Mittwoch, 11. März 2009

سنجش الله تازیان با خدای ایرانیان

سنجش الله تازیان با خدای ایرانیان
https://app.box.com/s/18ojfglgtiur72ol9cay
گل زار و گلستان این جهان پارسیان ما را بس
شورزاربندگی آن جهان تازیان شما را بس
از نگارنده  این نوشته

بيا ساقى آن آتش تابناک
كه زردشت مى جويدش زير خاک حافظ
به باغ تازه کن آئین دین زرتشتی
کنون که لاله بر افروخت آتش نمرود
حافظ 
بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند
پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد
حافظ
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
زين چمن سايه‏ آن سرو روان ما را بس‏
من و هم صحبتي اهل ريا دورم باد
از گرانان جهان رطل گران ما را بس‏
قصر فردوس به پاداش عمل مي‏بخشند
ما كه رنديم و گدا دير مغان ما را بس‏
بنشين بر لب جوی و گذر عمر ببين
كاين اشارت ز جهان گذران ما را بس‏
نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان
گر شما را نه بس اين سود و زيان ما را بس‏
يار با ماست چه حاجت كه زيادت طلبيم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس‏
از در خويش خدا را به بهشتم مفرست
كه سر كوی تو از كون و مكان ما را بس‏
حافظ از مشرب قسمت گله بي‏انصافيست
طبع چون آب و غزلهاي روان ما را بس‏
حافظ

واژه نامه دهخدا

گلعذار

گلعذار. [ گ ُ ع ِ ] (ص مرکب ) گلرو. خوش صورت . نیکورخ . آنکه سیمایی چون گل دارد
پیش از آنکه خوانندگان  ارجمند نوشته  ما را در باره سنجش
 خدای پارسیان با الله 
تازیان بخوانند نخست نوشته  کدبان سعید را می آوریم تا خوانندگان بدانند که ایشان در باره

  الله  تازیان چه می گویند
نخست سخن ایشان :
"
والذین آمنو اشد حبا لله
خدای کریم آن موجود ترسناکی که شما ترسیم میکنید نیست
مومنین اورا بشدت عاشقند.این معنی آیه فوق است.پس سعی نکنید مومنین و مسلمانان را از او بترسانید.ما از ترس او عبادت نمیکنیم بلکه بشوق دیدار او و وصال او.نه از ترس جهنم و نه حتی به شوق بهشت.بقول حافط علیه الرحمه"از در خویش خدا یا به بهشتم مفرست ---که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس"یا حق.خداوند کریم هدایتگرمان باشد انشاالله
"
شما نوشتید که :
"
مومنین اورا بشدت عاشقند
"

آیا شما هیچ دلداده ائی(عاشقی) را می شناسید که بدی کمبود لغزش(عیب) دلبر دلبسته ی (معشوق) خود را بگوید ؟ باورمندان (مومنین) نه از روی آگاهی ونکه
(بلکه ) از روی سوگندان (ایمان ) بر این باور هستند که اللهی که ایشان تنها در اندیشه ی (فکر) خود دارند و پرورش دادند و می دهند بایستی مهربان و بخشنده باشد بدون آنکه از برگ ی نخست تا برگ ی پایانی تازی نامه ی تازیان
( قرآن عرب ها ) را بخوانند که براستی چه چیزی در تازی نامه (قرآن) پنهان است که این باورمندان
(مومنین) از دریافتن ی (فهمیدن) آن ناتوان هستند به جز)
*
دست ها و پاها را وارونه ی (عکس) یکدیگر بریدن
*
تازیانه زدن
*
شهری را با مردمانش نابود ساختن
*
سربریدن
*
زمین لرزه (زلزله) فرستادن
*
باران ی بیشمار (سیل) فرستادن
*
بیماری و مرگ فرستادن
و ده ها پدیده ی ناگواری که در تازی نامه (قرآن) آمده است که باورمندان
( مومنین) ساده دل این سخنان ی بی ارزش را سخنان ی الله و یا به زبان ی خودشان سخنان ی خدا می دانند خنده دار تر
( مسخره تر) شنیدن ی این سخن ی بی پایه و مایه که این باورمندان (مومنین) خود از دیگران شنیدند همواره می گویند که :
"
اگر راست می گوئید که تازی نامه (قرآن) سخن ی الله نمی باشد پس آیه ائی همانند
(شبیه) تازی نامه (قرآن) بیاورید ؟

"
در این زمینه نگاه کنید به نوشته ی نگارنده که چرا تازی نامه (قرآن) سخن الله نمی باشد ؟
ما سوره ی 2 آیه ی 23 تازی نامه
( قرآن ) را که سوره گاو( بقره) نام دارد در پائین نوشتیم تا خوانندگان خود بخوانند و داوری کنند
سوره ۲: البقرة آیه ی 23
وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءكُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ
﴿۲۳﴾
و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده‏ايم شك داريد پس اگر راست مى‏گوييد سوره‏اى مانند آن بياوريد و گواهان خود را غير الله فرا خوانيد

(۲۳)
این سخن بی ارزش ترین و بی پایه ترین سخنان ی جهان می باشد که همواره از دهان ی مسلمانان ی تازی (عرب) و تازی گرایان ی مسلمان شنیده می شود که کسی نمی تواند بسان ی تازی نامه (قرآن) چکامه سرائی کند. نخست بایستی بدانیم که درون مایه ی تازی نامه
( قرآن ) چیست ؟
هنگامی که ما به درون مایه ی تازی نامه (قرآن) می نگریم به نادانی گوینده ی این سخن ی بی پایه پی می بریم و می خندیم که میگوید که کسی نمی تواند بسان ی تازی نامه (قرآن) چکامه بسراید !!!
پس اگر همه ی مردم ی جهان گرد هم آیند شدنی نیست کسی یک آیه ی همانندی
( شبیه) بسان ی تازی نامه
( قرآن) بیاورد !!!
کی می تواند بسراید و بگوید که :
"
دست ها و پاهای مردمان ی بیچاره را وارونه ی (عکس) یکدیگر نبرید
"
تنها الله می تواند بگوید که :
سوره ی المائده آیه ی 33
إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ
﴿33﴾
سزاى كسانى كه با [دوستداران] الله و پيامبر او مى‏جنگند و در زمين به فساد مى‏كوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت‏يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت
(33)
سوره ی الا عراف آیه ی 124
لأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلاَفٍ ثُمَّ لأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ
دستها و پاهايتان را يكى از چپ و يكى از راست ‏خواهم بريد سپس همه شما را به دار خواهم آويخت (124)
ما از تازی نامه (قرآن) یک آیه ی نامدار( مشهور) و بدون خون و خون ریزی و دست و پا بریدن و سربریدن از سوره ۴۹ الحجرات آیه 10 را می آوریم و آنگاه بهتر از این آیه را به خوانندگان نشان می دهیم تا خودشان بخوانند و داوری کنند
در تازی نامه ی تازیان
(قرآن عرب ها) آمده است که :
سوره ۴۹: الحجرات آیه ی 10
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ
در حقيقت مؤمنان با هم برادرند
در این آیه آمده است که باورمندان (مومنین) برادر(ان) یکدیگر هستند اکنون ما به باورمندان (مومنین) زن کاری نداریم چرا که الله خودش مردانه
اندیشه (فکر) می کند
در اسلام باورمند (مومن) به کسی گفته می شود که مسلمان باشد اکنون ما به ده ها گروه ی مسلمان ی دیگر کاری نداریم کسانی پیدا شدند ومی شوند تا به خرده گیران (منتقدین ی) اسلام بگویند که اسلام می گوید که باورمندان (مومنین) برادر(ان) یکدیگر هستند ما خودمان این سخن را نوشتیم تا به مسلمانان بگوئیم که یهودیان و ترسایان (مسیحیان) بایستی با خواری پستی و سرافکندگی به شما مسلمانان باژ (مالیات) بدهند پس این بخت برگشتگان نمی توانند برادران ی آئینی (دینی ) شما باشند اگر جز این بود پس نمی بایستی زیر فرمانروائی (حکومت) اسلامی شما با سر افکندگی به شما پیروان ی راستین ی الله باژ (مالیات) بدهند
تازی نامه( قرآن) در سوره ۴۹ الحجرات آیه ی 10 می گوید که :
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ
در حقيقت مؤمنان با هم برادرند
ما در بالا نشان دادیم که باورمند (مومن) از دیدگاه ی اسلام یعنی مسلمان تازه در تازی نامه( قرآن) آمده است که هر کس به جز اسلام آئینی (دینی) دیگری را بر گزیند از او هر گز پذیرفته نمی شود و او از زیانکاران می باشد و در جهانی دیگر دچار بدبختی خواهد شد برابر تازی نامه ی تازیان
( قرآن عرب ها) سوره ی3 آل عمران آیه ی 85 که می گوید :
وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ
﴿85﴾

و هر كه جز اسلام دينى [ديگر] جويد هرگز از وى پذيرفته نشود و وى در آخرت از زيانكاران است (85)
و یا
ان الاسلام يهدم ما کان قبله
اسلام نابود کننده ی همه نسک ها (کتاب ها) و آئین ها (ادیان) و اندیشه هاست
من به جای واژه ی باورمند (مومن) واژه ی زیبای آدم ( انسان) را بکار می برم که هیچگاه و هیچگونه بار کوچک شمردن بردگی بندگی باوری (عقیدتی) سرافکندگی با خود همراه ندارد و هم از این روی است که من می گویم :
"
انما الانسان اخوه
"
براستی انسان (ها) برادر یکدیگر می باشند
پس آدم بودن و به ارزش ی آرمان ی آدمیگری (حقوق بشر) باورداشتن هزاران بار بهتر و با ارزش تر از باورمند (مومن) بودن می باشد باورمندی (مومنی) بسان ی محمد وعلی که هزاران انسان را به گناه ی
( جرم) نپذیرفتن ی اسلام سربریدند را با باورمند( مومن) روزگار ما خمینی هندی سنجش (مقایسه) کنید که چگونه محمد علی و خمینی در راه ی الله ی خونخوارشان انسان ها را سربریدند و یا به دارآویختند این هم از برتری های تازی نامه( قرآن) در خون ریختن و سربریدن !!!
کدبان سعید آیه ی
وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ
را از سوره ی گاو( بقره) آیه 165 از تازی نامه ی تازیان
( قرآن عرب ها)
برداشته و یا نوشته است این دوست ی ما کدبان سعید کوشش می کند تا به خوانندگان بپذیراند (بقبولاند) که الله ی ایشان که ایشان به نادرست خدای پارسیان را جایگزین الله ی تازیان می سازد
خیلی مهربان و با گذشت می باشد ؟ ! چشمگیر (جالب) است که هم در این آیه ی 165 سوره ی گاو
(بقره ی) نوشته شده ی ایشان
وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ
الله ی تازیان (عرب ها) چهره ی راستین و خشم آلود خود را هم نشان می
دهد ما در پائین ی این نوشته همه ی آیه ی 165 از سوره ی گاو (بقره) را می نویسیم تا این دوست ی ما کوشش نکند از زشت زیبا از نامهربان مهربان از ستمگر دادگر و از شکنجه گر مهربان یار سازد در تازی نامه ی تازیان( قرآن عرب ها) سوره ی 2 گاو
(بقره) آیه ی 165 آمده است که
سوره ۲: البقرة آیه ی 165
وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ
﴿۱۶۵﴾
و برخى از مردم در برابر الله همانندهايى [براى او] برمى‏گزينند و آنها را چون دوستى الله دوست مى‏دارند ولى كسانى كه ايمان آورده‏اند به الله محبت بيشترى دارند كسانى كه [با برگزيدن بتها به خود] ستم نموده‏اند اگر مى‏دانستند هنگامى كه عذاب را مشاهده كنند تمام نيرو[ها] از آن الله است و الله سخت ‏كيفر است
(۱۶۵)
تنها در تازی نامه ی تازیان
(قرآن عرب ها) 395 بار از
وا ژه ی عذاب سخن رانده شده است اکنون ما بایستی بدانیم که واژه ی عذاب به چه چم (معنی) می باشد عذاب واژه ی تازی (عربی) است و به چم ی (معنی) آزار رنج شکنجه می باشد
در واژه نامه ی فرزانه ی ایران زمین دهخدا در باره ی واژه ی عذاب آمده است که :

واژه نامه دهخدا

عذاب

عذاب . [ ع َ ] (ع اِ) آنچه دشوار باشد بر انسان و او را از قصدش باز دارد. (از اقرب الموارد). ج ، اَعذبة. || نکال . (قطرالمحیط). || هر چه به نفس رسد از الم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شکنجه . (از قطرالمحیط) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). کل عذاب فی القرآن فهو التعذیب ؛ ألا و لیشهد عذابها طائفة. فان المراد الضرب . (اقرب الموارد). سیاست و عقوبت . (ناظم الاطباء). تنبیه و زدن تازیانه .(ناظم الاطباء). || جفا و بلا :
خود نبینی مگر عذاب وعنا
چون نمایی مرا عنا و عذاب .

ماآزار- رنج - شکنجه آزار- رنج - شکنجه آزار- رنج - شکنجهآزار- رنج - شکنجه
ما تنها دو 2 آیه را از آزار شکنجه رنجی که واژه ی عذاب با خود می آورد از تازی نامه ی تازیان
( قرآن عرب ها ) می آوریم تا نشان دهیم که الله ی تازیان (عرب ها ) تا چه اندازه مهربان و دوست داشتنی است ؟ ! خوانندگان ی دوستدار آگاهی بیشتر خود می توانند تازی نامه ی تازیان
( قرآن عربها) را به زبان ی پارسی نه به زبان ی آواز تازی (عربی) که شنونده اش به جز در خواب فرورفتن (خلسه) چیزی را در نمی یابد
(نمی فهمد) بخوانند
سوره ۸: الأنفال آیه ی 14
ذَلِكُمْ فَذُوقُوهُ وَأَنَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابَ النَّارِ
﴿۱۴﴾
اين [عذاب دنيا] را بچشيد و [بدانيد كه] براى كافران عذاب آتش خواهد بود
(۱۴)

در آیه ی 4 سوره ی 7 الاعراف آمده است که
سوره ۷: الأعراف آیه ی 4
وَكَم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا فَجَاءهَا بَأْسُنَا بَيَاتًا أَوْ هُمْ قَآئِلُونَ
﴿۴﴾
و چه بسيار شهرها كه [مردم] آن را به هلاكت رسانيديم و در حالى كه به خواب شبانگاهى رفته يا نيمروز غنوده بودند عذاب ما به آنها رسيد
(۴)

این هم الله ی دادگر شما که جان ی مردم بیچاره را در خواب ی نیمروزی و یا شبانگاهی می ستاند که ما به آن زمین لرزه و شما کدبان سعید به آن زلزله می گوئید
اکنون کوشش می کنیم که الله ی تازیان را با خدای پارسیان سنجش (مقایسه) کنیم

سنجش اهورا مزدای ایرانیان با الله ی تازیان
نویسندگان ی ایرانی در برگردان ی( ترجمه ی ) تازی نامه ی تازیان( قرآن عربها )از تازی (عربی) به پارسی واژه ی الله را به خدای پارسی بر می گردانند بهتر است که این نویسندگان ی ارجمند الله را دست نخورده آنگونه که شایسته و برازنده ی آفرینندگان اش تازیان (عرب ها) و محمد تازی (عرب) می باشد به پیروان ی سربر خون ریز و خون خوار این آئین ی بیگانه واپسگرا تازشگر خردستیز زن ستیز انسان ستیز بی مهر خشن زشت سنگدل نا جوانمردانه و نژادپرست بشنا سند تا به گفته ی مولوی
تا بداندکافر و گبر و یهود
کندرین صندوق (اسلام )جز لعنت نبود
یا به گفته ی مهدی اخوان ثالث م . امید
همان اهریمن است الله
سیه کاران در میخانه ها بستند حافظ جان
خم و مینا و جام باده بشکستند حافظ جان

به مستان می انگور حدها می زنند آنان
که از کبرو غرورو مکرسرمستند، حافظ جان

خداگویندو می گیرند جان و مال مردم را
خدا داند که بس نا مردم و پستند حافظ جان

خداکی نان جان باشرط ایمان میدهد کس را
چرا الهیان این را ندانستند حافظ جان

خدا مارا از این الله اهریمن رها سازد
یقین اهریمن والله همدستند حافظ جان

همان اهریمن است الله ودراین شک ندارم من
گواهم ایزدی ایرانیان هستندحافظ جان

ببن شبها چه تاریک است زیر پرچم الله
ببین مردم چه بدبخت و تهیدستند حافظ جان

سلامی کن به خیام آن ابرمرد ازمن مسکین
بگو پستان درمیخانه هابستندحافظ جان

م . امید

جستجو و پژوهش کوچک که چرا الله ی تازیان( (عربها) و خدای ایرانیان پاد
(ضد ) یکدیگرند و در این نوشته ی کوچک پرده از این دو چهره الله ی تازیان
(عربها ) و خدای ایرانیان بر داشته شده است
محمد تازی ( عرب )در تازی نامه ی( قرآن) خود در باره ی الله ی تازیان (عربها) میگویدسوره ۳: آل عمران آیه ی 54
وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ

﴿۵۴﴾
و [دشمنان] مكر ورزيدند و الله [در پاسخشان] مكر در ميان آورد و الله بهترين مكرانگيزان است
(۵۴)

1400 سال پیش
و زرتشت فرزانه در ستایش اهورامزدای خود می گوید
اهورا مزدا با راستی یکی ست
4000
سال ی پیش
چم ی (معنی) مکر از دیدگاه ی

واژه نامه دهخدا

مکر

مکر.[ م َ ] (ع اِمص ، اِ) فریب . (منتهی الارب ). فریب . ریو. تنبل و حیله و خدعه و فریب دادگی و تزویر و ریا و دورویی و غدر. (ناظم الاطباء). فریب و با لفظ بستن و کردن مستعمل . (آنندراج ). دستان . فسون . افسون . گربزی . خداع . خدیعت . ترفند. کید. مکیدت . سگالش . بدسگالی . چاره . خِب ّ. تلبیس . خَتر. غیلة. مَحل . کنبوره . رنگ . نیرنگ . کیمیا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): جانبه الایسر مکر، حدیث علی (ع ) است و مرجع ضمیر در آن مسجد کوفه است . گویند بازار در سمت راست مسجد بود و در آن مکر و خداع واقع می شد. (از اقرب الموارد) :
اهورا مزدا به چم ی( معنی) دانای توانا و دانای خردمند می باشد
سنجش کنید که پایه ی اندیشه ی زرتشت ی فرزانه بر راستی و پایه ی اندیشه ی محمد تازی بر دروغ پی ریزی شده است اینجاست که مسلمانان در دروغ گفتن سرکرده ی همه ی کشورها شدند و می باشند و نانی ست که مسلمانان به نرخ روز می خورند و نامش را دروغ بایستی (ضروری) تقیه گذاشتند که سرپوش بزرگی بر گفتار پندار و کردار زشت ی خود نهادند که شوربختانه زرتشتیان و ایرانیان راستگو را به دروغگویان مسلمان ی شماره ی یک دگرگون
( مبدل )کردند که این خود از شاهکارهای اسلام محمد تازی (عرب) می باشد !!!
الله نام یکی از 360 بت تازیان (عربها) پیش از اسلام محمد تازی (عرب) بوده است چرا که پدر محمد که عبدالله نام داشت سرایدار بتخانه (کعبه) بوده است و عبدالله به چم (معنی) نوکر بنده ی الله می باشد تنها کاری را که محمد تازی( عرب )کرده است گفته بود که الله در آسمان است و واژه ی الله پیش از اسلام محمد تازی( عرب) واژه ی نامدار بوده است چرا که پدر محمد عبدالله نگهبان الله و دیگر بت ها یا به زبانی دیگر سرایدار بتخانه( کعبه) بوده است اینجا ست که چکامه سرای پارسی اینگونه در باره ی بت وسنگ پرستان پیش و پس از اسلام محمد تازی (عرب) می سراید
آنکس که بین کعبه و بت خانه فرق دید
نا بالغ است و کودک باشد اگر چه پیر
و یا ...
مسلمانا تو گفتی بت پرستی نارواستی
نگه کن گرد خود بین کار بت پرستی
اگر می دید بت پرستی آئین مسلمانی را
همی گفتا مسلمانا تو که خود بت پرستی

سروده ی نگارنده ی این نوشته

ناگفته نماند که کدبان سیاوش اوستا در پژوهش خود در نسک( کتاب) آئین اوستا بخوبی نشان داده است که کعبه را ایرانیان ساخته بودند و کعبه آتشکده ی ایرانیان پیش از اسلام تازیان
( عرب ها) در عربستان بوده است چرا که ایرانیان در بیش از 120 کشور جهان فرمانروائی (حکومت) می کردند و عربستان یکی از این 120 کشور جهان بوده است ستایشگاه ی( کعبه ی) زرتشت در ایران همسان همانند و همگون ستایشگاه ی( کعبه ی) عربستان می باشد
به گفته ی حافظ بزرگ
خون می چکد ز ناله ی بلبل در این چمن
فریاد از تو گل که به هر خار خو کنی

Keine Kommentare: