Sonntag, 20. September 2009

سروده ائی برای ندا و نامه ائی برای مادر ندا

سروده ائی برای ندا و نامه ائی برای مادر ندا
http://www.farhangiran.com/images/stories/Neda_angel_of_freedom.png
Neda Angel of Freedom
Neda der Engel der Freiheit

ندا فرشته آزادی
پیشگاه  مادر بزرگوار و ارجمند
جهان پیشرفته ی امروزی و کنونی ، ماها را بهم نزدیک می سازد ، جدا از اینکه که ما در کدامیک از این چهار گوشه ی جهان بسر می بریم . هرگز نمی دانستم که روزی من برای مادری ، که روزگار و رویدادهای شگفت انگیز زندگی ، او را به گونه ائی ، مادر همه بچه های جهان ساخته است ، نامه بنویسم . هم میهنانی که به یاد ندا ، انجمن 911 ندا را بنیاد نهاده اند ، نوشته ائی پارسی را برای من فرستاده اند ، تا من آن را به آلمانی بر گردانم ؛ من این کار بسیار ناچیز را ، از ژرفنای دلم انجام دادم . همین بچه های انجمن ندا 911 ایران زمین ، از من خواسته اند تا هم نامه ائی به شما بنویسم . از آنجائیکه ندای شما و ندای همه ی مردم جهان ، در بیست و سوم 23 شهریور ماه ، چشم به جهان گشوده است ؛ ماه شهریور ، ماه آشنائی نه تنها برای شما ، ونکه(بلکه) برای همه ی مردم جهان می باشد . روز زایش و روز مرگ ندا ، روزهائی هستند که در دل سرگذشت(تاریخ) ماندگار شدند ؛ و این روزها ، روزی نخواهد بود ، که بتوان به آسانی از کنارش گذشت و فراموشش کرد . همانگونه که ندای شما ، جاودانه ی همه ی روزگاران گشته است ؛ مردم جهان ، بویژه ایرانیان ، بارها برای ندا و ترانه ، دختران زیبای ایران زمین و دیگر فرزندان این خاک سوگوار گریستند . من و هم میهنان ما ، هر کس با اندیشه ، دانش و کوشش خود ، به گونه ائی بیدادگران و دژخیمان ندا را ، در سراسر جهان بی آبرو ساخته ایم . هردانه دانه اشک های مادران سوگوار ایران زمین ، آب های بنیان کنی خواهد شد ، که بنیاد بیداد و بیدادگران را در سرزمین زیبا و دل آرای ایران زمین در هم خواهد کوبید . روزی که همه ی ما ، یکی، هم دل و هم زبان گردیم ؛ آن روز مرگ بیدادگران سنگ دل خواهد بود . ندا ، ترانه ، سهراب و دیگر به خاک خفته گان ایران زمین ، با چشمان باز از زندگی خود گذشتند و ما با آنان پیمان می بندیم ، که هرگز خون های پاک ریخته شده ی این فرزندان ایران زمین بی پاسخ نخواهد ماند
با درود و سپاس بیشمار
نیما

http://picture.yatego.com/images/401a165fc2fd31.4/Rose_rot.jpg
گلبر گ های فرو ریخته
به گل
دست
می ساید
و
زیبائی اش را
بر پیکرش
می نشاند
آنگاه
شرمسار
از زیبائی اش
دانه
دانه
فرو
می ریزد

گلبر گ هایش


نیما

مرگ گل
گلگون
چهره
گل
مرگ
جان
سوز
شماله
و
پروانه
پریشان
چهره
من
مرگ
دانه
دانه
جوانی

Poet Dichter چکامه سرا
Nima نیما

Keine Kommentare: