فراهم] است و [از همه بالاتر] آمرزش پروردگار آنهاست [آيا چنين كسى در چنين باغى دل‏انگيز] مانند كسى است كه جاودانه در آتش است و آبى جوشان به خوردشان داده مى‏شود [تا] روده‏هايشان را از هم فرو پاشد

(15)

اینجاست که فرزانه ی فرهیخته ی پارسی گوی ایران زمین کیوان نیشابوری (خیام نیشابوری) در برابر چرندیات محمد تازی می گوید
گویند بهشت وحورعین خواهد بود
و آنجا می و شیر و انگبین خواهد بود
گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک
چون عاقبت کار چنین خواهد بود

Samstag, 25. Oktober 2008

کشتار بزرگ و بی مانند ایرانیان

کشتار بزرگ و بی مانند ایرانیان
پیشگاه ی گردانندگان تارنمای ایرانیان

مهرورزیده نوشته ی پائین را بخوانید وکوشش نمائید تا از راه ی تارنمای خودتان کشتار بزرگ و بی مانند ایرانیان به دست تازیان مسلمان را از دید بینندگان وخوانندگان خود بگذرانید تا ایرانیانی بیشتری از کشتار نیاکان خود به دست تازیان خون خوار مسلمان آشنا گردند تا روزی روزگاری هفته ی یادبود کشتار بی مانند ایرانیان به دست تازیان مسلمان را در درون و بیرون از کشور داشته باشیم

بادرود و سپاس بیشمار

پیشگاه ی سیاوش لشگری ارجمند
برای نخستین بار پس از گذشت 1400 سال ماهنامه ائی پیدا شد که خواستار یاد آوری و گرامی داشت کشتار بزرگ ی ایرانیان را به دست تازیان ی مسلمان به پیشوائی عمر علی حسن حسین شد . یکی از کارهای نادرست ی نویسندگان و پژوهشگران ایرانی این بود که آنان همواره از تازش تازیان به ایران سخن گفته اند بدون اینکه از واژه های اسلام و مسلمان سخن گفته باشند خواننده و شنونده ی ایرانی هرگز نتوانست بار تازش و سرشت ی خون ریز اسلام ی تازشگر را دریابد و بشناسد. خواهش و پیشنهاد من به شما این است که همواره این تبهکاری بزرگ و بی مانند کشتار بیشمار ایرانیان به دست تازیان مسلمان به پیشوائی عمر علی حسن حسین را در هر سر شماره ی ماهنامه ی بیداری بنویسید تا روزی روزگاری این روز و یا هفته ی کشتار بزرگ ی ایرانیان به دست ی تازیان ی مسلمان از سوی ایرانیان و جهانیان پذیرفته شود . همه ی میهن دوستان ایرانی بایستی این کار بسیار باارزش و پرارزش را همگی باهم ارج بشمارند . فراموش نکنیم مردمی که فرهنگ و به اندیشی (تمدن ) خود را نشناسند دوست را از خود می رانند و دشمن را فرا می خوانند

Donnerstag, 23. Oktober 2008

پر خاش کردن (توهین کردن )به باورهای مردم


هنگامی که نوشته ها ئی در باره ی محمد و علی تازی (عرب) نوشته می شود و دست های آلوده به خون و چرکین این تازیان ی بی مهر نشان داده می شود دشمنان ی آگاه و مردم نا آگاه بانگ بر می آورند آی چرا شما به باورهای مردم پرخاش (توهین) می کنید ؟. ما از تازی پرستان ی آگاه چشم داشت (انتظار) نداریم که وا اسلاما سر ندهند اینان 1400 سال با این جنگ افزار (اسلحه ) با خون ی دگر اندیشان نان خود را پختند بدست آورده اند و می آورند . سخنان ما بیشتر با مردمان ی گول خورده ائی ست که باورهایشان از پدر به پسر بوده است و هیچگاه این باور تازی با خرد و پژوهش از سوی ایرانیان پذیرفته نشده است و از همین روی ست که دستگاه ی اهریمنی آخوند ها مرگ خود را در آگاهی و بیداری توده ها می دانند و بدین انگیزه آخوند ها و دستگاه ی اهریمنی شان هیچگاه دوستدار و خواستار از دست دادن ی پایگاه ی مغز شوئی خود نخواهند بود و از همین روی ست که این دستگاه ی اهریمنی چنگال ی خود را از آغاز زایش( تولد) ما تا مرگ ما و پس از آن هم به گستره ی ایران زمین گسترده است .آخوند ها و دستگاه ی اهریمنی شان مگسانی بیش نیستند و اسلام گنداب آخوندها می باشد برای خشکاندن این گنداب 1400 ساله بایستی جنگ افزار (اسلحه ی) آخوندها را که با آن مردم ما را مغزشوئی کردند و می کنند از دست شان گرفت آنگاه مردم ما دیگر به سخنان بیخردان گوش فرا نخواهند داد و خودشان به خرد خود روی می آورند . مردم ما برای یکبار هم که شده هیچگونه پاسخی به نوشته های خرده گیران (منتقدین) نداده اند و سر خود را در نوشته های تازی پرستانی بی آزرمی به نام مرتضی مطهری فرزان آخوندها و دیگر تازی پرستان (عرب پرستان) فرو کرده اند بدون اینکه نگاهی کوتاه به کشتار مردم ایران بدست علی حسن و حسین تازی (عرب ) کرده باشند . ایرانی بایستی از خود بپرسد که چرا عمر بدست یک میهن پرست ایرانی بنام پیروز ایرانی یا (ابولولو) و یا علی بدست انسان دیگر ایرانی بنام پور لگام مردانی (ابن ملجم مرادی ) کشته شده اند ؟ ایرانی بایستی بداند که به زنان و دختران ایرانی بدست سپاهیان مسلمان تازی (عرب )به رهبری عمر علی حسن حسین دست درازی( تجاوز) برابر تازی نامه ی تازیان (قرآن عربها) سوره ی نسا آیه ی 24 شده است. از آنجائیکه تازی پرستان پاسخی درست به تبهکاری های برادران ی مسلمانشان درایران 1400 سال پیش را ندارند زبان گلا یه ی آنان تنها تازی پرستان و نادانان را به دلسوزی وهمدردی فرا می خواند. ایرانی بایستی از خود بپرسد که چرا ایرانیان نام زشت تازیان را بایستی به همراه داشته باشند و یک تازی (عرب )مسلمان یافت نمی شود که نام پارسی داشته باشد
چم( معنای) نام های تازی( عربی
غلام عباس بهره بری جنسی بردن وکردن بچه بازی کردن نوکر عباس عرب عذرا سوراخ نشده بتول تشنه ی همخوابگی با مرد خدیجه شتری که بچه ی خود را از دست داده
غلام علی بهره بری جنسی کردن یا به زبان ایرانیان نوکر علی عرب
کلب علی سگ علی
فاطمه بچه ی شتر ماده از شیر گرفته شده
آیا سخن گفتن از چنین راستیها و درستیها به چم (معنی) پرخاش( توهین) کردن به باورهای نادرست توده ها می باشد ؟ شما از کدام باور سخن می گوئید ؟ سوزاندن نوشته های پارسی و نابود سازی نسک خانه ها( کتاب خانه ها) تازیانه زدن و خورد کردن ارزش پویش گویش و منش انسانی انسان پیش چشمان هزاران انسان سنگسار کردن مردان و زنان ایرانی به فرمان ی آئین اهریمنی اسلام تازیان بریدن دست ها و پا ها وارونه ی یکدیگر دست درازی کردن به زنان ی شوهر دار و بی شوهر مردم کودک آزاری و دست درازی (تجاوز) جنسی به دختران نه 9 ساله برده کردن و برده بردن ایرانی ها فروختن دختران و زنان ایرانی در بازارهای برده فروشی به دست و فرمان تازیان مسلمان 600 سال دارائی مردم ایران را چپاول کردن پاره پاره کردن فرش 60 در 60 کسری یا بهارستان به فرمان ی دژخیم دژخیمان علی پسر ابوطالب و پخش کردن پاره پاره ی فرش کسری بین برادران مسلمان تازشگر تازی شما باژ (مالیات )گرفتن ازمردم ایران زمین پس از پذیرفتن آئین خون آشام اسلام تازی زیر سرنیزه ی تازیان ی خون خوار مسلمان سربریدن مردان ی ایرانی بسان گوسپند و گرمابه ی خون براه انداختن در ایران زمین و هزاران هزار تبهکاری دیگر ... اگر سخن گفتن از اینها را شما پرخاش گری( توهین) به باورهای مردم می دانید پس من با دلیری و گستاخی بایستی با بانگ بلند بگویم که من به اینگونه باورها هرگز و هیچگاه پاس (احترام) نمی گذارم و نخواهم گذاشت اسلام یک آئین ی بیگانه میهن ستیز نژادپرست خشن تازشگر خرد ستیز زن ستیز دگر اندیش ستیز واپسگرا خون ریز و بی مهر می باشد .آیا نپذیرفتن اینگونه ارزش ها ناسپاسی (بی احترامی )به باورهای نا درست توده هاست ؟ هرگز ... هرگز به گفته ی حافظ بزرگ

خون میچکدز ناله ی بلبل دراین چمن
فریاد از تو گل که به هر خار خو کنی

Sonntag, 19. Oktober 2008

فرهنگ ی خون و خون ریختن

فرهنگ ی خون و خون ریختن
http://www.bikhodayan.com/Tarh&Aks/ghama_2.jpg

آن کس که فرمان ی کشتن می دهد کشنده ی زندگی ست و ستایش گر مرگ می باشد
آنکس که با نام خدا فرمان ی کشتن می دهد و می کشد خون ریز تبهکار و یک بیمار روانی می باشد
آنکس که پایبند (معتقد) به آئین کشتن و خون ریختن می باشد همکار انباز (شریک) کشنده ( قاتل) و تبهکار آگاه ی زندگی می باشد
اسلام یگانه آئینی ست که خون خون ریزی و خون ریختن را دوست می دارد چرا که این آئین تازی تنها با خون خون ریزی و خشونت ی بی اندازه پرورش یافته است. پیشوایان ی اسلام بویژه محمد و علی با بکار گیری شمشیر اسلام در نابودی دگراندیشان(یهودیان ترسایان کافران ملحدان منافقا ن و ... ) و یا واداشتن آنان به پذیرفتن اسلام یا گردن زدن آنان در همبودگاه (جامعه ) آن چنان ترس و دلهره ائی آفریدند که کمتر کسی گستاخی و دلیری از خود نشان می داد که از اسلام خرده گیری (انتقاد) بکند . از آنجائیکه اسلام یک آ ئین ی بی سر و پا( ابتدائی) خشن ناهمگون جدائی افکن و پیورز (متعصب) می باشد انسان ها را از همدیگر جدا می سازد و تخم کینه و بیزاری پیرامون انسان ها می پاشد آنگونه که در تازی نامه ی تازیان( قرآن عربها )سوره ی مائده آیه ی 51 آمده است که

تازی نامه سوره ی مائده آیه ی 51

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ

﴿51﴾اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد يهود و نصارى را دوستان [خود] مگيريد [كه] بعضى از آنان دوستان بعضى ديگرند و هر كس از شما آنها را به دوستى گيرد از آنان خواهد بود آرى الله گروه ستمگران را راه نمى‏نمايد

(51. پایه و بنیاد اسلام نه انسان بلکه الله ی خودکامه ی انسان گونه ی خودخواه بی مهر خون ریز نژادپرست نیازمند دست درازگر( متجاوز) به هستی و نیستی مردم ایستاده است که از بامداد تا شامگاه هر جنبش (حرکت) کوچک و بزرگ انسان ها را زیر ذره بین می برد و خواستار نیایش بچه گانه ائی می باشد که تا از این راه آفرینندگان خود را فرمان بردار و نوکر خود سازد . اگر خوب بنگریم انسان هائی که خود را اندیشمند و مسلمان می دانستند و می دانند به آسانی فرمان کشتن و سر بریدن می دهند امام محمد غزالی که سرکرده ی همه مسلمانان و اندیشمند ترین آنان می باشد که خمینی هندی یک میلیونم دانش آئینی او را نداشت در سربریدن و کشتن گروه ی باطنیه در نوشته خود فضایح ا لبا طنیه در باره ی کودکان و زنان باطنیه می گوید"
زنها اگر هم عقیده ی شوهرانشان باشند و ما شوهرانشان را مرتد دانستیم باید کشته شوند بدلیل قول پیغمبر من بدل دینه فا قتلوه هرکس دین خود را تغییر داد بکشید اما کودکان را باید صبر کنیم تا بسن بلوغ برسند آنوقت اسلام را بر آنها عرضه می کنیم اگر پذیرفتند از مرگ نجات یافته اند و اگر بخواهند به مسلک پدران بمانند باید گردنشان را زد (نگاه کنید به نوشته ی عقلا بر خلاف عقل از علی دشتی برگ های 210 و" 216
نه غزالی نه خمینی نه مریم و مسعود رجوی هیچکدامشان خون ریز گردن زن آدم کش پای به جهان نگذاشتند از آنجائیکه به اسلام باور دارند به آسانی می توانند سر انسان ها را از تن جدا کنند همانگونه که دژخیم دژخیمان علی پسر ابوطالب در یک روز با همکار آدم کش اش زبیر سر 1000 انسان نامسلمان یهودی را به فرمان محمد بسان آب خوردن در راه اسلام و الله ی خون آشام شان بریدند . آن کس که کوشش می کند از اسلام پدیده ی خون خون ریزی و خون ریختن را نادیده بگیرد دروغگو ئی بیش نیست آگاهانه و یا نا آگاهانه دستیار ستم فرهنگ خون و خون ریزی اسلام تازی پرستان و تازی گرایان می باشد . تنها یک راه پیش روی ما ایرانیان است اسلام با کشتارخون خون ریزی راهزنی چپاول دزدی پروه گیری( غنیمت گرفتن) و ... بما چپانده (تحمیل) شده است و ما بایستی آن را با آرامی مهر و مهرورزی پارسی دو دستی به آورندگانشان( تازیان ) باز گردانیم

Freitag, 17. Oktober 2008

Who is the bastard ? / Wer ist der Bastard ? / ناپاک زاده کیست ؟

Who is the bastard ?
Wer ist der Bastard ? 
ناپاک زاده کیست ؟
پیشگفتار
تو پاک باش و مدار ای برادر از کس باک
زنند جامه ٔ ناپاک گازران بر سنگ
سعدی
واژه‌های بی سر و پا ، بی پدر و مادر ، آدم‌های بی‌ ریشه ، اهرمن چهره ، دیو خوی، ناکس ، بدسرشت ، فرومایه ، بد گوهر ، دو رو ، روسپی ، ناپاک زاده و واژه هائی از این شمار ؛ واژه هائی هستند نه تنها در فرهنک ایران زمین ، ونکه در فرهنگ مردمان دیگر کشورها ، واژه هائی بد و بسیار زشت شمرده می‌ شوند . هر از گاهی اگر کسی ، به کسی این واژه‌ها را بگوید ، به رگ و پی آن کسی ؛ که این سخنان - یا به زبان دیگر - این واژه‌ها را می‌ شنود بَر می‌ خورد . در سراسر سرگذشت آدمیان همواره گروه ء ویژه ائی بودند و هستند ؛ که بر این باور هستند ؛ که ایشان نه تنها از آغاز و پایان جهان آگاهی دارند ، ونکه همه ء پاسخ‌ها به پرسش ها و گره‌های پیچیده ء هستی را در یک نَسکی ؛ که آشکار هم نیست که نویسنده و یا نویسندگانش کیانند ، را می توان یافت و از پس همه ء پرسش های پایه ائی در باره ء هستی ، می‌ توان سر در آورد و هر کسی این دیدگاه ء نادرست مسلمانان تازی و تازی پرستان مسلمان را خُرده گیری بکند ، به او دشنام هائی همچون دشنام های نامبرده ء بالا ، بویژه دشنام ناپاک زاده داده می‌ شود . واژه ء ناپاک زاده - حرام زاده – را مسلمانان تازی و تازی پرستان مسلمان پیشکش نامسلمانان می‌ کنند ؛ که گوسپند وار به دنبال شبانان نمی‌ روند . اکنون ببینیم و بیاندیشیم ؛ که ناپاک زادگان و یا به زبان تازی ستایان و تازی پرستان انیرانی مسلمان – حرام زادگان ، حرام زاده ها - راستین کیانند ؟
حدیث عشق اگر گوئی گناه است
گناه اول ز حوّا بود و آدم
سعدی
ناپاک زاده ء راستین کیست ؟
مسلمانان تازی و تازی پرستان مسلمان ، پیش از آنکه به دیگران ، بویژه به نامسلمانان دشنام بدهید
نخست بایستی از خودتان بپُرسید ؛ که پدران و مادران شما مسلمانان تازی و تازی پرستان مسلمان کیانند ؟ وشما به چه اندیشه ائی زشت ، بیگانه و واپسگرائی باور دارید ؟ در تازی نامه تازیان - قرآن عرب ها - شما آمده است ؛ که پدر نخستین شما آدم ، با مادر نخستین شما حوا همبستر می شود ، بدون آنکه گواهانی این پیوند زناشوئی را دیده باشند و بدون آنکه پیمان زناشوئی تازی - اسلامی - عقد - به فرمان آخوندی به زبان تازی - اسلامی خوانده شود . فرجام این زناشوئی ناپاک حرام - بچه هائی هستند ؛ که هابیل و قابیل و دو دختر دیگر می باشند ؛ که نام های درست این دختران آدم و حوا را کسی نمی داند . بچه های پیامبر ! شما مسلمانان تازی و تازی پرستان مسلمان ؛ که خواهران و برادران یکدیگر می باشند ، با هم همبستر می شوند وبچه هائی دیگر پای به جهان می گذارند ؛ که همگی با هم خویشاوند و به گونه ائی هم خون می‌ باشند . اکنون گفتاری از چگونگی آفرینش آدم و حوا و بچه هایشان را از زبان یک تازی پرست مسلمان دو آتشه ، یَنی = یانی آخوند جزایری - آیت الله جزایری - را در پائین همین برگ با هم می‌ خوانیم ، تا دودلی پیش نیاید ، تا به گفته ء چکامه سرای نامدار ایران زمین حافظ بزرگ :ا

خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
حافظ

ابو حمزه ثمالی گوید : شنیدم که علی بن الحسین (ع) با مردی از قریش اینگونه سخن می راند : آدم (ع) هنگامی که توبه اش مورد قبول واقع شد در روی زمین به مضاجعت با حواء پرداخت و او محرمات الهی را بسیار پاس می داشت . آدم از حوا صاحب بیست پسر و بیست دختر شد و در هر بار زایمان صاحب 2 فرزند پسر و دختر می شد ، اولین فرزند پسر او(هابیل ) بود که به همراه دختری بنام ( اقلیما ) متولد شد و در زایمان دوم صاحب پسری بنام(قابیل) و دختری بنام ( لوذا ) شد ، لوذا زیباترین دختران آدم بود بطوریکه پدرش دائماً در مورد او احساس خطر می کرد و بدین خاطر تصمیم گرفت تا او را به ازدواج هابیل و اقلیما را به ازدواج قابیل در آورد . قابیل از این رأی پدر در آشفت و با اعتراض گفت : چگونه است که مرا به ازدواج اقلیما خواهر زشت چهره هابیل در می آوری و لوذا خواهر زیبای مرا به ازدواج هابیل ، آدم تصمیم گرفت بین آنها قرعه بیاندازد و نتیجه قرعه همان نظریه اول آدم بود بدین ترتیب قرعه هابیل بنام لوذا و قرعه قابیل به نام اقلیما افتاد . بعد از این جریان بود که خداوند(بخوان الله) ازدواج با محرمات را حرام نمود . در اینجا آن مرد قریشی پرسید پس فرزندان آنها چگونه با یکدیگر ازدواج کردند ؟ و اگر چنین باشد مجوسیان نیز اینگونه رفتار می کنند ! علی بن الحسین (ع) در پاسخ فرمودند : مجوسیان این کار را بعد از تحریم از جانب خداوند(بخوان الله) انجام دادند و تو نباید منکر خلقت خداوند(بخوان الله) باشی چرا که حواء نیز از آدم بوجود آمد و بر او حلال شمرده شد و مسأله تحریم با محارم بعد از آن مقرر گشت .
بر گرفته از : قصه های قرآن از آدم تا خاتم
ازدواج آدم و حواء - تولد فرزندان و تولید مثل - داستان قابیل و هابیل
احادیث و کلام الله به تألیف آیت الله جزایری و ترجمه آقای عزیزی
در باره زناشوئی در ایران باستان و دروغ های مسلمانان تازی و تازی پرستان مسلمان نگاه بکنید به
ازدواج محارم در ایران باستان حقیقت دارد ؟
http://parsipeyk.blogsky.com/1389/11/08/post-255/ 
آیا ازدواج با محارم در ایران باستان وجود داشته است؟
علی شریعتی
تازی پرست شماره یک ایران ستیز
اکنون مسلمانان تازی و تازی پرستان مسلمان بایستی از خودتان بپُرسید ؛ که ناپاک زاده - حرام زاده - راستین کیست ؟ شما مسلمانان تازی و تازی پرستان مسلمان ؟ یا آنانی که شما به ایشان پیوسته با ناآگاهی تان دشنام می دهید ؟ برادر تازی پرست مسلمان ایران ستیز شماره ء یک شما ایران ستیزان بیگانه پرست خرد
باخته ، علی شریعتی که پس از مرگش می خواست در کنار آرامگاه زینب تازی ، در سوریه به خاک سپُرده شود ، در پذیرفتن ناپاک زادگی - حرام زادگی شما مسلمانان تازی و تازی پرستان مسلمان ، در نوشته ء خود اسلام شناسی ، بخش فلسفه تاریخ هابیل قابیل در برگ 78 به روشنی می‌ نویسد که :ا
برخی از مو منین برای شرعی کردن نکاح هابیل و قابیل (ازدواج این دو با خواهرشان) راه حل های جدیدی اختراع کرده اند تا بشریت را از حرامزادگی تبرئه کنند که متاسفانه دیر شده است و کار از کار گذشته
نگاه بکنید به
اسلام شناسی ؛ نوشته علی شریعتی ، شماره ثبت 453/51/4/2
ارزش نَسک 200 ریال بود . ناگفته نماند که این نوشته آزادانه در فرمانروائی شاهنشاهی پهلوی دوم ، ینَی = یانی آریامهر بفروش
می رسید
پایان سخن
مسلمان همه را به کیش خود پندارد
برای اینکه کشوری را به نابودی بکشانید ؛ نیازمند به دشمنانی هستید ؛ که در درازای سده ها به‌ میهن ، پاترمی گرائی ، شناسه ، فرهنگ ، آئین ، منش ، روش ، رفتار ، کردار ، پندار شما می تازند و شما آگاهانه و یا ناآگاهانه یا خاموشی بر می گزینید و یا پای در پای دشمنان ایران ستیز شماره ء یک ایران زمین همراهی می کنید
مردمی که با جنگ افزار ارزشمند و توانمند فرهنگ 9000 ساله شان ، پوزه ء مسلمانان تازی و تازی پرستان مسلمان را به خاک نمی مالند ؛ که آشکارا فرهنگ 9000 ساله ایرانیان را به بی فرهنگی 1400 ساله ء آئین اسلام تازیان تازشگر مسلمان کاهش می‌دهند ، این مردم نه شایستگی ایرانی بودن را دارند ونه ارزش زندگی کردن را ؛ چرا که آن کس به میهن خویش پشت می‌ کند ، به همه ارزش‌های آرمان آدمی گری هم پشت خواهد کرد و این گروه از آدمیان برای به نابودی کشاندن همه ارزش‌های پاترمی - میهنی خویش ، دست در دست بیگانگان - مسلمانان تازی و تازی پرستان مسلمان – با دروغ‌های تازی – اسلامی خویش - زناشوئی ایرانیان با خانواده‌ها و نزدیکان خویش - تیشه به ریشه ء ایران زمین خواهند زد ؛ با اینکه همه ء اندیشه‌های مسلمانان تازی و تازی پرستان مسلمان ، که بر آموزش‌های اسلام واپسگرای محمد تازی روان پریش پایه گذاری شده است ، چیزی نیست به جز کژ رفتاری ، کژ پنداری ، کژ کرداری ، کژ اندیشی و بد آموزی های بی پایان در همه ء پهنه های زندگی ، از آغاز زناشوئی آدم و حوا و فرزندان شان هابیل و قابیل با خواهرشان تا پایان زندگی این جهانی و آغاز زندگی آن جهانی
یَنی= یانی زندگی در روسپی خانه ء الله ؛ که مسلمانان تازی و تازی پرستان مسلمان با دختران سپید روی ، با پستان های بسیار زیبا و بر آمده و با بچه خوشگل ها ، پسر بچه‌ها – غِلمان - در پردیس تازی- اسلامی محمد تازی روان پریش کژ اندیش هم آغوشی می‌ کنند و مسلمانان تازی و تازی پرستان مسلمان ، در پردیس تازی- اسلامی به خوشگذرانی خویش ، با دختران سپید روی با پستان های بسیار زیبا و بر آمده – حوری - برابر تازی نامه تازیان - قرآن، سوره 78  النبأ ، آیه 33 - و با بچه خوشگل ها ، پسر بچه‌ها – غِلمان - برای همیشه سرگرم خواهند بود
 
قرآن ، سوره 78 ، النبأ ، آیه 33
وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا
و دخترانى همسال با سينه‏هاى برجسته
خاک همه گیتی بر سر کسانی باد ؛ که دست از اسلام فروشی در درون و برون از ایران زمین بر نمی دارند و به این آئین نژاد پرست ، زشت ، واپسگرا و پاد مردمی اسلام تازیان ، آن هم با داشتن دانشنامه های بزرگ و کوچک دانشگاهی باور دارند
این کسان ایران ستیزان کار کشته ائی هستند ؛ که ستایشگاه و نیایشگاه آنان ، بتکده – کعبه - تازیان می‌ باشد . اینان به گفته ء چکامه سرای نامدار ایران زمین
ناصر خسرو ، درختان بی بری هستند ؛ که تنها شایسته ء سوزاندن می باشند
بسوزند چوب درختان بی‌ بر
سزا خود همین است مر بی‌ بری را
درخت تو گر بار دانش بگیرد
به زیر آوری چرخ نیلوفری را
ناصرخسرو
Author Autor / نویسنده
Nima /نیما