Muhammad,Khomeini and
Hitler.
Mohammed,Chomeini und
Hitler.
مُحَمَّد؛خمینی
و هیتلر
نام
نوشتار :
مُحَمَّد؛خمینی
و هیتلر
نویسنده
:
نیما
آریان
گاه
:
دسامبر
2017
ترسائی
جایگاه
:
آلمان
:
پِهرستِ
نوشتار
پیشگفتار
زندگی
نامۀ کوتاهِ مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ
زندگی
نامۀ کوتاهِ آدولف هیتلرِ آلمانی-اتریشی
زندگی
نامۀ کوتاهِ سید روح الله موسوی خمینی
آرامگاهِ
روح الله خمینی اَبَر آدم کُش بی همتا
سه
چهره در یک نگاه مُحَمَّد؛خمینی وهیتلر
افسانۀ
نامۀ مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ تازی
به خسرو پرویز پادشاه ساسانی
اسلام
و مُسلمانان و کشورهای باخترزمین
یایانِ
سُخَن
پیشگفتار
قرآن؛سورۀ
9
التوبة؛آیۀ
29
قَاتِلُواْ
الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ
وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ
با
کسانی که به الله و روز رستاخیز باور
ندارند کارزار
کنید
«یادآوری
:
کارزار
کردن :
جَنگ
کردن؛کُشتَن »
در
جهان بینی ها؛آئین ها و سامانه های
خودکامگی؛
همانندی
هائی بسیار شِگرف و شِگفتی یافت می شود؛با
اینکه به گونۀ نَمادین
این بینشها و اندیشههای خودکامگی
بسانِ جهان بینی مُحَّمدِ سَربُرِ
تازی(اسلام)؛جهان
بینی آدولف هیتلر آلمانی-اتریشی(نازیسم)؛جهان
بینی بنیتو موسولینی ایتالیائی(فاشیسم)؛جهان
بینی کارل مارکس؛جهان بینی فریدریش
انگلس؛جهان بینی ولادیمیر ایلیچ لنین؛جهان
بینی ژوزف استالین؛جهان بینی انور
خوجه؛جهان بینی فیدل کاسترو(مارکسیسم-لنینیسم)؛
خویشتن را یک به یک دُشمنِ(!)
همدیگر
و یکدیگر می پندارند.همکاری
ها و دوستیهای راهبُردی
-استراتژیک-
شِگرف
و شِگفتِ اسلام و چپ در پیش
ازخیزش بُزرگ و ننگین و سیاهِ بَهمَنِ
بَهمَنِ ویرانگر در سالِ 1979
تَرسائی
بَر آگاهان و شاید همگان آشکار است.بدونِ
پیوندِ راهبُردی
-استراتژیک-
اسلام
و چپ های میهنی(!)؛خیزش
بُزرگ و ننگین و سیاهِ بَهمَنِ بَهمَنِ
ویرانگر در سالِ 1979
ترسائی
هرگز روی نمی داده است.شِگفتا
که چپ های تهی مغز؛چپ های بی دانش؛چپ های
بی خِرَد و چپ های ناآگاه از اسلام کشورهای
باختری آزموده های چپ های ایرانی(!)
را
یک بار دیگر در کشورهای باختری می
آزمایند.همکاری
های شِگرف و شِگفت و بی خِرَدانۀ چپ های
سَراسَرِ جَهان با اسلام؛جَهان را بسوی
یک جنگِ جهانی سوم رَهنُمون خواهد کرد.دوستی
ها و همکاریهای شِگرف و
شِگفتِ اسلام و چپ در سدۀ بیستُم و
سدۀ بیست و یِکُم در سَراسَرِ جَهان؛پیش
روی چَشمانِ همۀ مردم جهان می باشد که
چگونه چپ های نادان؛چپ های بی خِرَد و چپ
های ناآگاه از اسلام کشورهای باختری؛مُسلمانانِ
آدمکُش و آدم خوار و سَربُر را از چهارگوشۀ
جهان روانۀ کشورهای باختری ساختند و
هنوزهم شوربختانه روانه می سازند؛تا
اینکه چپ های کشورهای باختری با یاری و
همکاری مُسلمانانِ سَربُر؛ ساختارهای
توانمَند و نیرومندِ کشورهای پیشرفتۀ
باختری را از درون نابود بِسازند.نوشته
ائی که در دست دارید به بَررَسی زندگی
نامه و جهان بینی خودکامگی و پیشوایانِ
خودکامه و آدمکُش بِسانِ مُحَمّدِ بن
عبداللهِ سَربُرِ تازی(اسلام)؛آدولف
هیتلرِ آلمانی-اتریشی(نازیسم)
و
روح الله خمینی هندی(اسلام
شیعی)
می
پَردازَد
زندگی نامۀ کوتاهِ مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ تازی
قرآن؛سوره 78 النبأ؛آیه 33
وَكَوَاعِبَ
أَتْرَابًا
و
دُخترانى هم سال با سينه هاى بَرجَسته
مُحَمّدِ
بن عبداللهِ سَربُرِ تازی؛آنگونه که
مُسلمانان تازی و تازی پَرستانِ مُسلمان
بِدونِ گاهشماری سازمانی
و نوشتاری تازیانِ پیش از اسلام به
آسانی(!)
می
گویند که او-مُحَمّدِ
بن عبداللهِ سَربُرِ تازی-
در
سالِ 570
ترسائی
در مَکِه چَشم به جهان گشود و در سالِ 632
ترسائی؛
بِدستِ یک زنِ دلاورِ یهودی با زَهر
کُشته شد و برای همیشه بَرابَرِ
قرآن؛سورۀ 78 النبأ؛آیۀ 33
روانۀ
روسپی خانۀ تازی-اسلامی
خویش شُد که دُخترانِ بِرَهنه؛بسیار
زیباروی؛با پِستان های سپید و زیبا و
بَرآمده چَشم بِراهِ مُحَمّدِ بن عبداللهِ
سَربُرِ تازی در پَردیس
-بهشت-
بودند؛تا
با وی آمیزش جنسی بِکُنند.فرود
فولادوندِ جاوید نام در روشنگری های
جاودانه اش در بارۀ اسلام نژادپرست و
واپسگرای تازیان؛به روشنی بَرابَرِ نَسک
های تازی-اسلامی
گُفته بود که مُحَمّدِ بن
عبداللهِ سَربُرِ تازی در هنگام مَرگ
شاشید و مُرد.پدرِ
مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ
تازی؛عبدالله؛پدربُزرگ اش عبدالمطلب؛بَرادر
پدرِ او -عمو-
ابوطالب
و مادرش آمنه نام داشتند
زندگی نامۀ کوتاهِ آدولف هیتلرِ آلمانی-اتریشی
"اگر ما پیروِ آئینِ مُحَمّد بودیم؛
می توانستیم امروز جهان را به چَنگِ
خودمان در آوریم."آدولف هیتلر
-آدولف
هیتلر در سالِ 1889
ترسائی
در اتریش مجارستان چَشم به جَهان گُشود
و در سالِ 1945
ترسائی
با به خون کِشیدنِ اروپا و با کُشتنِ بیش
از 6
میلیون
یهودی و 60
میلیون
انسان های بی پناه و بیگناهِ دیگر
در سالِ 1945
ترسائی
با دستِ خویش به زندگی ننگین و خونینِ
خویش برای همیشه پایان داد.پدر
و مادرِ آدولف هیتلرِ آلمانی-اتریشی؛آلویس
هیتلر؛کلارا هیتلر و همسرش
اِوا براون نام داشتند.آدولف
هیتلرِ آلمانی-اتریشی
گوشت خوار نبود؛وانگه یک گیاه خوار بود.
جانوران
بویژه سگها را بسیار دوست می داشت.از
نوشیدنِ می و کِشیدنِ دود خود داری می
ورزید.سُخَنوَرِ
زِبَردست و بسیار خشنی بود.خُنیا
را؛بویژه خُنیای ریشارد واگنر آهنگسازِ
نامدار آلمانی را بسیار دوست می داشت.آدولف
هیتلرِ آلمانی-اتریشی
نه تنها خودش یک چهره پرداز بود؛وانگه
چهره پردازی را بسیار دوست می داشت.نِوشتارِ
نامدار او با فَرنام «
نَبَردِ
من »
که
او در سالهای دورانِ زندان نوشته بود؛در
همۀ کشورهای اسلام زده؛پُرفروش ترین
نِوشتار در این کشورهای هیتلر دوست و
یهودی ستیز می باشد.و
برای همین بود که محمد امین
الحسینی مُسلمانِ یهودی ستیز با
آدولف هیتلرِ آلمانی-اتریشی
اسلام دوستِ یهودی ستیز در سالِ 1941
برای
کُشتار یهودیانِ جَهان همدست شده بود
و ارتش مُسلمانانِ بوسنی به نام «
خنجر»
را
به یاری دار و دستۀ آدولف هیتلرِ
آلمانی-اتریشی
اسلام دوستِ یهودی ستیز؛ در شِکست دادنِ
اسلاوهای صربستان دُرُست کرد
زندگی نامۀ کوتاهِ سید روح الله موسوی خمینی
ز
شیرِ شُتُر خوردن و سوسمار
عرب
را به جایی رسیدست کار
که
تاج کیانی کُنَد آرزو
تفو
بر تو ای چرخ گردون تفو
سِپَهبُد
سُخَن پیروز پارسی(فردوسی)
بُزرگوار
سید
روح الله موسوی خمینی؛شوربختانه در
سالِ 1902
ترسائی
در خاکِ پاکِ ایران زمین؛در خُمین چَشم
به جهان گُشود و درسالِ 1989
ترسائی
در زادِ 87
سالگی؛در
تهران در گذشت و برای همیشه روانۀ روسپی
خانۀ تازی-اسلامی
مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ تازی
شُد.کارنامۀ
خونین و ننگینِ سید روح الله موسوی خمینی
پس از خیزش بُزرگ و سیاه و ننگینِ بَهمَنِ
بَهمَنِ ویرانگر در سالِ 1979
ترسائی؛آن
چنان همانندِ
کارنامۀ خونین و ننگینِ مُحَمّدِ بن
عبداللهِ سَربُرِ تازی در 1400
سالِ
پیش است؛که آدمی را براستی شِگفت زده
میکُنَد؛تو گوئی که مُحَمّدِ دیگری با
نام سید روح الله موسوی خمینی در نیمۀ
دوم سدۀ بیستم سَر بَراَفراشته است.تیربارانِ
سَدها تن از ارتشیان و کارکنانِ دورانِ
فرمانروائی شاهنشاهی پهلوی؛بیرون راندِنِ
هزاران دانشجو و اُستادِ دانشگاه در
سَراسَرِ ایران از دانشگاه ها؛سرکوبِ
بیدادگرانۀ همۀ گروه ها و سازمان های
نافرمان؛سرکوبِ بیدادگرانۀ
یهودیان؛بهائیان؛ترسایان؛زرتشیان و
دیگر دگراندیشان؛کُشتارِ
بیش از 30.000
تن
از زندانیانِ بیگُناه و بی پناه در تابستانِ
1989
ترسائی
به فَرمانِ سید روح الله موسوی خمینی؛پوشش
تازی-اسلامی
زورکی برای دُختران و زنانِ ایران
زمین؛نابودی دریاها؛نابودی دریاچه
ها؛نابودی جنگل ها؛آلودگی زیستگاه و زیست
بوم؛نابودی نشانهها؛یادبودها و یادگارهای
ایرانِ باستان؛کاهش بیش از اندازۀ جانورانِ
در زیستگاه و زیست بوم؛گُسترش روسپی گری
اسلامی در سَراسَرِ ایران؛گُسترش تهیدستی
بویژه گور خوابی در گورستان
ها؛گُسترش بیماریهای مرگ زا در
سَراسَرِ ایران؛گُریزِ بیش از 6
میلیون
ایرانی به بیرون از کشور؛تنها بَخش
کوچکی از کارنامۀ خونین
و ننگینِ سید روح الله موسوی
خمینی گُجَستَکِ مُسلمان می باشد.چکامۀ
پارسی پائین با فَرنام «آرامگاهِ
روح الله خمینی اَبَر آدم کُش بی همتا
»
چهرۀ
راستینِ بُزرگترین آدمکُش مُسلمان را؛در
پایانِ سدۀ بیستُم نِشان میدِهَد
آرامگاه روح الله خمینی اَبَر آدم کُش بی همتا
اینجا
اهرمنی
خُفتِه است
که
درفش خونین و ننگینِ
اسلام
را
پس
از چهارده سده
چیرگی
تازیان بَر ایرانیان
دوباره
؛ سَراَفرازانه
در
ایران زمین
بَراَفراشته
است
اینجا
اهرمنی
خُفتِه است
در
زر
که
ننگِ همۀ دوران هاست
اینجا
اهرمنی
خُفتِه است
در
پَر
که
شرم همۀ دوران هاست
اینجا
واژه
ها با زر
اینجا
واژه
ها با پَر
اینجا
واژه
ها با فَر
اینجا
گورِ
اهرمنِ گُجَستَکی
با
زرِ تابناک
از
اَشکِ کودکان
از
اَشکِ گُرسنگان
از
اَشکِ گورخوابان
و
از
اشکِ کپَرنشینانِ ایرانی
آبیاری
و زرنِگاری می شود
اینجا
جایگاه
و پایگاه
اینجا
خوابگاه
و آرامگاهِ
اهرمنان؛تازشگران
بیدادگران؛انیران
و
ایران
ستیزان است
اینجا
آرامگاهِ
زرینی ست
اینجا
آرامگاهِ
سیمینی ست
اینجا
آرامگاهِ
گوهرینی ست
از
اشکِ کودکان
از
اَشکِ گُرسنگان
از
اَشکِ گورخوابان
و
از
اَشکِ کپَرنشینانِ ایرانی
اینجا
مرگِ
اندوهگین
و دردناکِ
تابش
آرام آرام
ستاره
هاست
اینجا
مرگِ
اندوهگین
و دردناکِ
تابش
آرام آرام
آفتاب
هاست
چکامه
سرا :
نیما
آریان
سه
چهره در یک نگاه
مُحَمَّد؛خمینی
و هیتلر
نام
های مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ تازی؛روح
الله خمینی هندی و آدولف هیتلرِ
آلمانی-اتریشی-؛تنها
چند واژه از واگ های-حروف
های-
گُزینه
ائی نیستند که به آسانی و سَرسَری بتوان
از کنارش گُذشت.این
نام های گُجَستَک را نباید هیچگاه در
بایگانی سَرگذشت -تاریخ-
آگاهانه
و یا ناآگاهانه بایگانی کرد.این
سه فرمانروایانِ خودکامه و پلید و ناپاک
یکی با نام مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ
تازی در 1400
سال
پیش از تازی آباد-عربستان-؛دیگری
با نام آدولف هیتلرِ آلمانی-اتریشی
در 70
سال
پیش از اتریش-آلمان
و آن دیگری با نام روح الله خمینی هندی
در 40
سالِ
پیش از هند-ایران؛دَستِ
کُشتار گرانِ بی نام و نامدارِ سَرگذشت
-تاریخ-
بِسانِ
چنگیز و تیمور را از پُشت بَستَند.چنگیزِ
مغول با همۀ تبهکاری هایش و با همۀ خون
ریزی هایش به کشورهای پیشرفته تازش کرد
و انسان ها را زیرِ تیغ بی مِهر خویش
سَربُرید؛به جانورانِ بیگناه هم هیچ
مِهرورزی نشان نداد؛تا چه رَسَد به انسان
های شکست خورده در جنگ.چنگیزِ
مغول به کشورِ ایران تاخت؛چپاول کرد؛کُشتار
براه انداخت و هر چیزی را که بوی فرهنگ؛هنر
و شهریگری-تمدن-
می
داد؛نابود ساخت و رفت.در
هنگامیکه مُحَمّدِ بن
عبداللهِ سَربُرِ تازی؛آدولف هیتلرِ
آلمانی-اتریشی
و روح الله خمینی هندی؛تنها تازشگرانِ
گُذرا نبودند و نیستند که بیایند و بتازند
و چپاول بِکُنند و سَربِبُرَند و
بِرَوَند.این
سه دیوِ جانورِ انسان نما دیدگاههای
آرمانی همانندی دارند؛با اینکه گاه -زمان-
آنها
را از همدیگر و یکدیگر جدا می سازد.به
هر روی در دلِ سَرگُذشت -تاریخ-
با
یکدیگر پیوندِ ناگُسستَنی دارند.آن
چیزی که مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ
تازی؛آدولف هیتلرِ آلمانی-اتریشی
و روح الله خمینی هندی را از همدیگر و
یکدیگر جدا می سازد؛ خواستِ
-اِدّعا-
بی
پایه و مایۀ مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ
تازی بود که به دُروغ خود را یک پیامبر(!)
می
نامید.او
با شمشیرِ خونین و بی مِهر اسلام سَربُرِ
خویش؛هم میهنانِ بی گناه و بی پناهِ
تازی خویش را با زورِ سَرنیزه
و با بی مِهری و بیدادِ بی مانند و
با کُشتارهای گُسترده و خون ریزی
های بیشمار الله اکبر گویان؛زیر درفش
ننگین و خونینِ ستم خودکامگی اسلامی خویش
در آورده است.
پس
از مرگِ مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ
تازی بدستِ یک زنِ دِلاورِ یهودی که
مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ تازی
دودمانِ یهودیان را از تازی آباد-عربستان-
بَراَنداخت؛این
دیدگاه و اندیشۀ مُحَمّدِ بن عبداللهِ
سَربُرِ تازی همواره از سوی جانشینانش
یَنی=یانی
عُمَر بن الخطاب؛عثمان بن عفان؛ علی بن
ابیطالب و دیگر مُسلمانانِ تازی و تازی
پَرستانِ مُسلمان دُنبال شد و تا به امروز
هم چنان شوربختانه دُنبال می شود.آدولف
هیتلرِ آلمانی-اتریشی
خود را یک پیامبر نمی دانست؛وانگه خود را
نَخُست یک رها کننده و آزاد کنندۀ
مردم آلمان می نامید؛آنگاه
جهان گُستری آرمانِ بیمارگونۀ او شُد.و
برای همین بود که او آماده سازی و به بند
کشیدنِ دیگرِ مردم اروپا زیرِ درفش اندیشۀ
روان پریشی خویش و بَرپائی فرمانروائی
خودکامۀ جهانی؛زیر درفش آلمانِ هیتلری؛که
او خود را نمایندۀ راستین و بَرگُزیدۀ
مردم آلمان می دانست؛در سَر می پَروَرانید.روح
الله خمینی هندی بِسانِ آدولف هیتلرِ
آلمانی-اتریشی؛خود
را پیامبر نمی دانست؛وانگه فَرمان بَر و
فَرمان بُردارِ مُحَمّدِ بن عبداللهِ
سَربُرِ تازی می دانست.روح
الله خمینی هندی بِسانِ آدولف هیتلرِ
آلمانی-اتریشی
که مردم آلمان و جهان را با
آلمان دوستی بیش از
اندازۀ خویش گُمراه کرد؛مردم ایران
و جهان را نَخُست با
دُروغ های آشکار و پِنهان و پند و اندرزهای
بی ارزش تازی-اسلامی
خویش گُمراه کرد و گول زد و فریب داد؛آنگاه
با شمشیرِ خون چَکانِ اسلام مُحَمّدِ بن
عبداللهِ سَربُرِ تازی؛بِسانِ مُحَمّدِ
بن عبداللهِ سَربُرِ تازی؛دگراندیشان؛دگرباوران
و ناباورانِ درون و بُرون از کشور را به
اسلام فرا می خواند؛تا مردم جهان زیرِ
فرمانروائی اسلام نژادپرست؛خون ریز؛خودکامه
و واپسگرای مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ
تازی؛بردگی و بندگی مُسلمانان را؛بِسان
دورانِ زندگی و شورش مُحَمّدِ بن عبداللهِ
سَربُرِ تازی بِپَذیرند.فرستادنِ
یک گروه دَستاربندِ تهی مغز و بی خِرَد
که در گذشته های بسیار بسیار دور زندگی
کردند و زندگی میکُنند؛بِسانِ 1400
سال
پیش اندیشه کردند و اندیشه میکُنند؛به
پیشوائی دَستاربند جوادی
آملی به شوروی پیشین رفتند برای
فرا خواندنِ میخائیل گورباچف به اسلام؛این
کارکردِ دَستاربندانِ تهی مغز و بی
خِرَد؛یادآورِ همان نامۀ بلند آوازه و
دُروغین مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ
تازی به خسرو پرویز پادشاه ساسانی می
باشد
افسانۀ
نامۀ مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ تازی
به خسرو پرویز پادشاه ساسانی
مُسلمانانِ
تازی و تازی پَرستانِ مُسلمان؛با گُستاخی
ها و پُرروئی ها به درازای 1400
سال؛گوش
سِپهر را با دُروغهای تازی-اسلامی
خویش کر کردند که اسلام مُحَمّدِ بن
عبداللهِ سَربُرِ تازی رَساترین(!)
دینِ(!)
جَهان(!)
است.
و
همۀ دانشهای(!)
جَهان(!)
در
قرآن(!)
یافت
می شود.
هیچکس(!)
نمی
توانَد یک و یا چند آیه بِسانِ قرآن
بِسرایَد و بِنویسَد.مُسلمانانِ
تازی و تازی پَرستانِ مُسلمان فراموش
میکُنند که اللهِ نادانِ
آنان نمی دانسته است که هَمسرگُزینی
خویشاوندانِ نزدیک
و هم خون
از دیدگاهِ دانشی؛بازده اش بچههای
بیمار و
زمین گیر هستند و می
باشند.اَفزون
بَر آن اینگونه خواست های -اِدّعاهای-؛بی
پایه و مایه؛به تنهائی بی پایگی و بی مایگی
و بی ارزشی خود را نِشان میدهد چرا که
اسلام و مُسلمانانِ تازی
و تازی پَرستانِ مُسلمان؛به درازای 1400
سال؛از
کُشته های خُردِه گیرانِ اسلام؛همواره
پُشته ها ساختند و هنوزهم با دَرنده خوئی
اسلام و مُسلمانی خویش؛الله
اکبر گویان در سدۀ
بیست و یکُم؛خُردِه گیرانِ اسلام را سَر
می
بُرَند
مِهرورزیده
نِگاه بِکُنید به نوشتۀ پائین با فَرنام
چگونه
میتوانیم در ایران اسلام زُدائی بِکُنیم
؟
تازی
پرستِ ایران ستیز و ایران سوز و ایران
ویرانگر با نام رجبی
دوانی نامۀ مُحَمّدِ بن عبداللهِ
سَربُرِ تازی به خسرو پرویز پادشاه ساسانی
را اینگونه ارزیابی میکُنَد که
«شاید
خیلی از شما دلیل ایمان نیاوردن خسرو
پرویز شاه ایران را به اسلام این می دانید
که پیامبر مسلمانان اسم وی را در نامه
ننوشته و او نامه را پاره
کرده،اما بگذارید حقیقت را بازگو
کنیم:
پیکی
از اسلام به ایران آمد خسرو پرویز او را
به حضور خواست.از
وی درباره اسلام پرسید:
وی
گفت:
در
دین ما پرستش خدا(بِخوان
الله)
مهم
ترین مورد است،خسرو پرویز
گفت:
ما
1100
سال
است که خدا پرستیم.
پیک
گفت:
در
اسلام زنده به گور کردن دختر کار حرامی
است،خسرو پرویز گفت:
مگر
این کار را انجام می دادید؟ ننگ برشما!
پیک
گفت:
برده
داری در اسلام حرام است.خسرو
پرویز گفت:
ما
از زمان کوروش کبیر برده داری نکرده ایم.
پیک
گفت:
در
اسلام همه برابرند.خسرو
پرویز گفت:
در
ایران من هم اگر اشتباه کنم به دادگاه می
روم و تا آنجا بحث طول کشید که اسلام چیز
جدیدی برای ایران نداشت.خسرو
پرویز نامه را پاره کرد,و
به پیک گفت:
اگر
شما هم اکنون می خواهید راه انسانیت را
پیدا کنید ما 1100سال
پیش آن را پیدا کردیم »
مِهرورزیده
نِگاه بِکُنید به نوشتۀ پائین با فَرنام
پاسخ
رجبیدوانی به شبههای درباره نامه
پیامبر اسلام(ص)
به
خسروپرویز
Leone
Caetani(لئون
کائتانی);
Hubert
Grimme(هوبرت
گریمه);
Arthur
Christensen(آرتور
کریستنسن);
اَفزون
بَر آن گروهی از پژوهشگرانِ نامدارِ باختر
زمین بِسانِ لئون کائتانی
ایتالیائی؛هوبرت گریمه آلمانی؛آرتور
کریستنسن دانمارکی بَر این اندیشه
هستند که هرگز چُنین نامه ائی از سوی
مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ تازی
بیسواد(!)
به
گفتۀ مُسلمانانِ تازی و تازی پَرستانِ
مُسلمان؛به خسرو پرویز پادشاه ساسانی
نوشته نشده است.و
این یک داستانِ اسلام ستائی و اسلام گُستری
بیمارگونه؛چیزی بیش؛مَگر یک افسانۀ
دروغینِ اسلام و مُسلمانان نیست و نمی
باشد.ما
این نامۀ راست(!)
و
دُروغ نامدارِ مُحَمّدِ بن عبداللهِ
سَربُرِ تازی به خسرو پرویز پادشاه ساسانی
را به اَنگیزۀ دروغ های 1400
سالۀ
تازی-اسلامی
مُسلمانان تازی و تازی پَرستانِ مُسلمان
یادآوری کردیم؛تا خوانندگانِ اَرجمندِ
این نوشتار؛خود به داوری بِنشینند و این
دو فرهنگِ ناهمگون پارسی و تازی-اسلامی
را که یکی بِراستی بالنده و آن دیگری
براستی گندیده و میرنده است؛با یکدیگر
سنجش بِکُنند
اسلام
و مُسلمانان و کشورهای باخترزمین
مردم
جهان؛بویژه کشورهای آزاد و مردم سالارِ
باختری بایستی از خوابِ خرگوشی بیدار
شوند که مُسلمانان اگر روزی نیرومند
شوند؛نه تنها مردم جهان را به بَردگی می
کِشانند؛وانگه برای پیشبُردِ اندیشه های
واپسگرا و اهریمنی اسلام می توانند به
آسانی میلیون ها انسان را الله
اکبر گویان سَر بِبُرَند؛همانگونه
که مُسلمانان تازی در هنگام تازش تازیانِ
مُسلمان به ایران زمین؛هزاران هزار ایرانی
را به نام اسلام و اللهِ بیمارِ روان پریش
و خون خوار و خون دوست الله
اکبر گویان سَر بُریدَند و به زنان
و دُخترانِ ایرانی یکی پس از دیگری دست
درازی -تجاوز-
کردند؛به
دارائی و دار ندارِ مردم شکست خورده و
بَخت بَرگشتۀ ایران؛بَرابَرِ قرآن؛سورۀ
انفال=غنایم=
پَروه
ها=دَست
بُردها=چاپیده
ها و سورۀ فتح=پیروزی
دَست بُرد زدند؛تا با شمشیرِ خون چکانَ
اسلام مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ تازی
را به زورِ سَرنیزه به مردم ایران به
چپانند.کشورهای
باختری از آنجائیکه سِرشتِ تازشگر و خون
ریز اسلام مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ
تازی را نمی شناسند؛کوشش میکُنند با
بیشترِ خاورشناسان و اسلام شناسانِ
خودفروخته و اسلام زدۀ بی خِرَد؛خودِ
اسلام را به گونه ائی با آئینِ ترسائی
-مسیحیت-
آشتی
بِدهند؛ تا به گفتۀ خودشان در آرامش
و آسایش کنارِ یکدیگر و با یکدیگر زندگی
آرامی داشته باشند.از
آنجائیکه کشورهای باختری درون مایۀ ننگین
و خونینِ قرآن را نمی شناسند؛چُنین
جَفَنگیاتی را بَر زبان می آورند؛با اینکه
قرآن؛بَرابَرِ
:سورۀ
3 آل
عمران؛آیۀ 85
به
روشنی می گوید که
قرآن؛سورۀ
3 آل
عمران؛آیۀ 85
وَمَن
يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا
فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي
الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ
و
هر كه جز اسلام
دينى [ديگر]
جويد
هرگز از وى پذيرفته نشود
و وى در آخرت از زيانكاران
است
و
یا
ان
الاسلام يهدم ما کان قبله
اسلام
نابود کنندۀ همۀ نَسک ها -کتاب
ها-؛آئین
ها و اندیشه هاست
اسلام
نَه تنها آئینِ ترسائی -مسیحیت-؛آئینِ
یهودی و دیگر آئین ها را نمی پذیرد؛وانگه
همۀ نامُسلمانانِ
جهان را با پُرروئی خویش؛ناپاک زاده
-حرام
زاده-(!)؛ناپاک
-نَجِس-(!)؛گُستاخ(!)
و
بَدترین جانوران(!)
نَزدِ
الله می نامَد.مُسلمانان
کوشش میکُنند در دلِ کشورهای آزاد و مردم
سالارِ باختری رُخنِه بِکُنند تا از این
روی کشورهای پیشرفتۀ آزاد و مردم سالار
اروپا و آمریکا را به خاکِ سیاهِ کشورهای
واپسگرا و گُرسنۀ اسلامی بِنشانند.و
از همین روی است که مُسلمانان در این
کشورهای آزاد و مردم سالارِ باختری؛بِسانِ
مور ومَلَخ از راهِ آمیزش جنسی پیوسته
بچه دار می شوند؛تا از این راه روزی؛
روزگاری از پدیدۀ گُزینش و همه پُرسی
-انتخابات-
در
کشورهای مردم سالارِ اروپا و آمریکا سود
جُستِه؛تا اینکه با رای
مردم؛ فرمانروائی اسلامی خویش را در دلِ
کشورهای مردم سالار بیافرینند.از
آنجائیکه اروپائیان و آمریکائیان در
خوابِ خرگوشی بِسر می بَرَند و بدتر از
همه چیز اسلام را به نام یک آئین و یک
دینِ آرامش خواه(!)
می
نامَند؛تا به امروز نتوانستند به پدیدۀ
آئینِ اسلام تازشگر؛واپسگرا؛نِژادپَرَست؛بسیار
سِتَمگر؛زورگو؛چنگ انداز؛سنگدل؛خون
ریز؛خون آشام؛خَشِن؛دست
درازگر
-تجاوزگر-؛جنگ
جوی؛بی مِهر؛سَربُر؛دَست بُر؛پا بُر؛زبان
بُر پی بِبَرَند.اگر
روزی؛روزگاری گردونۀ
زندگی
مردم جهان؛بِدستِ مُسلمانان بیافتَد؛آن
روز آغازِ مرگِ زندگی در روی زمین و نابودی
زندگی در سَراسَرِ جهان خواهد بود؛چرا
که مُسلمانان با کُشتن و کُشته شُدَن به
پَردیس-بهشت-
خواهند
رفت و برای آنان کارِ آسانی خواهد بود که
همۀ مردم جهان را با یک جنگ اَفزارِ هسته
ائی -بُمبِ
اَتُمی-
نابود
سازند.مُحَمّدِ
بن عبداللهِ سَربُرِ تازی؛روح الله خمینی
هندی و آدولف هیتلرِ آلمانی-اتریشی
در نابودی مردم یهود و رُبودنِ همۀ هستی
شان از دید گاه های یگانه برخوردار می
باشند.مُحَمّدِ
بن عبداللهِ سَربُرِ تازی در یک روز 1000
یهودی
بی پناه و بی گناهِ دست بسته بنی قریظه را
یکی پس از دیگری سَر بُرید؛آدولف هیتلرِ
آلمانی-اتریشی
6.000.000
شش
میلیون یهودی بی آزار را با گاز و در کوره
های آدم سوزی نابود ساخت و روح الله خمینی
هندی 2.000.000
دو
میلیون ایرانی دِگراندیش؛الله ناباور؛
یهودی؛ترسائی؛زرتشتی؛بهائی؛بی دینان؛چپ
ها و دیگران را برای اسلام مُحَمّدِ بن
عبداللهِ سَربُرِ تازی در راهِ اللهِ
بیمار روان پریش و خون خوار کُشت و به
کُشتَن داد.شاگردِ
روح الله خمینی هندی یَنی=یانی
احمدی نژاد تازی پَرست؛بِسانِ پیشوای
خون ریزش روح الله خمینی هندی؛مُسلمانانِ
جهان را نَخُست به نابودی کشورِ آزاد و
مردم سالارِ اسرائیل فرا خواند و سَرانجام
پس از نیرومند شدنِ مُسلمانان؛به کُشتارِ
یهودیان خواهند پرداخت.اگر
امروز یهودیان در کنارِ مُسلمانان با همۀ
ستمی که به یهودیان می رَوَد زندگی
میکُنند؛برای این است که زمینه
برای نابودی مردم یهود هنوز فراهم نشده
است.روزی؛روزگاری
که این زمینه فراهم گردد بَرابَرِ آئینِ
زورگو؛ واپسگرا؛خودکامه و نِژادپَرستِ
اسلام؛یا اسلام را بِپَذیرید
یا گردن تان را خواهیم زد و دار و ندار و
دارائی شما را از شما خواهیم گرفت و به
زنانِ شما؛بَرابَرِ
قرآن؛سورۀ 4
النساء؛آیۀ
24
و
سورۀ
33
الأحزاب؛آیۀ
50
دست
درازی -تجاوز-
خواهیم
کرد
قرآن؛سورۀ
4
النساء؛آیه
24
وَالْمُحْصَنَاتُ
مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا
مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ
اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا
وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ
بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ
مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ
مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ
فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ
فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ
الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا
حَكِيمًا
و
زنان شوهردار[نيز
بر شما حرام شده است]
به
استثناى زنانى كه مالک آنان شدهايد
[اين]
فريضه
الهى است كه بر شما مقرر گرديده است و غير
از اين [زنان
نامبرده]
براى
شما حلال است كه[زنان
ديگر را]
به
وسيله اموال خود طلب كنيد در صورتى كه
پاكدامن باشيد و زناكار نباشيد و زنانى
را كه متعه كردهايد مهرشان را به عنوان
فريضهاى به آنان بدهيد و بر شما گناهى
نيست كه پس از مقرر با يكديگر توافق كنيد
مسلما الله داناى حكيم است
قرآن؛سورۀ
33
الأحزاب؛آیۀ
50
يَا
أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا
لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ
أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ
يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ
عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ
عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ
خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ
وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ
نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ
النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً
لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ
عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي
أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ
لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ
وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا
قرآن؛سورۀ
33
الأحزاب؛آیۀ
50
اى
پيامبر ما براى تو آن همسرانى را كه مهرشان
را داده اى حلال كرديم و [كنيزانى]
را
كه الله از غنيمت جنگى در اختيار تو قرار
داده و دختران عمويت و دختران عمه
هايت و دختران دايى تو و دختران خاله
هايت كه با تو مهاجرت كرده اند و زن
مؤمنى كه خود را[داوطلبانه]
به
پيامبر ببخشد در صورتى كه پيامبر بخواهد
او را به زنى گيرد[اين
ازدواج از روى بخشش]
ويژه
توست نه ديگر مؤمنان ما نيك مى دانيم كه
در مورد زنان و كنيزانشان چه بر آنان مقرر
كرده ايم تا براى تو مشكلى پيش نيايد و
الله همواره آمرزنده مهربان است
یادآوری
چند
تا =
جمع
|
يکی
=
مُفرَد
|
غنائم
|
غَنيمَت
|
برای
آشنائی آن دسته از خوانندگانی که چَم
-معنی-
دُرُستِ
واژۀ تازی «غَنیمَت»
را
نمی دانند؛در پائینِ همین بَرگ با سود
جوئی از واژه نامۀ فرزانۀ ایران زمین
دهخدا؛چَم -معنی-
واژۀ
تازی «غَنیمَت»
را
نوشته ام
غَنیمَت
:
پَروه؛چاپيده؛دَستبُرد
غنیمت.[
غ
َ م َ ]
(ع
اِ)
اموالی
که مُسلمانان در جهاد با کفار حربی به دست
آورند.مال
و خواسته که از دشمن گرفته شود
مِهرورزیده
نِگاه بِکُنید به واژه نامۀ دهخدا زیرِ
واژۀ غنیمت
مردم
جهان بایستی این پنبه را از گوش خود بیرون
بیاورند که اگر از پیشروی مُسلمانان که
خواستار نابودی شهریگری -تِمَدُن-
در
کشورهای پیشرفتۀ آزاد و مردم سالار
هستند؛پیشگیری نَشَوَد آن
روز فرا خواهد رسید که این مردم آزادۀ
کشورهای باختری به نوکران؛بندگان و
بَردگانِ اسلام و مُسلمانان دگرگون خواهند
شد و هیچگاه هم روز آرامش و آسایش را
نخواهند دید.آن
کس که از زندگی و سَرگذشتِ تلخ و اندوهناکِ
ایرانیان نیاموخته
است و نمی آموزد و یا نمی خواهد بیاموزد؛گورِ
خود؛ گورِ سرزمینِ خود و گور مردم خود را
با دَست های خود؛برای همیشه می کنَد.چه
زیبا و دِل آراست این چکامۀ چکامه سرای
نامدارِ ایران زمین رودکی بُزرگوار
:که
می فرماید
هر
که ناموخت از گُذشتِ روزگار
نیز
ناموزد ز هیچ آموزگار
رودکی
پایانِ
سُخَن
قرآن،سورۀ
9
التوبة،آیۀ
29
قَاتِلُواْ
الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ
وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ
يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ
وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ
الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ
الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ
عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ
ای
اهل ایمان با هر که از اهل کتاب(یهود
و نصاری)
ایمان
به الله و روز قیامت نیاورده و آنچه را که
الله و رسولش حرام کرده حرام نمی دانند و
به دین حق نمی گروند قِتال
و کارزار کنید تا آنگاه که با ذلت
و تواضع به اسلام جزیه
دهند
«یادآوری:قِتال
کردن و کارزار کردن:جَنگ
کردن؛کُشتن
»
قرآن؛سورۀ
5
المائدة؛آیۀ
82
لَتَجِدَنَّ
أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً
لِّلَّذِينَ آمَنُواْ الْيَهُودَ
وَالَّذِينَ أَشْرَكُواْ وَلَتَجِدَنَّ
أَقْرَبَهُمْ مَّوَدَّةً لِّلَّذِينَ
مسلما
يهوديان و كسانى را
كه شرك ورزيده اند دُشمن
ترين مردم نسبت به مؤمنان خواهى
يافت
اسلام
مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ تازی یک
آئینِ خَشِن است
اسلام
مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ تازی یک
آئینِ جَنگ اَفروز است
اسلام
مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ تازی یک
آئینِ مَرگ زاست
اسلام
مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ تازی یک
آئینِ عربی ست.
اسلام
مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ تازی یک
آئینِ بیابانی ست.
اسلام
مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ تازی یک
آئینِ
باژ
گرفتن و باژ خواستن است.اسلام
مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ تازی یک
آئینِ پیوندِ زناشوئی خویشاوندان و
نزدیکانِ هم
خون
با یکدیگر است.اسلام
مُحَمّدِ بن عبداللهِ سَربُرِ تازی یک
آئینِ بِده
و بِستان
است.در
بینش؛اندیشه و جهان بینی تَک سالاری و
خودکامگی؛دُشمن تراشی اِنگاری و پنداری
از جایگاه و پایگاهِ ویژه ائی بَرخوردار
است.خودکامگان
و پیشوایانِ جهان بینی خودکامگی همواره
به همزیستی آشتی جویانه پَرخاش میکُنند
و به ستیز با دُشمنانِ اِنگاری و پنداری
خویش می پَردازَند.در
هنگامیکه در
بینشها؛اندیشهها و جهان بینی های
خودکامگی؛بِسانِ جهان بینی کارل مارکس؛جهان
بینی فریدریش انگلس؛جهان بینی ولادیمیر
ایلیچ لنین؛جهان بینی ژوزف استالین و
جهان بینی دیگر چپ های ایران و جهان؛سامانۀ
سرمایه؛سامانۀ سرمایه داری؛سامانۀ بُزرگ
سرمایه داری-امپریالیسم-؛سرمایه
داران و زمین دارانِ بُزرگ دُشمنانِ
کارگران و دهگانان می باشند؛در
بینشها؛اندیشهها و جهان بینی های
خودکامگی بِسانِ جهان بینی آدولف هیتلر
آلمانی-اتریشی
(نازیسم)؛جهان
بینی بنیتو موسولینی ایتالیائی(فاشیسم)؛یهودیانِ
جهان؛ناسازگاران؛ناهمسویان؛و ناهمدلان
دُشمنانِ پیشوا و مردم می باشند
و در بینشها؛اندیشهها و جهان بینی های
خودکامگی بِسانِ جهان بینی مُحَّمد بن
عبدالله سَربُرِ تازی(اسلام)؛جهان
بینی علی بن ابیطالبِ سَربُرِ تازی(اسلام)؛جهان
بینی روح الله خمینی هندی(اسلام
شیعی)؛جهان
بینی دیگر دَستاربَندانِ ریز و دُرُشت(اسلام
شیعی و سنی)؛همۀ
دگرباوران؛همۀ دگراندیشان؛همۀ ناباوران؛همۀ
الله ناباوران؛همۀ نامُسلمانان بویژه
یهودیان و کشورِ اسرائیل
دُشمنانِ(!)
شمارۀ
یک اسلام و مُسلمانان و سامانۀ تازی-اسلامی
می باشند
Nima
Arian //
نیما
آریان
چکامه
ها و نوشته های دیگر
نیما آریان
را می توانید در تارنمای بالاترین
بخوانید
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen