Sonntag, 29. März 2009
Donnerstag, 26. März 2009
گلباران ی آرامگاه ی بنیانگذار آرمان آدمیگری (حقوق بشر) کوروش بزرگ
http://www.youtube.com/watch?v=5CQAb1a7fwQ&eurl=http%3A%2F%2Fwww.psaffari.com%2F&feature=player_embedded
Mittwoch, 25. März 2009
پالیزدار تازی گرا و برادران مسلمانش
http://www.sarirclip.com/video
/134/Palizdar
پالیزدار تازی گرا و برادران ی مسلمانش
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
حافظ
بر در میکدهای با دف و نی ترسایی
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
وای اگر از پی امروز بود فردایی
حافظ
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر می کنند
مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید
که کفر از شرم یارمن مسلمان وار میآید
انوشیروان جلالالدین مولوی
"
نگاه کنید به نوشته ی دفتر روشنایی از شفیعی کدکنی
نیما
Mittwoch, 18. März 2009
Shayan Kaviani und Frood Fouladvand : The Iranian patriots / Shayan Kaviani und Frood Fouladvand : Die iranischen Patrioten / شایان کاویانی و فرود فولادوند میهن پرستان ایرانی
فرهنگ ی پاترمی (ملی) ما ایرانیان همواره پیروز می گردد
http://www.youtube.com/watch?v=2wlKUMeAJT4&hl=de
http://www.youtube.com/watch?v=M4ADRscOBcI&hl=de
http://www.youtube.com/watch?v=VydZyLGheGk&hl=de
http://www.youtube.com/watch?v=388SuZFbl54&hl=de
http://www.youtube.com/watch?v=p6gG3rElPVo&hl=de
http://www.youtube.com/watch?v=cG34f4IS_3Q&hl=de
http://www.youtube.com/watch?v=-w1PwWBISH0&hl=de
http://www.youtube.com/watch?v=-w1PwWBISH0&hl=de
( تمدن) پارسی نشان دادند که فرهنگ ی پاترمی (ملی) ما ایرانیان همواره پیروز می گردد
http://www.iranclip.com/player/1012
(چهار شنبه سوری)
را در سراسر ایران زمین گرامی داشتیم و با آتش ی فروزان ی ایرانیان نابودی ریشه ی اسلام ی تازیان را به همه ی ایرانیان نوید دادیم
Freitag, 13. März 2009
فرخنده باد نوروز باستانی 7031 آریائی - میترائی هرروزتان نوروز و بهارتان فرخنده و پیروز باد
فرخنده باد نوروز باستانی 7031
آریائی - میترائی
هرروزتان نوروز و بهارتان فرخنده و پیروز باد
http://www.youtube.com/watch?v=aHbAJV0pCCk&eurl=http%3A%2F%2Fwww.psaffari.com%2F&feature=player_embedded
به نوروز چون برنشستى به تخت
به نزدیک او موبد نیک بخت
هم آتش بمردى به آتشکده
شدى تیره نوروز و جشن سده
چو خورشید برزد سر از پشت زاغ
جهان شد از او همچو نوروز باغ
پیروز پارسی( فردوسی) بزرگوار..
Schönes Neues Jahr
آریائی - میترائی
http://www.youtube.com/watch?v=ekNNWCet_ro
http://www.youtube.com/watch?v=ssoyUfu1M28
سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست
برخیز و به جام باده کن عزم درست
کین سبزه که امروز تماشاگه تست
فردا همه از خاک تو برخواهد رست
کیوان نیشابوری (خیام) نیشابوری
در زیر چمــــن روي دلافروز خـــــــوش است
از دي که گذشت هرچه گويي خــــوش نيست
خوش باش و ز دي مگو که امروز خــوش است
***********************************
نسيم گــــل بشنيديد و تــــوبـــه بشکستند
زبسکــــه عــارف و عامي به رقص برجستند
بـــه در نمـــيرود از خانقــــه يکي هشيــــار
کــــه پيش شحنه بگويد که صوفيان مستند
سعدی
آریائی - میترائی ایرانیان و همسایگان ی افغانستان تاجیکستان پاکستان و هند را به همه ی دوستان آشنایان و هم میهنان ی ایرانی و بیگانه ی ارجمند در درون و برون از کشور شادباش می گویم از آنجائیکه نوروز جشن ی مهر مهرورزی سرور شادی و پایکوبی می باشد و اسلام ی شادی کش ی تازشگر تازیان (عرب ها) برابر (مطابق) ی تازی نامه ی تازیان (قرآن عرب ها) که دشمن ی شماره ی یک شادی می باشد آنگونه که در تازی نامه ی تازیان ( قرآن عرب ها) آمده است
| |
و هم از این روی است که تازیان ی
(عرب های) تازشگر مسلمان ی سنگ دل ی بی و کم فرهنگ و تشنه ی خون و خون ریزی
به پیشوائی عمر علی حسن حسین و نوکرانشان خمینی خامنه ائی با آئین ی اهریمنی اسلام ی نژادپرست ی زورگو خون ریز سربر بت و سنگ پرست ی خودشان می خواستند و می خواهند ریشه ی این فرهنگ ی کهن و
به اندیشی (تمدن) پارسی را با همکاری و همیاری بیگانه پرستان ی نابکاری (خائنی) از امام محمد غزالی که در کیمیای سعادت سخن پراکنی می کرد که
"
نوروز و سده باید که مندرس شود و کس نام آن نبرد و یا آنچه برای سده و نوروز فروشند چون سپر و شمشیر چوبین و بوق سفالین این در نفس خود حرام نیست اما برای اظهار شعار گبران حرام است و مخالف شرع و هر چه برای آن کنند نشاید
خامنه ائی فلسطینی از میهن ی زیبا و دل آرای سرزمین ی فرزانه ی فرهیخته ی ایران و جهان - زرتشت ی بزرگوار - بزدایند
بدین انگیزه ترانه های یکی از بزرگترین سرایندگان ی پارسی گوی بسان ی حافظ بزرگ که خود را پیرو پیر مغان می خواند
پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد
بخوانیم
رسيد مژده که آمد بهار و سبزه دميد
وظيفه گر برسد مصرفش گل است و نبيد
صفيــر مرغ برآمــــد، بط شـــــراب کجاست
فغان فتـــاد بـــه بلبل، نقاب گــل که کشيد
زميــوههــــاي بهشتي چــــه ذوق دريابــــــد
هـر آن که سيب زنخــدان شاهــدي نگـــزيد
مکن ز غصــه شکــايت که در طريق طلب
به راحتي نرسيد آن که زحمتي نکشيد
ز روي ساقي مهوش گلي بچين امروز
که گرد عارض بستان خط بنفشه دميد
چنان کرشمـــهي ساقي دلم زدست ببرد
که با کسي دگرم نيست برگ گفت وشنيد
من اين مرقع رنگين چــو گل بخواهم سوخت
کــه پير بادهفـــــروشش به جرعه اي نخريد
بهــــار ميگــــذرد دادگستـــــــرا دريــــــاب
که رفت موسم و حافظ هنوز مي نچشيد
رسيد مژده كه ايام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنين نيز هم نخواهد ماند
من ار چه در نظر يار خاكسار شدم
رقيب نيز چنين محترم نخواهد ماند
چو پرده دار به شمشير ميزند همه را
كسي مقيم حريم حرم نخواهد ماند
چه جاي شكر و شكايت ز نقش نيك و بد است
چو بر صحيفه هستي رقم نخواهد ماند
سرود مجلس جمشيد گفتهاند اين بود
كه جام باده بياور كه جم نخواهد ماند
غنيمتي شمر اي شمع وصل پروانه
كه اين معامله تا صبحدم نخواهد ماند
توانگرا دل درويش خود به دست آور
كه مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند
بدين رواق زبرجد نوشتهاند به زر
كه جز نكويي اهل كرم نخواهد ماند
ز مهرباني جانان طمع مبر حافظ
كه نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند
Chaharshanbe Suri(fire jumping festival) / Das Tschahar Schanbe Suri(Mittwochsfeuer) Fest / جشن تیرشید
Mittwoch, 11. März 2009
سنجش الله تازیان با خدای ایرانیان
شورزاربندگی آن جهان تازیان شما را بس
از نگارنده این نوشته
بيا ساقى آن آتش تابناک
كه زردشت مى جويدش زير خاک حافظ
به باغ تازه کن آئین دین زرتشتی
کنون که لاله بر افروخت آتش نمرود
حافظ
زين چمن سايه آن سرو روان ما را بس
من و هم صحبتي اهل ريا دورم باد
از گرانان جهان رطل گران ما را بس
قصر فردوس به پاداش عمل ميبخشند
ما كه رنديم و گدا دير مغان ما را بس
بنشين بر لب جوی و گذر عمر ببين
كاين اشارت ز جهان گذران ما را بس
نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان
گر شما را نه بس اين سود و زيان ما را بس
يار با ماست چه حاجت كه زيادت طلبيم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
از در خويش خدا را به بهشتم مفرست
كه سر كوی تو از كون و مكان ما را بس
حافظ از مشرب قسمت گله بيانصافيست
طبع چون آب و غزلهاي روان ما را بس
واژه نامه دهخدا
گلعذار |
گلعذار. [ گ ُ ع ِ ] (ص مرکب ) گلرو. خوش صورت . نیکورخ . آنکه سیمایی چون گل دارد |
خدای پارسیان با الله تازیان بخوانند نخست نوشته کدبان سعید را می آوریم تا خوانندگان بدانند که ایشان در باره
الله تازیان چه می گویند
مومنین اورا بشدت عاشقند.این معنی آیه فوق است.پس سعی نکنید مومنین و مسلمانان را از او بترسانید.ما از ترس او عبادت نمیکنیم بلکه بشوق دیدار او و وصال او.نه از ترس جهنم و نه حتی به شوق بهشت.بقول حافط علیه الرحمه"از در خویش خدا یا به بهشتم مفرست ---که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس"یا حق.خداوند کریم هدایتگرمان باشد انشاالله
تازیانه زدن
*
شهری را با مردمانش نابود ساختن
*
سربریدن
*
زمین لرزه (زلزله) فرستادن
*
باران ی بیشمار (سیل) فرستادن
*
بیماری و مرگ فرستادن
( مسخره تر) شنیدن ی این سخن ی بی پایه و مایه که این باورمندان (مومنین) خود از دیگران شنیدند همواره می گویند که :
(شبیه) تازی نامه (قرآن) بیاورید ؟
ما سوره ی 2 آیه ی 23 تازی نامه
( قرآن ) را که سوره گاو( بقره) نام دارد در پائین نوشتیم تا خوانندگان خود بخوانند و داوری کنند
(۲۳)
( قرآن ) چیست ؟
هنگامی که ما به درون مایه ی تازی نامه (قرآن) می نگریم به نادانی گوینده ی این سخن ی بی پایه پی می بریم و می خندیم که میگوید که کسی نمی تواند بسان ی تازی نامه (قرآن) چکامه بسراید !!!
پس اگر همه ی مردم ی جهان گرد هم آیند شدنی نیست کسی یک آیه ی همانندی
( شبیه) بسان ی تازی نامه
( قرآن) بیاورد !!!
سوره ی المائده آیه ی 33
إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ
﴿33﴾
سزاى كسانى كه با [دوستداران] الله و پيامبر او مىجنگند و در زمين به فساد مىكوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهتيكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت
(33)
سوره ی الا عراف آیه ی 124
لأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلاَفٍ ثُمَّ لأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ
دستها و پاهايتان را يكى از چپ و يكى از راست خواهم بريد سپس همه شما را به دار خواهم آويخت (124)
ما از تازی نامه (قرآن) یک آیه ی نامدار( مشهور) و بدون خون و خون ریزی و دست و پا بریدن و سربریدن از سوره ۴۹ الحجرات آیه 10 را می آوریم و آنگاه بهتر از این آیه را به خوانندگان نشان می دهیم تا خودشان بخوانند و داوری کنند
در تازی نامه ی تازیان
(قرآن عرب ها) آمده است که :
سوره ۴۹: الحجرات آیه ی 10
در این آیه آمده است که باورمندان (مومنین) برادر(ان) یکدیگر هستند اکنون ما به باورمندان (مومنین) زن کاری نداریم چرا که الله خودش مردانه
اندیشه (فکر) می کند
در اسلام باورمند (مومن) به کسی گفته می شود که مسلمان باشد اکنون ما به ده ها گروه ی مسلمان ی دیگر کاری نداریم کسانی پیدا شدند ومی شوند تا به خرده گیران (منتقدین ی) اسلام بگویند که اسلام می گوید که باورمندان (مومنین) برادر(ان) یکدیگر هستند ما خودمان این سخن را نوشتیم تا به مسلمانان بگوئیم که یهودیان و ترسایان (مسیحیان) بایستی با خواری پستی و سرافکندگی به شما مسلمانان باژ (مالیات) بدهند پس این بخت برگشتگان نمی توانند برادران ی آئینی (دینی ) شما باشند اگر جز این بود پس نمی بایستی زیر فرمانروائی (حکومت) اسلامی شما با سر افکندگی به شما پیروان ی راستین ی الله باژ (مالیات) بدهند
تازی نامه( قرآن) در سوره ۴۹ الحجرات آیه ی 10 می گوید که :
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ
در حقيقت مؤمنان با هم برادرند
ما در بالا نشان دادیم که باورمند (مومن) از دیدگاه ی اسلام یعنی مسلمان تازه در تازی نامه( قرآن) آمده است که هر کس به جز اسلام آئینی (دینی) دیگری را بر گزیند از او هر گز پذیرفته نمی شود و او از زیانکاران می باشد و در جهانی دیگر دچار بدبختی خواهد شد برابر تازی نامه ی تازیان
( قرآن عرب ها) سوره ی3 آل عمران آیه ی 85 که می گوید :
وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ
ان الاسلام يهدم ما کان قبله
اسلام نابود کننده ی همه نسک ها (کتاب ها) و آئین ها (ادیان) و اندیشه هاست
من به جای واژه ی باورمند (مومن) واژه ی زیبای آدم ( انسان) را بکار می برم که هیچگاه و هیچگونه بار کوچک شمردن بردگی بندگی باوری (عقیدتی) سرافکندگی با خود همراه ندارد و هم از این روی است که من می گویم :
"
پس آدم بودن و به ارزش ی آرمان ی آدمیگری (حقوق بشر) باورداشتن هزاران بار بهتر و با ارزش تر از باورمند (مومن) بودن می باشد باورمندی (مومنی) بسان ی محمد وعلی که هزاران انسان را به گناه ی
( جرم) نپذیرفتن ی اسلام سربریدند را با باورمند( مومن) روزگار ما خمینی هندی سنجش (مقایسه) کنید که چگونه محمد علی و خمینی در راه ی الله ی خونخوارشان انسان ها را سربریدند و یا به دارآویختند این هم از برتری های تازی نامه( قرآن) در خون ریختن و سربریدن !!!
کدبان سعید آیه ی
( قرآن عرب ها)
برداشته و یا نوشته است این دوست ی ما کدبان سعید کوشش می کند تا به خوانندگان بپذیراند (بقبولاند) که الله ی ایشان که ایشان به نادرست خدای پارسیان را جایگزین الله ی تازیان می سازد
خیلی مهربان و با گذشت می باشد ؟ ! چشمگیر (جالب) است که هم در این آیه ی 165 سوره ی گاو
(بقره ی) نوشته شده ی ایشان
دهد ما در پائین ی این نوشته همه ی آیه ی 165 از سوره ی گاو (بقره) را می نویسیم تا این دوست ی ما کوشش نکند از زشت زیبا از نامهربان مهربان از ستمگر دادگر و از شکنجه گر مهربان یار سازد در تازی نامه ی تازیان( قرآن عرب ها) سوره ی 2 گاو
(بقره) آیه ی 165 آمده است که
(قرآن عرب ها) 395 بار از
در واژه نامه ی فرزانه ی ایران زمین دهخدا در باره ی واژه ی عذاب آمده است که :
واژه نامه دهخدا
عذاب |
عذاب . [ ع َ ] (ع اِ) آنچه دشوار باشد بر انسان و او را از قصدش باز دارد. (از اقرب الموارد). ج ، اَعذبة. || نکال . (قطرالمحیط). || هر چه به نفس رسد از الم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شکنجه . (از قطرالمحیط) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). کل عذاب فی القرآن فهو التعذیب ؛ ألا و لیشهد عذابها طائفة. فان المراد الضرب . (اقرب الموارد). سیاست و عقوبت . (ناظم الاطباء). تنبیه و زدن تازیانه .(ناظم الاطباء). || جفا و بلا :
خود نبینی مگر عذاب وعنا
چون نمایی مرا عنا و عذاب .
|
ماآزار- رنج - شکنجه آزار- رنج - شکنجه آزار- رنج - شکنجهآزار- رنج - شکنجه
ما تنها دو 2 آیه را از آزار شکنجه رنجی که واژه ی عذاب با خود می آورد از تازی نامه ی تازیان
( قرآن عرب ها ) می آوریم تا نشان دهیم که الله ی تازیان (عرب ها ) تا چه اندازه مهربان و دوست داشتنی است ؟ ! خوانندگان ی دوستدار آگاهی بیشتر خود می توانند تازی نامه ی تازیان
( قرآن عربها) را به زبان ی پارسی نه به زبان ی آواز تازی (عربی) که شنونده اش به جز در خواب فرورفتن (خلسه) چیزی را در نمی یابد
(نمی فهمد) بخوانند
سوره ۸: الأنفال آیه ی 14
ذَلِكُمْ فَذُوقُوهُ وَأَنَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابَ النَّارِ
در آیه ی 4 سوره ی 7 الاعراف آمده است که
سوره ۷: الأعراف آیه ی 4
وَكَم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا فَجَاءهَا بَأْسُنَا بَيَاتًا أَوْ هُمْ قَآئِلُونَ
اکنون کوشش می کنیم که الله ی تازیان را با خدای پارسیان سنجش (مقایسه) کنیم
سیه کاران در میخانه ها بستند حافظ جان
خم و مینا و جام باده بشکستند حافظ جان
به مستان می انگور حدها می زنند آنان
که از کبرو غرورو مکرسرمستند، حافظ جان
خداگویندو می گیرند جان و مال مردم را
خدا داند که بس نا مردم و پستند حافظ جان
خداکی نان جان باشرط ایمان میدهد کس را
چرا الهیان این را ندانستند حافظ جان
خدا مارا از این الله اهریمن رها سازد
یقین اهریمن والله همدستند حافظ جان
همان اهریمن است الله ودراین شک ندارم من
گواهم ایزدی ایرانیان هستندحافظ جان
ببن شبها چه تاریک است زیر پرچم الله
ببین مردم چه بدبخت و تهیدستند حافظ جان
سلامی کن به خیام آن ابرمرد ازمن مسکین
بگو پستان درمیخانه هابستندحافظ جان
م . امید
(ضد ) یکدیگرند و در این نوشته ی کوچک پرده از این دو چهره الله ی تازیان
(عربها ) و خدای ایرانیان بر داشته شده است
وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ
1400 سال پیش
4000
سال ی پیش
چم ی (معنی) مکر از دیدگاه ی
واژه نامه دهخدا
مکر |
مکر.[ م َ ] (ع اِمص ، اِ) فریب . (منتهی الارب ). فریب . ریو. تنبل و حیله و خدعه و فریب دادگی و تزویر و ریا و دورویی و غدر. (ناظم الاطباء). فریب و با لفظ بستن و کردن مستعمل . (آنندراج ). دستان . فسون . افسون . گربزی . خداع . خدیعت . ترفند. کید. مکیدت . سگالش . بدسگالی . چاره . خِب ّ. تلبیس . خَتر. غیلة. مَحل . کنبوره . رنگ . نیرنگ . کیمیا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): جانبه الایسر مکر، حدیث علی (ع ) است و مرجع ضمیر در آن مسجد کوفه است . گویند بازار در سمت راست مسجد بود و در آن مکر و خداع واقع می شد. (از اقرب الموارد) : |
( مبدل )کردند که این خود از شاهکارهای اسلام محمد تازی (عرب) می باشد !!!
الله نام یکی از 360 بت تازیان (عربها) پیش از اسلام محمد تازی (عرب) بوده است چرا که پدر محمد که عبدالله نام داشت سرایدار بتخانه (کعبه) بوده است و عبدالله به چم (معنی) نوکر بنده ی الله می باشد تنها کاری را که محمد تازی( عرب )کرده است گفته بود که الله در آسمان است و واژه ی الله پیش از اسلام محمد تازی( عرب) واژه ی نامدار بوده است چرا که پدر محمد عبدالله نگهبان الله و دیگر بت ها یا به زبانی دیگر سرایدار بتخانه( کعبه) بوده است اینجا ست که چکامه سرای پارسی اینگونه در باره ی بت وسنگ پرستان پیش و پس از اسلام محمد تازی (عرب) می سراید
نگه کن گرد خود بین کار بت پرستی
اگر می دید بت پرستی آئین مسلمانی را
همی گفتا مسلمانا تو که خود بت پرستی
سروده ی نگارنده ی این نوشته
ناگفته نماند که کدبان سیاوش اوستا در پژوهش خود در نسک( کتاب) آئین اوستا بخوبی نشان داده است که کعبه را ایرانیان ساخته بودند و کعبه آتشکده ی ایرانیان پیش از اسلام تازیان
( عرب ها) در عربستان بوده است چرا که ایرانیان در بیش از 120 کشور جهان فرمانروائی (حکومت) می کردند و عربستان یکی از این 120 کشور جهان بوده است ستایشگاه ی( کعبه ی) زرتشت در ایران همسان همانند و همگون ستایشگاه ی( کعبه ی) عربستان می باشد