The Reconquista of the home country
Die Reconquista des Vaterlandes
باز پس گیری میهن
در این خاک زرخیز ایران زمین
نبودند جز مردمی پاک دین
همه دین شان مردی و داد بود
کزآن کشور آزاد و آباد بود
بزرگی به مردی و فرهنگ بود
گدایی در این بوم و بر ننگ بود
از آن روز دشمن به ما چیره گشت
که ما را روان و خرد تیره گشت
از آن روز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد
بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از بندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگی بندگی ست
دو سد بار مردن به از زندگیست
پیروز پارسی(فردوسی) بزرگوار
درفش کاویانی
سرزمین مان ، ایران زیبا و دل آرا ، پایه گذار فرهنگ و هنر و فرمانروائی(حکومت) و آرمان آدمی گری
(حقوق بشر) ، با سرگذشت(تاریخ) دراز و فرهنگ پویا و گوارای 9000 ساله اش ، پس از تازش ها ی بیشماری* از سوی تازشگران کم و بی فرهنگ بیابانی :
*
تازش اسکندرمگدونی(مقدونی)در سال 334 پیش از زایش عیسی مسیح(قبل از میلاد)*
تازش ترکان غزنوی در سال 999 ترسائی
(میلادی مسیحی)*
تازش ترکان سلجوقی در سال 1030 ترسائی
(میلادی مسیحی)*
تازش ترکمانان غز در سال 1156 ترسائی
(میلادی مسیحی)*
تازش مغول ها در سال 1220 ترسائی(میلادی مسیحی)*
تازش تیمور در 1381 ترسائی(میلای مسیحی)*
تازش افغان ها در سال 1720 ترسائی(میلادی مسیحی)*
تازش یگانه ، بی مانند در خون ریزی و خون خواری ، کشنده ، ترسناک ، بیمارگونه ، و بی مهر بزرگترین راهزنان ، آدم خواران ، آدم سوزان ، تازشگران خون ریز و خون خوار جهان ، یعنی دژخیمان مسلمانان تازی(عرب) ، با اسلام ماورای واپسگرای تازشگربیابانی خودشان ، زیر درفش خودکامه ی(فاشیستی) ناانسانی ، نامردمی اندیشه ها ی خودپرستانه ، پاد(ضد) پیشرفت و پیورزانه ی(متعصبانه)
لا اله الا الله محمد رسول الله به پیشوائی
عمر پسر خطاب
علی پسر ابو طالب
حسن پسر علی
حسین پسر علی
در سال 634 ترسائی(میلادی ترسائی)*
تازش تازی پرستان(عرب پرستان) و تازی گرایان در سده ی بیستم ، با همکاری ، همیاری ، همگامی تهی مغزترین ، ناآگاه ترین ، واپسگراترین ، ویران گرترین روشن اندیشان تاریک اندیش ایرانی تازی گرا پاد(ضد) پیشرفت و نوگرائی(تجدد) و شهری گری(تمدن) باخترزمین و پیرو آئین دست و پا بریدن ، چشم در آوردن ، تازیانه زدن ، آتش زدن آدم های زنده ، سنگسار کردن اسلام محمدی ، بسان بازرگان ، طالقانی ، بنی صدر ، یزدی، قطب زاده ، سروش ،گنجی، کدیور، رجوی و ... به یاری کشورهای باختری و آماده سازی شکست کادوسی( قادسیه) دوم ننگین و دل آزار، به پیشوائی خمینی هندی
در سال 1979 ترسائی(میلادی مسیحی)*
و سر انجام ، تازش صدام حسین مسلمان ، دوست ، همکار ، و هم رزم دو آدم کش تازی پرست(عرب پرست) مسعود و مریم رجوی مسلمان ،
در سال 1981 ترسائی(میلادی مسیحی)
بسان انسان کم و بیش تندرستی بوده است ، که در بد رفتاری تازشگران بی و کم فرهنگ با او ، سر و گردن و پیکر و اندام اش را ، آنچنان شکنجه و زخمی کرده اند ، که سا ل های سال ، نیازمند به درمان همیشگی داشته است و هنوز هم ، شوربختانه ، در سده ی 21 بیست و یکم ، نیازمند به درمان پایه ائی می باشد .با نگاهی گذرا ، به شماره ی تازشگران نامدار ، که ما هنوز ، از شماره ی تازش تازشگران بی نام ، آگاهی نداریم و در سرگذشت( تاریخ) به نام(بعنوان) تازش هائی نام برده شده است ، که از سوی این و یا آن تازشگر فرمان فرما انجام پذیرفته است ، می توان به بیماری این بیمار همیشگی یعنی ایران پی برد ؛ که چرا ما هنوز در گیر مرگ و زندگی با این بیماری بزرگ ساختاری می باشیم ؟
اکنون ، پس از سده ها درد و رنج و آموختن از شکست های پی در پی جنبش های پاترمی(ملی) و پاد(ضد) اسلامی در درازای سرگذشت(تاریخ) ایران زمین ، بر همه ی ایرانیان آشکار شده است ، که بیماری بزرگ کشور ما ایران ، دو چیز ی نامدار می باشند ؛ که نبود یکی، دیگری هرگز نمی تواند هستی (وجود) داشته باشد .یک
اسلام تازیان(عرب ها)دوم
آخوندهای تازی پرست(عرب پرست)پرسش اینجاست ، که چه باید کرد ؟ تا بتوان اسلام تازیان (عرب ها) را ، در ایران ، برای همیشه نابود ساخت ؟
در پاسخ به این پرسش ، نخست به نگر(بنظر) می رسد، که چنین چیزی ، هرگز ، دست یافتنی نیست ؛ چرا که ، در کشورهای خاوری ، زیر درفش همبودگاه ی همگانی(جامعه سوسیالیستی) ، دو باره ،آئین(دین) گرائی ، پس از فروپاشائی کشورهای اروپای خاوری ، جان گرفته است ؛ این دیدگاه ، اما یک چیز را فراموش کرده است ، که ترسائی گری(مسیحیت) را نمی توان ، با اسلام تازیان(عرب ها) سنجش (مقایسه) نمود ؛ چرا که ، ترسایان( مسیحیان) بسان مسلمانان ، فرمانروائی(حکومت)آئینی(دینی) نمی خواهند ، و خودشان با گوشه گیری و رفتن به پرستشگاه ترسایان (کلیسا) خشنود هستند ؛ اما آنچه که به اسلام انسان ستیز، زن ستیز ، کودک ستیز ، دگراندیش ستیز و واپسگرا و کشورمان ایران بر می گردد ؛ خود داستان 1400 ساله دارد ، و هم از این روی است ، که این ناهمگونی(تضاد) بنیادی ، ما را از کشورهای دیگر اسلام زده و اسلامی ، جدا می سازد . کشورهائی که ، بردگی و بندگی اسلام تازشگر را پذیرفتند ، همگی ، در شکم اسلام جای گرفتند ، زبان پاترمی(ملی) میهنی و فرهنگ کهن خویش را از دست دادند ، و بیشتر مردم شان ، هم اکنون ، خیلی خوشحال و خشنود هستند ؛ که زیر درفش خودکامه ی لا اله الا الله محمد رسول الله اسلام ، در تهی دستی ، واپسگرائی ، بی چیزی ، پس ماندگی ، گرسنگی و آلودگی زندگی می کنند.به هر روی(اما) ما ایرانیان ، چکار بایستی بکنیم ، تا که بتوانیم ، ریشه ی اسلام را در ایران ، برای همیشه بسوزانیم ؟
سوزاندن ریشه ی اسلام در ایران ، کاری بس سخت ، اما شدنی ست ؛ اگر همه ی ایرانیان ، دست به دست هم ، به شناسه ی(هویت) خودشان ، پاترمی گری(ملیت) خودشان ، و فرهنگ جاودان 9000 ساله ی خودشان ، نه تنها آشنا گردند، ونکه(بلکه) ، به سرچشمه ی پاک گفتار نیک ، کردار نیک ، و پندار نیک باز گردند ؛ آنگاه ، ما ایرانیان می توانیم ، اسلام را در ایران ، برای همیشه ، نابود سازیم
اگر بدانیم که :
یک
این خود ، یک خوشبختی بزرگ و سرگذشتی(تاریخی) می باشد ؛ که اسلام ، آئین ایرانیان نبوده ، نیست ، و نمی باشد ، و این ننگ بزرگ را ، رویدادهای ناهمگون سرگذشتی(تاریخی) ، به انگیزه ی(دلیل) ناشایستگی فرمانروایان * ایران گذشته ، به ما مردم ایران چپاندند(تحمیل کردند) ، و ما ایرانیان ، چوب ناشایستگی فرمانروایان ناشایست خودمان را ، به درازای 1400 سال خورده ایم ، و هنوز هم ، با این آئین نامردمی ، در سده ی 21 بیست و یکم ، سر و کار داریم . اسلام یک آئین خودکامه(فاشیستی) ، نژادپرست تازی(عربی) می باشد ؛ که با اینکه( حتی) ، در کشورهای تازی(عربی) هم ، کارائی ندارد ؛ تا چه برسد ، به ایران بزرگ ما ، با فرهنگ 9000 ساله اش
دوم
تازیان(عرب ها) شمشیرزن مسلمان ، به میهن ما ، در 1400 سال پیش ، تازش کردند ؛ و رودخانه های خون ، در میهن ما ، بپا ساختند ؛ و پس از 600 سال خون ، خون ریزی ، خشونت ، زور ، زورگوئی ، باژگیری(مالیات گرفتن) ، ستم ، چپاول ، دست درازی( تجاوز) به زنان و دختران ایرانی ، اسلام به زور سرنیزه ، از روی پیکر خون آلود کشته شدگان(اجساد) ایرانی ، به ایرانیان چپانده(تحمیل) شده است .سوم
ایران ، تنها کشور شیعه آئین(مذهب) می باشد ؛ و آن هم ، شیعه گری ، خود انگیزه ی سیاسی داشته است ؛ و هم از این روی است ، که سنی ها ، شیعیان را مسلمان نمی دانند ؛ چرا که ، شیعیان ، در پایه های دین
(اصول دین) ، دستکاری
کرده اند ؛ تا اسلام گریزی خودشان را نشان بدهند ؛ و به جای سه پایه ی(اصول) دین ، یگانگی الله( توحید)، گزینش پیامبر ، و یا برانگیختگی(نبوت) ، رستاخیز(معاد) ، از پنج 5 پایه ی(اصول) دین ، سخن می گویند ؛ که ایرانیان ، دادگری(عدل) و پادشاهی(امامت) را ، به پایه های دین(اصول دین) اسلام افزودند ؛ و چهارسد(صد) 400 سال پس از مرگ علی پسر ابو طالب ، نهج البلاغه را ، در برابر تازی نامه ی تازیان(قرآن عرب ها) برافراشتند ؛ که نویسنده ی آن ، کسی(شخصی) ، به نام شریف رضی(شیخ رضی)* می باشد.وهم از این روی است ؛ که این اسلام گریزی سرگذشتی (تاریخی) ، بزرگترین برگ برنده ، در دست ما ایرنیان ، برای نابودی اسلام می باشد ؛ و کارهای فرهنگی و پیکار فرهنگی آشتی ناپذیر و سرسخت فرزانگان فرهیختگان ایرانی ، در نشان دادن چهره ی راستین اسلام ، خود به خود ، در روشنگری و روشن کردن ایرانیان ، که ایشان ، کی بودند ؛ و امروز کیستند ؛ و اکنون ، در کجای جهان ، در دل سرگذشت(تاریخ) جای
دارند ؟
(حقوق بشر) ، با سرگذشت(تاریخ) دراز و فرهنگ پویا و گوارای 9000 ساله اش ، پس از تازش ها ی بیشماری* از سوی تازشگران کم و بی فرهنگ بیابانی :
*
تازش اسکندرمگدونی(مقدونی)در سال 334 پیش از زایش عیسی مسیح(قبل از میلاد)*
تازش ترکان غزنوی در سال 999 ترسائی
(میلادی مسیحی)*
تازش ترکان سلجوقی در سال 1030 ترسائی
(میلادی مسیحی)*
تازش ترکمانان غز در سال 1156 ترسائی
(میلادی مسیحی)*
تازش مغول ها در سال 1220 ترسائی(میلادی مسیحی)*
تازش تیمور در 1381 ترسائی(میلای مسیحی)*
تازش افغان ها در سال 1720 ترسائی(میلادی مسیحی)*
تازش یگانه ، بی مانند در خون ریزی و خون خواری ، کشنده ، ترسناک ، بیمارگونه ، و بی مهر بزرگترین راهزنان ، آدم خواران ، آدم سوزان ، تازشگران خون ریز و خون خوار جهان ، یعنی دژخیمان مسلمانان تازی(عرب) ، با اسلام ماورای واپسگرای تازشگربیابانی خودشان ، زیر درفش خودکامه ی(فاشیستی) ناانسانی ، نامردمی اندیشه ها ی خودپرستانه ، پاد(ضد) پیشرفت و پیورزانه ی(متعصبانه)
لا اله الا الله محمد رسول الله به پیشوائی
عمر پسر خطاب
علی پسر ابو طالب
حسن پسر علی
حسین پسر علی
در سال 634 ترسائی(میلادی ترسائی)*
تازش تازی پرستان(عرب پرستان) و تازی گرایان در سده ی بیستم ، با همکاری ، همیاری ، همگامی تهی مغزترین ، ناآگاه ترین ، واپسگراترین ، ویران گرترین روشن اندیشان تاریک اندیش ایرانی تازی گرا پاد(ضد) پیشرفت و نوگرائی(تجدد) و شهری گری(تمدن) باخترزمین و پیرو آئین دست و پا بریدن ، چشم در آوردن ، تازیانه زدن ، آتش زدن آدم های زنده ، سنگسار کردن اسلام محمدی ، بسان بازرگان ، طالقانی ، بنی صدر ، یزدی، قطب زاده ، سروش ،گنجی، کدیور، رجوی و ... به یاری کشورهای باختری و آماده سازی شکست کادوسی( قادسیه) دوم ننگین و دل آزار، به پیشوائی خمینی هندی
در سال 1979 ترسائی(میلادی مسیحی)*
و سر انجام ، تازش صدام حسین مسلمان ، دوست ، همکار ، و هم رزم دو آدم کش تازی پرست(عرب پرست) مسعود و مریم رجوی مسلمان ،
در سال 1981 ترسائی(میلادی مسیحی)
بسان انسان کم و بیش تندرستی بوده است ، که در بد رفتاری تازشگران بی و کم فرهنگ با او ، سر و گردن و پیکر و اندام اش را ، آنچنان شکنجه و زخمی کرده اند ، که سا ل های سال ، نیازمند به درمان همیشگی داشته است و هنوز هم ، شوربختانه ، در سده ی 21 بیست و یکم ، نیازمند به درمان پایه ائی می باشد .با نگاهی گذرا ، به شماره ی تازشگران نامدار ، که ما هنوز ، از شماره ی تازش تازشگران بی نام ، آگاهی نداریم و در سرگذشت( تاریخ) به نام(بعنوان) تازش هائی نام برده شده است ، که از سوی این و یا آن تازشگر فرمان فرما انجام پذیرفته است ، می توان به بیماری این بیمار همیشگی یعنی ایران پی برد ؛ که چرا ما هنوز در گیر مرگ و زندگی با این بیماری بزرگ ساختاری می باشیم ؟
اکنون ، پس از سده ها درد و رنج و آموختن از شکست های پی در پی جنبش های پاترمی(ملی) و پاد(ضد) اسلامی در درازای سرگذشت(تاریخ) ایران زمین ، بر همه ی ایرانیان آشکار شده است ، که بیماری بزرگ کشور ما ایران ، دو چیز ی نامدار می باشند ؛ که نبود یکی، دیگری هرگز نمی تواند هستی (وجود) داشته باشد .یک
اسلام تازیان(عرب ها)دوم
آخوندهای تازی پرست(عرب پرست)پرسش اینجاست ، که چه باید کرد ؟ تا بتوان اسلام تازیان (عرب ها) را ، در ایران ، برای همیشه نابود ساخت ؟
در پاسخ به این پرسش ، نخست به نگر(بنظر) می رسد، که چنین چیزی ، هرگز ، دست یافتنی نیست ؛ چرا که ، در کشورهای خاوری ، زیر درفش همبودگاه ی همگانی(جامعه سوسیالیستی) ، دو باره ،آئین(دین) گرائی ، پس از فروپاشائی کشورهای اروپای خاوری ، جان گرفته است ؛ این دیدگاه ، اما یک چیز را فراموش کرده است ، که ترسائی گری(مسیحیت) را نمی توان ، با اسلام تازیان(عرب ها) سنجش (مقایسه) نمود ؛ چرا که ، ترسایان( مسیحیان) بسان مسلمانان ، فرمانروائی(حکومت)آئینی(دینی) نمی خواهند ، و خودشان با گوشه گیری و رفتن به پرستشگاه ترسایان (کلیسا) خشنود هستند ؛ اما آنچه که به اسلام انسان ستیز، زن ستیز ، کودک ستیز ، دگراندیش ستیز و واپسگرا و کشورمان ایران بر می گردد ؛ خود داستان 1400 ساله دارد ، و هم از این روی است ، که این ناهمگونی(تضاد) بنیادی ، ما را از کشورهای دیگر اسلام زده و اسلامی ، جدا می سازد . کشورهائی که ، بردگی و بندگی اسلام تازشگر را پذیرفتند ، همگی ، در شکم اسلام جای گرفتند ، زبان پاترمی(ملی) میهنی و فرهنگ کهن خویش را از دست دادند ، و بیشتر مردم شان ، هم اکنون ، خیلی خوشحال و خشنود هستند ؛ که زیر درفش خودکامه ی لا اله الا الله محمد رسول الله اسلام ، در تهی دستی ، واپسگرائی ، بی چیزی ، پس ماندگی ، گرسنگی و آلودگی زندگی می کنند.به هر روی(اما) ما ایرانیان ، چکار بایستی بکنیم ، تا که بتوانیم ، ریشه ی اسلام را در ایران ، برای همیشه بسوزانیم ؟
سوزاندن ریشه ی اسلام در ایران ، کاری بس سخت ، اما شدنی ست ؛ اگر همه ی ایرانیان ، دست به دست هم ، به شناسه ی(هویت) خودشان ، پاترمی گری(ملیت) خودشان ، و فرهنگ جاودان 9000 ساله ی خودشان ، نه تنها آشنا گردند، ونکه(بلکه) ، به سرچشمه ی پاک گفتار نیک ، کردار نیک ، و پندار نیک باز گردند ؛ آنگاه ، ما ایرانیان می توانیم ، اسلام را در ایران ، برای همیشه ، نابود سازیم
اگر بدانیم که :
یک
این خود ، یک خوشبختی بزرگ و سرگذشتی(تاریخی) می باشد ؛ که اسلام ، آئین ایرانیان نبوده ، نیست ، و نمی باشد ، و این ننگ بزرگ را ، رویدادهای ناهمگون سرگذشتی(تاریخی) ، به انگیزه ی(دلیل) ناشایستگی فرمانروایان * ایران گذشته ، به ما مردم ایران چپاندند(تحمیل کردند) ، و ما ایرانیان ، چوب ناشایستگی فرمانروایان ناشایست خودمان را ، به درازای 1400 سال خورده ایم ، و هنوز هم ، با این آئین نامردمی ، در سده ی 21 بیست و یکم ، سر و کار داریم . اسلام یک آئین خودکامه(فاشیستی) ، نژادپرست تازی(عربی) می باشد ؛ که با اینکه( حتی) ، در کشورهای تازی(عربی) هم ، کارائی ندارد ؛ تا چه برسد ، به ایران بزرگ ما ، با فرهنگ 9000 ساله اش
دوم
تازیان(عرب ها) شمشیرزن مسلمان ، به میهن ما ، در 1400 سال پیش ، تازش کردند ؛ و رودخانه های خون ، در میهن ما ، بپا ساختند ؛ و پس از 600 سال خون ، خون ریزی ، خشونت ، زور ، زورگوئی ، باژگیری(مالیات گرفتن) ، ستم ، چپاول ، دست درازی( تجاوز) به زنان و دختران ایرانی ، اسلام به زور سرنیزه ، از روی پیکر خون آلود کشته شدگان(اجساد) ایرانی ، به ایرانیان چپانده(تحمیل) شده است .سوم
ایران ، تنها کشور شیعه آئین(مذهب) می باشد ؛ و آن هم ، شیعه گری ، خود انگیزه ی سیاسی داشته است ؛ و هم از این روی است ، که سنی ها ، شیعیان را مسلمان نمی دانند ؛ چرا که ، شیعیان ، در پایه های دین
(اصول دین) ، دستکاری
کرده اند ؛ تا اسلام گریزی خودشان را نشان بدهند ؛ و به جای سه پایه ی(اصول) دین ، یگانگی الله( توحید)، گزینش پیامبر ، و یا برانگیختگی(نبوت) ، رستاخیز(معاد) ، از پنج 5 پایه ی(اصول) دین ، سخن می گویند ؛ که ایرانیان ، دادگری(عدل) و پادشاهی(امامت) را ، به پایه های دین(اصول دین) اسلام افزودند ؛ و چهارسد(صد) 400 سال پس از مرگ علی پسر ابو طالب ، نهج البلاغه را ، در برابر تازی نامه ی تازیان(قرآن عرب ها) برافراشتند ؛ که نویسنده ی آن ، کسی(شخصی) ، به نام شریف رضی(شیخ رضی)* می باشد.وهم از این روی است ؛ که این اسلام گریزی سرگذشتی (تاریخی) ، بزرگترین برگ برنده ، در دست ما ایرنیان ، برای نابودی اسلام می باشد ؛ و کارهای فرهنگی و پیکار فرهنگی آشتی ناپذیر و سرسخت فرزانگان فرهیختگان ایرانی ، در نشان دادن چهره ی راستین اسلام ، خود به خود ، در روشنگری و روشن کردن ایرانیان ، که ایشان ، کی بودند ؛ و امروز کیستند ؛ و اکنون ، در کجای جهان ، در دل سرگذشت(تاریخ) جای
دارند ؟
امروز پس از سی 30 سال ، از سپری شدن فرمانروائی(حکومت) راستین اسلام محمدی ، به پیشوائی خمینی هندی ، بنی صدر تازی گرای واپسگرا ، رفسنجانی ، خامنه ائی و احمدی نژاد روان پریش ، زمینه ، برای آغاز نابودی اسلام در ایران ، آماده است و ما نبایستی ، این پیشکش(هدیه) باارزش سرگذشت(تاریخ)را ، نادیده بگیریم ؛ پس ، بدون روی گردانی ، از این ، و یا ، آن سخنان بی پایه و مایه ، که فریاد وا اسلام ستیزی سر می دهند !!! ، از زمینه ی آماده شده ، برای نابودی اسلام را ، به گونه ائی درست ، بکار بگیریم(استفاده بکنیم) ؛ و هرگونه سازشکاری و ندانم کاری ، دو باره ، این بیماری واگیر و کهن اسلام ، ایران ما را ، بیمار می سازد ؛ و مردم ما بایستی ، بازهم در گنداب اسلام ، دست و پا بزنند .چهارم
آخوند های تازی پرست(عرب پرست)آخوندها ، زندگی دراز خودشان را ، وابسته(مدیون) به اسلام می دانند ؛ بدون اسلام ، آخوندها ، خود به خود ، می میرند ؛ همانگونه که ، مگسان بدون گنداب ، هرگز نمی توانند ، زندگی انگلی خودشان را دنبال بکنند(ادامه بدهند) ؛ آخوند ها هم ، با نابودی اسلام تازیان(عرب ها) در ایران ، پایگاه و جایگاه شان را ، نه تنها ، در گم(قم) ، ونکه(بلکه) ، در سراسر ایران ، از دست خواهند داد
آخوند های تازی پرست(عرب پرست)آخوندها ، زندگی دراز خودشان را ، وابسته(مدیون) به اسلام می دانند ؛ بدون اسلام ، آخوندها ، خود به خود ، می میرند ؛ همانگونه که ، مگسان بدون گنداب ، هرگز نمی توانند ، زندگی انگلی خودشان را دنبال بکنند(ادامه بدهند) ؛ آخوند ها هم ، با نابودی اسلام تازیان(عرب ها) در ایران ، پایگاه و جایگاه شان را ، نه تنها ، در گم(قم) ، ونکه(بلکه) ، در سراسر ایران ، از دست خواهند داد
باز پس گیری میهن زیبا و دل آرای ایران زمین ، خود ، به گونه ی خودکار(اتوماتیک) ، پس از شکست کادوسی(قادسیه) نخستین ، در 1400 سال پیش ، آغاز شده است ؛ و در کشا کش پستی و بلندی های سرگذشتی(تاریخی) ، ایرانیان پیکارگر ، اسلام تازیان(عرب ها) را ، به راه های گوناگون برده اند ، تا اسلام تازیان(عرب ها) را ، روزی ، روزگاری ، نابود سازند . شوربختانه ، این کار نیمه کاره ی نیاکان ما ، این بار ، بایستی ، به دست پوران دلاور پیروز پارسی(فردوسی) بزرگوار ، که آغاز نوین نابودی اسلام تازیان(عرب ها) ، پس از کادوسی( قادسیه) نخستین در 1400 سال پیش ، و کادوسی(قادسیه) دومین در سال 1979 ترسائی(میلادی مسیحی) ، 22 بیست و دوم خرداد 7031 آریائی - میترائی ، برابر با 1388 تازی(عربی) ، در کوچه ها و خیابان های سراسر ایران ، به جای ، سوزاندن چهره ی عمر پسر خطاب ، جشن عمر سوزان ، چهره ی خامنه ائی ، نماینده ی سرگذشتی(تاریخی) دست نشانده ی اسلام تازیان(عرب ها) را ، با اسلام اش خواهند سوزانید . ما بایستی ، این بار، به گونه ی پایه ائی و ریشه ائی ، میهن خودمان را ، ازستم 1400 ساله ی اسلام تازیان(عرب ها) و تازی پرستان
(عرب پرستان) ، از هر گونه اش(نوع اش) ، چه پس رو ، و چه پیش رو ، پس بگیریم . هنگامی ما می توانیم ، از باز پس گیری میهن خودمان ، سخن آغاز بکنیم ، که هر ایرانی ، بایستی :
*
داستان بلند و سر افراز میهن کهن و با فرهنگ خود را ، با سرگذشت(تاریخ) 9000 ساله اش ، به گونه ائی ریشه ائی بشناسد
(عرب پرستان) ، از هر گونه اش(نوع اش) ، چه پس رو ، و چه پیش رو ، پس بگیریم . هنگامی ما می توانیم ، از باز پس گیری میهن خودمان ، سخن آغاز بکنیم ، که هر ایرانی ، بایستی :
*
داستان بلند و سر افراز میهن کهن و با فرهنگ خود را ، با سرگذشت(تاریخ) 9000 ساله اش ، به گونه ائی ریشه ائی بشناسد
*
به زبان زیبا و شیوای پارسی ، سخن بگوید و بنویسد ، و از بکار گیری واژه های زشت تازشگران خون خوار مسلمان تازی(عرب) ، خودداری ورزد
*
*
بازنگری دوباره و چند باره ، به آموخته های نادرستی ، که سده ها ، در درازای سرگذشت(تاریخ) ایران ،
به نادرست ، به ما چپاندند( تحمیل کردند) ، بکند ؛ و هر گونه سخنان دروغ و بی پایه و مایه ی تازی پرستان(عرب پرستان) ، که بر این باور بودند و یا هنوز هم هستند که :
« ایرانیان با آغوش باز به پیشواز تازیان
(عرب ها)مسلمان رفتند !!! » با دیده ی خرد بسنجد
*
دانشمندان ، فرزانگان ، فرهیختگان ، نویسندگان ، پژوهشگران و چکامه سرایان ایرانی ، خودشان ، بایستی ، پیشگامان پارسی نویسی باشند ؛ تا اینکه ما ایرانیان ، واژه های زشت چپانده شده ی(تحمیل شده ) مسلمانان خون خوار تازی(عرب) را ، به عربستان سعودی ،زادگاه ی محمد پسرعبدالله ، بفرستیم
*
از زبان ، فرهنگ ، هنر ، و اندیشه ها ی پارسی نگهداری بکند ؛ و با هر گونه بیگانه پرستی ، از هر گونه اش ، پیکار بکند
*
برداشت درستی ، از درد و رنج 30 سی ساله ی فرزانه ی تک دانه ی ایران زمین ، پیروز پارسی(فردوسی) بزرگوار ، داشته باشد
*
آئین پارسی «روشنائی» را ، با آئین تازی اسلام« تاریکی» سنجش(مقایسه) بکند
*
به نادرست ، به ما چپاندند( تحمیل کردند) ، بکند ؛ و هر گونه سخنان دروغ و بی پایه و مایه ی تازی پرستان(عرب پرستان) ، که بر این باور بودند و یا هنوز هم هستند که :
« ایرانیان با آغوش باز به پیشواز تازیان
(عرب ها)مسلمان رفتند !!! » با دیده ی خرد بسنجد
*
دانشمندان ، فرزانگان ، فرهیختگان ، نویسندگان ، پژوهشگران و چکامه سرایان ایرانی ، خودشان ، بایستی ، پیشگامان پارسی نویسی باشند ؛ تا اینکه ما ایرانیان ، واژه های زشت چپانده شده ی(تحمیل شده ) مسلمانان خون خوار تازی(عرب) را ، به عربستان سعودی ،زادگاه ی محمد پسرعبدالله ، بفرستیم
*
از زبان ، فرهنگ ، هنر ، و اندیشه ها ی پارسی نگهداری بکند ؛ و با هر گونه بیگانه پرستی ، از هر گونه اش ، پیکار بکند
*
برداشت درستی ، از درد و رنج 30 سی ساله ی فرزانه ی تک دانه ی ایران زمین ، پیروز پارسی(فردوسی) بزرگوار ، داشته باشد
*
آئین پارسی «روشنائی» را ، با آئین تازی اسلام« تاریکی» سنجش(مقایسه) بکند
*
اندیشه های فرزانه ی فرهیخته ی ایران و جهان ، زرتشت بزرگوار را ، با اندیشه های دست و سر پا بریدن محمد تازی(عرب) ، سنجش بکند
*
چگونگی درست گسترش اسلام خونین تازیان(عرب ها) مسلمان را ، از روی پیکرهای(اجساد) خونین و خون آلود ایرانیان ، بشناسد
*
سده ها پیکار و پدافند(دفاع) ایرانیان ، از میهن خودشان در برابر اسلام تازیان(عرب ها) و خود تازیان
(عرب ها) مسلمان را ، بشناسد
*
انگیزه ی شیعه گرائی ایرانیان را ، پس از تازش تازیان(عرب ها) مسلمان ، به ایران زمین ، بشناسد
*
جنبش های بزرگ پاد(ضد) اسلامی را ، از آغاز تازش تازیان(عرب ها) مسلمان به ایران ، تا به امروز بشناسد
*
*
چگونگی درست گسترش اسلام خونین تازیان(عرب ها) مسلمان را ، از روی پیکرهای(اجساد) خونین و خون آلود ایرانیان ، بشناسد
*
سده ها پیکار و پدافند(دفاع) ایرانیان ، از میهن خودشان در برابر اسلام تازیان(عرب ها) و خود تازیان
(عرب ها) مسلمان را ، بشناسد
*
انگیزه ی شیعه گرائی ایرانیان را ، پس از تازش تازیان(عرب ها) مسلمان ، به ایران زمین ، بشناسد
*
جنبش های بزرگ پاد(ضد) اسلامی را ، از آغاز تازش تازیان(عرب ها) مسلمان به ایران ، تا به امروز بشناسد
*
تازی نامه ی تازیان( قرآن عرب ها) « نبرد محمد » را ، با دیدگان باز بخواند ، تا به پاس(احترام) گذاشتن نادرست و دروغین ، پس از 1400 سال زور ، ستم ، بردگی و بندگی ،
پی ببرد
*
نخش( نقش) کشورهای باختری را ، در ستایش و پشتیبانی از اسلام تازیان(عرب ها) ، بویژه نخش(نقش) کشورهای اهریمنی ، روسیه و انگلیس را ، بشناسد
*
هیچگاه ، به بیگانگان ، بویژه به کشورهای باختری واگذاشت(اعتماد) نکند ، چرا که ؛ این کشورها ، در تیرگی ، تیربختی ، و نگون بختی سرزمین ما ، بویژه دو کشور اهریمنی روس و انگلیس ، همواره نخش( نقش) داشته اند
*
*
پیکار فرهنگی را ، هیچگاه ، برای زدودن ، تازی گرائی ، تازی زدگی و اسلام زدگی ، از یاد نبرد
و هم ، از این روی است ، که ما بایستی ، همواره ،
آتش بر انگیخته ، و فروزان فرزانه ی فرهیخته ی ایران و جهان ، زرتشت بزرگوار را ، هر چه فروزنده تر ، بر بلند نای سرزمین کوروش بزرگ ، این ابر مرد سرگذشت(تاریخ) و بنیانگذار آرمان ی آدمیگری
(حقوق بشر) ، در دل ، روان ، خرد ، و اندیشه های خودمان ، زنده نگاه بداریم ؛ تا این روشنائی همیشه جاوید ، گرما بخش مان ، در برپائی ایران سرافراز ، آزاد ، آباد ، و مردم سالار ، یار و همیار ما ، باشد . شبی که ، اندیشه های پاک ، درست ، جنبشی ، تابناک ، با گوهر راست گفتاری ، راست پنداری ، و راست کرداری و بلند پایه ی انسانی ، مردم ستم دیده ی میهن بابک ها و مزدک ها و فرزانه ی فرهیخته ی ایران و جهان ، زرتشت ی بزرگوار را ، فرا بگیرد ؛ آنگاه ، باز پس گیری میهن ، نه تنها ، به گونه ی ریشه ائی آغاز ، ونکه(بلکه) ، با دورنمای سرافراز ، بامداد شکوهمند و فرخنده ی
آتش بر انگیخته ، و فروزان فرزانه ی فرهیخته ی ایران و جهان ، زرتشت بزرگوار را ، هر چه فروزنده تر ، بر بلند نای سرزمین کوروش بزرگ ، این ابر مرد سرگذشت(تاریخ) و بنیانگذار آرمان ی آدمیگری
(حقوق بشر) ، در دل ، روان ، خرد ، و اندیشه های خودمان ، زنده نگاه بداریم ؛ تا این روشنائی همیشه جاوید ، گرما بخش مان ، در برپائی ایران سرافراز ، آزاد ، آباد ، و مردم سالار ، یار و همیار ما ، باشد . شبی که ، اندیشه های پاک ، درست ، جنبشی ، تابناک ، با گوهر راست گفتاری ، راست پنداری ، و راست کرداری و بلند پایه ی انسانی ، مردم ستم دیده ی میهن بابک ها و مزدک ها و فرزانه ی فرهیخته ی ایران و جهان ، زرتشت ی بزرگوار را ، فرا بگیرد ؛ آنگاه ، باز پس گیری میهن ، نه تنها ، به گونه ی ریشه ائی آغاز ، ونکه(بلکه) ، با دورنمای سرافراز ، بامداد شکوهمند و فرخنده ی
پیروزی ایران پرستی ، بر تازی پرستی
پیروزی با فرهنگی ، بر بی فرهنگی
پیروزی داد ، بر بیداد
پیروزی روشنائی ، بر تاریکی
پیروزی آرامش ، بر ناآرامی
پیروزی آزادگی ، بر خودکامگی
پیروزی با فرهنگی ، بر بی فرهنگی
پیروزی داد ، بر بیداد
پیروزی روشنائی ، بر تاریکی
پیروزی آرامش ، بر ناآرامی
پیروزی آزادگی ، بر خودکامگی
دیر نخواهد بود
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز پولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز پولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
باباطاهر
نیما
یادآوری
یادآوری
*
در این زمینه نگاه بکنید به نوشته ی« چرا ایرانیان در برابر تازیان(اعراب) مسلمان شکست خوردند » به خامه ی(قلم) همین نوشته
*
نگاه کنید ، به نوشته ی دفتر ایام ، نوشته ی زرین کوب، نهج البلاغه و شریف رضی ، برگ های(صفحه های) 265 / 267/268 ، چاپ چهارم 1378 انتشارات علمی
نگاه کنید ، به نوشته ی دفتر ایام ، نوشته ی زرین کوب، نهج البلاغه و شریف رضی ، برگ های(صفحه های) 265 / 267/268 ، چاپ چهارم 1378 انتشارات علمی
*
نگاه کنید ، به نوشته ی پژوهشی در زندگی علی ، آله دالفک ، برگ های 117/ 119 / 123بهمن 2701 ایرانی فوریه 1994
*
دانشمندان نمی پذیرند ، که نهج البلاغه و دیگر نوشته ها ، ازعلی ، باشد
نگاه کنید ، به تاریخ اجتماعی ایران ، نوشته ی مرتضی راوندی ، پوشینه ی(جلد) دوم
نگاه کنید ، به تاریخ اجتماعی ایران ، نوشته ی مرتضی راوندی ، پوشینه ی(جلد) دوم
*
در باره ی تازش بیگانگان ، به ایران زمین ، نگاه بکنید ، به نوشته ی ملاحظاتی در تاریخ ایران ، نوشته ی
میر فطروس
میر فطروس
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen