Dienstag, 16. Dezember 2008

ایران میهن ی ما( کرد آذری ترکمن بلوچ و ...) ست


ایران میهن ی ما( کرد آذری ترکمن بلوچ و ...) ست
http://mehr-irani.persiangig.com/Mehr%20Iran/iran_map.jpg
سخنی با یک دوست ی کرد که خود را ایرانی نمی داند
آدمیان شاخه و برگ همند
کاین همه از یک تنه آدمند
آدمیان زنده به یکدیگرند
دست و دل ودیده و پا وسرند
جمله برادر به هم و خواهریم
کاین همه از یک پدر و مادریم
شهریار

با اینکه شما و دیگر یاران ی شما در کشور اهریمنی اسلام دوست ی انگلستان زندگی می کنید از گفتار پندار و کردار این بیشرمان ی تازشگر که همواره دشمن ی شماره ی یک سرزمین ی ما ایران و دوست ی دیرین و بی چون و چرا ی اسلام ی تازیان (عربها) بودند و هستند آموزشهای بایستی (ضروری) را فرا نگرفته اید من این نوشته ی کوتاه و درخور گفتگو را برای شما فرستادم که همواره خواستار جدا شدن از سرزمین ی خودتان ایران می باشید انگار که دیگر جاها میهن ی شما نمی باشد و تنها کردستان ی ایران میهن ی شماست باشد که ما پیش از آنکه در دامگه ی دشمن ی اهریمنی انگلیس بیا فتیم خرد خود را بکار گیریم و اندیشه کنیم و باز هم اندیشه کنیم
چه خوب بوده است که شما پاسخی درست و پایه ائی به نوشته ی من در این باره می دادید نه اینکه با بانگ ی بلند و نامهربانانه انگار که دارید با نوکر انگلیسی خودتان سخن می گوئید سخن بگوئید گذشت ی گاه (زمان) نه تنها چهره ها را یکی پس از دیگری پرده دری می کند بلکه ژرفنای اندیشه های نادرست انیرانی و واپسگرای آنانی را نشان می دهد که به نام ی مردم پرچم ی دروغین ی مردم را بر فراز اندیشه های بیگانگان بویژه کشور اهریمنی انگلیس بلند کردند ومی کنند شما کوشش کردید من را به گفته ی خودتان میهن گرا (ناسیونالیست) نشان بدهید که تا از این راه گفتار و کردار خودتان را در جدائی کردستان از ایران به گونه ئی بپوشانید و آرزوی دیرینه ی کشور اهریمنی انگلیس که پاره پاره کردن و شدن ایران را خواستار می باشد آگاهانه و یا نا آگاهانه پیاده بکنید کشور انگلیس از هر کوششی در این راه ی بیشرمانه - پاره پاره کردن ی ایران - دست بر دار نیست شما با خواندن ی یک نوشته ی انگلیسی های اسلام دوست خواستیددانش ی بیکران ی ایران ستیزی خودتان را آن هم نامهربانانه و با بانگ ی بلند به انسان ی ناآکاه نادان بیخرد وبی دانشی بسان ی من که چرا به گفته های نویسنده ی انگلیسی تان که چشمی به سیاست ی کشور اسلام دوست ی اهریمنی اش دارد نمی پذیرم که بخشی از کارهای دانشگاهی شماهم می باشد وهنگام سخن گفتن از داستان ی خنده دار کودکانه و دروغینی بنام ستم پارس ها یا به گفته ی شما( فارس ها ) سخن می گوئید که پس از زندگی 20 ساله در کشور اهریمنی انگلیس به دیدگاه ی نوین ی خودتان رسیدید من از دیدگاه ی شما و دیگران شگفت زده نیستم که شما و دیگران آگاهانه و یا ناآگاهانه به کوشش و یاری های بیشرمانه و بیشمار ام آی سیکس و اینتلیجنس سرویس
MI6 (Military Intelligence, Abteilung sechs) ,Secret Intelligence Service (SIS)
از دیدگاه ی جهانی زیر پوشش ی آزادی خواهی خودگردانی (خودمختاری) به کرد گرائی کردزدگی و کرد پرستی رسیدید شگفتی من از شماها بدور ریختن ی ارزشها اندیشه های مردمی انسانی آئین ی مردم سالاری برای همه ی مردم جهان و بویژه مردم ی ایران چه کرد چه آذری چه ترکمن چه بلوچ و ... در یک ایران ی یکی (متحد) می باشد گذشت ی گاه (زمان) انسان ها را در هر زمینه ائی آبدیده می سازد به جز آنها ئی که از سرگذشت( تاریخ) نمی آموزند کشورهای باختری با برداشتن و سرنگونی فرمانروائی (حکومت ی) شاهنشاهی و آوردن ی خمینی هندی به ایران کشور ما را به دست ی ما و با نادانی و بیخردی روشن اندیشان ی تاریک اندیش ی اسلام زده ی تازی پرستی (عرب پرستی) بسان ی آل احمد شریعتی بنی صدر سروش بازرگان و ... به خاک ی سیاه نشاندند و این بار ما نبایستی آزموده را یک بار دیگر بیازمائیم به گفته ی رودکی بزرگ
هر ناموخت از گذشت روزگار
نیز ناموزد زهیچ آمو زگار
از شما پرسیدم که می خواهید از کشور پیشین ی خود تان ایران جدا شوید چرا به جای نام ی ایرانی- کردی نام ی یک آدم کش ی خون خوار عرب ی مسلمان ی بچه باز خون ریز دست درازگر (تجاوز گر ) به زنان ی مردم را دگرگون نمی کنید چونکه پاسخی درست وبجا نداشتید با دست پاچگی گفتید من شکیبائی( حوصله) این کار را ندارم من بر این باور نیستم برگرداندن ی یک نام آنهم در اروپا سخت تر از به آمریکا ویتنام مصر رفتن باشد بهتر بود می گفتید که این نام ی تازی (عربی) برازنده ی ارزش ها و دیدگا ه های شما و دیگر جدائی خواهان( تجزیه طلبان) به شمار می رود نه اینکه شکیبا ئی دگرگونی نام تازی (عربی) خود را ندارم من از آغاز شناختن ی آئین ی ایران ستیز زن ستیز واپسگرا بیگانه نژادپرست خشن خون ریز بی مهر تازشگر اسلام ی تازیان (عربها) همواره در ایران و بیرون از کشور کوشش های خودم را بکار بردم و می برم تا با این آئین ی اهریمنی ناجوانمردانه و خرد ستیزدر همه ی زمینه ها پیکار بکنم وارونه ی شما و پیشوای اسلام پناه ی شما کدبان ... و دیگران که چشم و گوش بسته پشتیبانان راستین ی اسلام شدند و بودند و شاید خواهند بود چرا که برای پول دار شدن اسلام بکار پول پرستان و میهن فروشان می آید شاید شما بر این باور هستید که چون پول شما بیشتر از دیگران است ویا شده است پس به خودتان این پروانه (اجازه) را می دهید که با با نگ ی بلند و خشمگینانه با یک پارسی که انگار کارفرمائی که با کارگرش سخن می گوید سخن بگوئید کشور اسلام دوست و اهریمنی انگلستان بارها به میهن ی ما ایران چنگ انداخته است تا به گفته ی فرماندار انگلیسی اش در هندوستان در سال 1844 ترسائی (مسیحی ) ماانگلیسیها باید ایران را همیشه در بدبختی و ناتوانی و بیچارگی نگاه داریم یا به گفته ی چرچیل انگلستان همواره سود های بیکرانی در سرزمین ی ایران دارد و چه زیبا ست این سخن که بگو که با کی دوستی تا بگویم که کیستی ؟ اگر نمی دانید بدانید که کشور اهریمنی انگلستان افغانستان بخشی از بلو چستان بحرین را از کشور ما ایران ناجوانمردانه جدا کرده ا ست اگر کشور اهریمنی انگلستان پاکستان را از هند جدا نمی کرد اکنون پاکستان بسان ی هندوستان یک کشور مردم سالار بود ه است کشور اهریمنی انگلیس به این هم بسنده نکرده است که پاکستان را دوباره به پاکستان خاوری( بنگلا دش) بخش کرده است من خیلی شادمان هستم که چینی ها هنگ کنگ را پس از 200 سال از گلو گاه ی انگلیسیها در آوردند و چارلز انگلیسی سرشکسته پرچم انگلیس را برای همیشه از هنگ کنگ به انگلستان برده است تا میهن دوستان ی ایرانی زنده هستند هرگز این پروانه (اجازه) را به کشور های باختری بویژه به کشور اهریمنی اسلام دوست ی انگلستان و نوکرانشان که زیر پوشش آزادی خواهی خودگردانی (خودمختاری) خواب ی آشفته ائی برای پاره پاره کردن ی میهن ی ما ایران دیده اند نمی دهند آزمون ی شورش ی واپسگرای 1979 ترسائی (مسیحی) در ایران زمین مردم ی ما و روشن اندیشان ی دل سوز و میهن دوست ی ایران را بیدار کرده است این بار مردم ی مارگزیده ی ما از ریسمان ی سیاه و سپید براستی می ترسند و از ژاژخانی مشتی بیگانه پرست و پشتیبانان ی اهریمنی اش هرگز سردریوزگی به دل راه نخواهند داد ایران زمین را نه باختری ها می شناسند و نه نوکرانشان که داد آزادی خواهی دروغین و مردم سالاری تیره ائی (قبیله ائی) سرمی دهند به گفته ی فرزانه ی ایران زمین پرویز ناتل خانلری که زاغی شاهین ی بلند پروازی را به میهمانی خود فرامی خواند که
خانه ائی در پس باغی دارم
وندر آن گوشه سراغی دارم
خوان گسترده الوانی هست
خوردنی های فراوانی هست
آنچه زان زاغ چنین داد سراغ
گندزاری بود اندر پس باغ

Keine Kommentare: