Sonntag, 14. September 2008

چه باید کرد

چه باید کرد ؟
آیا ما از خودمان می پرسیم و یا به زبان ی دیگر پرسیدیم که چرا ما تا به امروز نتوانستیم یک فرمانروائی( حکومت) مردم سالار در ایران ی خودمان داشته باشیم ؟ آیا نبود هم چنین روش فرمانروائی تنها به خودکامه بودن فرمانروایان ی پیشین و پسین ی ما بر میگردد و مردم ما و روشن اندیشان تاریک اندیش ما که پیش ازآنکه ایرانی و میهن پرست باشند تازی پرست
( عرب پرست) و بیگانه پرست بودند و می باشند اگر ما چند انگشت شمار از روشن اندیشان ی ایران را کنار بگذاریم دیگر نه از نام ی روشن اندیش و روشن اندیشان چیزی بر جای می ماند تا ما از آن سخن بگوئیم ما شوربختانه مردمی هستیم که بانگ بر می آوریم هنگامی که بیشتری ها بانگ بر آوردند بدون آنکه از خود بپرسیم برای چی و برای کی بانگ بر می آوریم هنگامی که آتش ی خشم نابخردی ما به خاموشی گرائید تازه آرام آرام و گام به گام راستی های زندگی بسان ی پتکی بر سرمان می کوبد که از برای چی و برای کی گلو ی خودمان را پاره کردیم و می کنیم بدون آنکه آگاهی داشته باشیم و از همین روی ست که در بامداد درود بر شاه و در شامگاه مرگ بر شاه می گو ئیم ماندن ی خودکامگی در ایران مارا نباید شگفت زده کند چرا که
از ماست که بر ماست
ما نه آمدن ی ما با پرسش آغاز می گردد و نه رفتن ی ما وهیچگاه یاد نگرفته ایم که پرسش های ژرف بکنیم مارا تو سری خور به بار آورده اند از خانواده از دبستان تا دانشگاه و تا پیرامون ی کار مارا بی چرا زندگان به بار آورده اند ما یا د نگرفته ایم از چیزی که آگاهی نداریم سخن نگوئیم ما یادنگرفته ایم که بپرسیم ما که ایرانی هستیم و به خودمان و فرهنگ مان می بالیم چرا بایستی نام های زشت ی تازیان( عرب ها) را به دنبال خود بکشیم و آنهم پیشوندهای ننگین و شرم آور این چنینی کلب سگ
غلام نوکر بهره بری جنسی بردن
و دیگر واژه های زشتی که روان ی هر ایرانی میهن پرست را به درد می آورد پوران ی( فرزندان ی) ایران زمین با آگاهی و یا نا آگاهی خود را سگ برده نوکر وکنیز تازیان (عرب ها) می دانند

دهخدا :
[ غ ُ ] [ ع اِ ] کودک . (منتهي الارب ) (غياث اللغات ).
کودک شهوت پديدآمده

غلام بارگي
دهخدا :
[ غ ُ رَ / رِ ] [ حامص مرکب ] غلام باره بودن
.امردپرستي . شاهدبازي
. بچه بازي . کپه دوزي: بونعيم را گفت :
به غلام بارگي پيش ما آم...

غلام باره
دهخدا :
[ غ ُ رَ / رِ ] [ ص مرکب ] امردپرست و شاهدباز
. مقابل دخترباره . مغلم . (آنندراج ). پسردوست
. تازباز. تازباره . بچه باز. کپه دوز...
:




:







http://www.2ql.net/uploads/1242493697.jpg





این فرتور (عکس) را ما از تارنمای پائین برداشتیم
http://golestan80.blogfa.com/

با اینکه سرگذشت نویسان( تاریخ نویسان) همواره نوشته اند و یادآوری کرده اند که تازیان( عرب ها) چه بد بختی و نگون بختی را به ایرانیان چپاندند ونکه (بلکه) ایرانیان هنوز هم نمی خواهند بپذیرند که علی حسن و حسین دشمنان ی ایرانیان بودند
بلاذری در فتوح البلدان در باره ی تازش ی تازشگران ی مسلمان ی تازی (عرب ) - بویژه حسن و حسین بچه های علی پسر ابو طالب - به میهن ی ما ایران مازندران (تبرستان) می نویسد که

"
سعید بن عاص که در زمان عثمان والی کوفه بود (سال 29 ه .ق) بی آنکه از کسی فرمان دریافت کند از کوفه به قصد جنگ تبرستان( مازندران) رفت حسن (ع ) و حسین (ع) دو پسر علی بن ابی طالب در این جنگ با وی همراه بودند
(نگاه کنید به نوشته ی تاریخ دو هزار ساله ی ساری نوشته ی حسین اسلامی برگ 82 چاپ نخست 1372)
"
حسین تازی زاده ائی (عرب زاده ائی) بود که در تازی آباد (عربستان) چشم به جهان گشوده است نام پدرش علی پسر ابو طالب می باشد که با شمشیر نامدار دو سرش کودکان ی بیشماری را بی پدر و زنان ی بیشماری را بی شوهر کرده است حسین تازی( عرب) به خود می بالد که از تیره ی قریش می باشد و خود دوستدار راستین ی تازیان
(عرب ها) می باشد و به روشنی می گوید که
ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتراست. ایرانیهارا باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنانشانرا بفروش رسانید و مردانشانرا به بردگی و غلامی اعراب گماشت.
(حسین بن علی، امام سوم شیعیان، سفینه البحار و مدینه الاحکام و الاثار، نوشته حاج شیخ عباس
قمی، صفحه ۱۶۴)

اکنون نبایست شگفت زده شد که چرا خمینی که چرا خاتمی و چرا احمدی نژاد بر ما فرمانروائی می کردند و می کنند تا هنگامیکه ما نتوانیم بگونه ائی ریشه ائی گنداب ی اسلام تازیان (عرب ها) را با پاد زهر درست بخشکانیم این دوره های فرمانروائی در ایران ادامه خواهد یافت ایران همواره در گنداب ی اسلام گرفتار و ایرانیان در این گنداب برای همیشه دست و پا خواهند زد

Keine Kommentare: