Dienstag, 30. September 2008
Islamic acid throwing / Islamisches Säureattentat / تُرشَک(اسید) پاشی اسلامی
Islamic
acid throwing
Islamisches
Säureattentat
تُرشَک(اسید)
پاشی
اسلامی
Muhammad
:
Women
are the Pets
Mohammed:
Frauen
sind die
Haustiere
محمد
:
زنان
جانوران خانگی هستند
Origin
/
Quelle /
بن
مایه :
Tabari,The
History of al-Tabari,Vol.ix,p.113
زنانِ
نابکار ایران ستیز
آیا
نابکارتر و ایران ستیزتر از شیرین عبادی
و مریم رجوی؛کسی دیگری را-
به
جز زنان و دخترانِ خردباخته فرمانروائی
اسلامی-
می
شناسد؛که در ایران ستیزی گوی پیشروی را
از آخوندهای خون ریز و خون خوار تازی پرستِ
مُسلمانِ انیرانی ربُوده باشند؟.
شیرین
عبادی سنگ و بُت پرستِ مُسلمانِ ایران
ستیز؛که پس از مرگِ بسیار بی ارزش اش؛در
نَسک های کهن نگاری-تاریخی-
اینگونه
می خواهد و دوست هم دارد یادآوری شود
که:ا
با
تفسیر غلط از اسلام حقوق زن پایمال
میشود.دوست"
دارم
در تاریخ بگویند او زنی مسلمان بود و تمام
زندگی
خود
را صرف کرد تا بگوید از اسلام سوء استفاده
نکنید"
شیرین
عبادی و مریم رجوی تبهکار و ایران ستیز؛به
جای اینکه در سرزمینِ پیشوای آدم کُش
خودشان؛یَنی=
یانی
محمد تازی سربُر در تازی آباد-عربستان
سعودی-
زندگی
بکنند؛با
پولهای باد آورده کشورهای اروپائی و
آمریکا؛ بیشرمانه
از آئینِ زشت؛اهریمنی و نژادپرستِ اسلام
انیرانی تازیان پشتیبانی می کنند؛تا
درفش فروافتاده اسلام انیرانی در ایران
زمین را؛به یاری و همیاری کشورهای باختری
در ایران زمین برافراشته نگاه بدارند.برای
آشنائی بیشتر؛با چهره های راستینِ این
دو زنِ تبهکار ایران ستیز انیرانی؛به نام
های شیرین عبادی و مریم رجوی نگاه بکنید
به نوشتههای پائینِ نگارنده
شیرین
عبادی ایران ستیز
مریم
رجوی ایران ستیز
چکامه
پائینِ با نام تُرشَک(اسید)
پاشی
اسلامی؛ چهره راستین
و تبهکار اسلام و مُسلمانانِ زن ستیزی را
نشان میدهد؛که تبهکارانِ ایران ستیزی
بسانِ شیرین عبادی و مریم رجوی؛با همه
هستی خویش؛از
نابودی اسلام انیرانی در ایران زمین می
خواهند پیشگیری بکنند
تُرشَک(اسید)
پاشی
اسلامی
چو بیند
مُسلمانی
زنی
بی روسری
با جوش و خروش زند
آن چنان توسری
روسری و توسری
نکُنَد
زیبائی ناپیدا
درمانده مُسلمانی
با تُرشَک
کُنَد
راهی پیدا
Poet / Dichter / چکامه
سرا
Nima / نیما
Sonntag, 28. September 2008
پور لگام مردانی - ابن ملجم مرادی- پاتک ایرانیان از درون
پور لگام مردانی
- ابن ملجم مرادی -
پور لگام مردانی
- ابن ملجم مرادی-
هنگامیکه میهن ایرانیان به خون آغشته گشته بود وتازیان خون ریز و خون خوار بی آزرم مسلمان ایرانیان را برده- موالی - می خواندند ، سه میهن پرست ایرانی برآن شدند ؛ که علی ، معاویه و عمروعاص را بکشند . معاویه زخمی می گردد و نمی میرد . عمر و عاص کشته نمی شود ، کس دیگر بجای عمر و عاص کشته می شود و علی بدست
پور لگام مردانی - ابن ملجم مرادی- در درون مزگد زخمی و سرانجام کشته می شود . پدر پور لگام مردانی - ابن ملجم مرادی- در جنگ با تازیان کشته می شود و پسر 14 ساله اش پور لگام مردانی - ابن ملجم مرادی- گرفتار تازیان خون خوار مسلمان می گردد و هم اوست که علی این دژخیم دژخیمان را با دشنه اش از پای در می آورد . پدر پور لگام مردانی - ابن ملجم مرادی - دهان اسبان سپاهیان
ایرانیان را دهنه می زد . پور لگام مردانی - ابن ملجم مرادی- پس از 27 سال بردگی و خون جگر خوردن از درون دشمن آنچنان خروشی بر می آورد ؛ که امروز نام پر آوازه و آلوده گشته او را در سرگذشت - تاریخ - وارونه ء تازی پرستان دروغگوی مسلمان که پیشوای نخستین شان علی را برای همیشه به گهنم فرستاده است
وارونه و نادرست نشان دادند و می دهند . از آنجائیکه کار و فرهنگ مسلمانان و تازی پرستان کشتن و خون ریختن می باشد من ودیگر هم میهنان ما زندگی خانه بدوشی داشتیم و داریم و در آوارگی بسر می بریم ؛ چرا که مسلمانان از آگاهی و آشکارساختن چهره های راستین پیشوایان شان می ترسند و همواره کوشش میکنند تا با اسلام سر بُرشان سر میهن پرستان ایرانی را - بسان برادران مسلمان سر بُرشان علی ، عمر ، حسن و حسین دژخیم - ببُرند . نَسک ها
و نوشته های بیشمار من در این زندگی خانه بدوشی و در بدری همه نابود گشتند . خوانندگان ارجمند می توانند برای آگاهی بیشتر در این زمینه به نوشته های پائین نگاهی بیافکنند
مروج الذهب پوشینه ی 1 برگ 706 و 677
تاریخ تبری (طبری) پوشینه ی 5 برگ 2026
کامل پوشینه ی 3 برگ 82 و 83
تاریخ تبری( طبری) پوشینه 3 برگ 1116
یادآوری
- کشتن علی پسر ابو طالب بدست پورلگام مردانی
- ابن ملجم مرادی - از سوی همه ء سرگذشت نویسان
تاریخ نویسان - نامدار ایرانی وتازی پذیرفته شده است . خوانندگان می توانند در این زمینه به تاریخ تبری ، پو شینه 6 برگ 2681 تا 2687 بخش سخن از کشتن علی و انگیزه آن و همچنین به نوشته
منتهی الامال قمی پوشینه یک برگ 159 تا 186 و پوشینه دوم برگ 60 چگونگی کشتن پورلگام مردانی
ابن ملجم مرادی - به فرمان حسن پسرعلی
حسن ابن علی را بخوانند . مسعودی هم در این زمینه گزارش ویژه
خود را دارد تبری هم چنین در باره جنگ خوارج با علی که در این جنگ - نهروان - 1800 انسان خوارج بدست ی علی و سپاهیانش کشته شدند گزارش کرده است
Freitag, 26. September 2008
کی به باورهای مردم پرخاش می کند ؟
کی به باورهای مردم پرخاش می کند ؟
پیشگاه
دوست ارجمند
من
نوشته های بیشماری در باره ء
محمد تازی ،
علی تازی و دیگر تازیان مسلمان
نوشته ام و برای شما فرستادم.
شما
تا به امروز ، برای یکبارهم
که شده ، هیچگونه پاسخی به نوشته های من
نداده اید و سر خود را در نوشته های تازی
پرستی بی آزرمی به نام مرتضی مطهری ،
فرزان شما و دیگر تازی پرستان مسلمان
فرو کرده اید ، بدون اینکه
نگاهی کوتاه به کشتار مردم ایران بدست
عمر تازی ، علی تازی ،
حسن تازی و حسین تازی کرده
باشید .
هر
ایرانی و شما بایستید از خودتان
بپرسید ؛ که
چرا عمر بدست یک میهن پرست ایرانی بنام
پیروز ایرانی –
ابولولو -
و
یا علی بدست ایرانی دیگری
بنام پور لگام مردانی
-
ابن
ملجم -
کشته
شده اند.هر
ایرانی و شما بایستید بدانید که به
زنان و دختران ایرانی بدست سپاهیان مسلمان
تازی -عرب
- به
رهبری عمر تازی ، علی تازی
، حسن تازی و حسین دست
درازی ، برابر تازی نامه
تازیان -
قرآن
عرب ها – سوره نسا ء
، آیه 24
شده
است .
از
آنجائیکه تازی پرستان مسلمان
پاسخی درست ، به تبهکاری
های برادران تازی مسلمان
شان درایران 1400
سال
پیش را ندارند ، زبان گلایه
آنان تنها تازی پرستان مسلمان
و نادانان را به دلسوزی وهمدردی فرا می
خواند.
هر
ایرانی و شما بایستید از خودتان
بپرسید ؛ که چرا ایرانیان
نام زشت تازیان خون خوار مسلمان
را بایستی به همراه داشته باشند و یک تازی
– عرب -
مسلمان
یافت نمی شود که نام پارسی داشته باشد
چَم
– معنی-
نام
های تازی – عربی
-
:ا
غلام
عباس :
بهره
بری جنسی بردن و بهره بری
جنسی کردن ؛ بچه بازی
کردن ، نوکرعباس عرب
عذرا
:
سوراخ
نشده
بتول
:
تشنه
همخوابگی با مرد
خدیجه:
شتری
که بچه خود را از دست داده
غلام
علی :
بهره
بری جنسی بردن و بهره وری جنسی
کردن و یا به زبان ایرانیان
نوکرعلی عرب
کلب
علی :
سگ
علی
فاطمه
:
بچه
شتر ماده از شیر گرفته
شده
آیا
سخن گفتن از چنین راستی ها و درستی ها به
چَم – معنی -
پرخاش
کردن به باورهای نادرست توده ها می باشد
؟ شما از کدامین باور سخن
می گوئید ؟ بریدن دست ها و
پاهای مردمان بی گناه و بیچاره
وارونه یکدیگر ، دست درازی
کردن به زنان و دختران مردم
، سوزاندن نوشته های پارسی
برده
کردن و برده بردن ایرانی ها ، فروختن زنان
و دختران ایرانی بدست
تازیان مسلمان ، 600
سال
دارائی مردم ایران را چپاول کردن ،
پاره پاره کردن فرش گرانبهای
بهارستان ، سربریدن ایرانی
ها و گرمابه خون براه انداختن در ایران
زمین و ...
اگر
اینها را شما پرخاش گری –
توهین -
می
دانید .
پس
من با دلیری بایستی با بانگ بلند بگویم
که من به اینگونه باورها هرگز و هیچگاه
پاس نمی گذارم و نخواهم گذاشت . اسلام یک
آئین بسیار زشت ، خشن ،
خرد ستیز ، بیگانه ،
واپسگرا ، خون ریز ،
تازشگر ، بی مهر و نژادپرست
می باشد .
آیا
نپذیرفتن اینگونه ارزشها ناسپاسی به
باورهای نادرست توده ها می باشد ؟ هرگز
...هرگز
...
به
گفته حافظ بزرگ
خون
میچکدز ناله بلبل دراین چمن
فریاد از تو گل که به هر خار خو کنی
فریاد از تو گل که به هر خار خو کنی
حافظ
بریدن دست ها و پاها بفرمان الله ی خون آشام تازیان
بریدن دست ها و پاها بفرمان الله ی خون آشام تازیان
نگاه کنید به سوره ی المائده آیه ی 33 و سوره ی الا عراف آیه ی 124
لأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلاَفٍ ثُمَّ لأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ
دستها و پاهايتان را يكى از چپ و يكى از راست خواهم بريد سپس همه شما را به دار خواهم آويخت
Sonntag, 21. September 2008
فرخنده باد نوروز باستانی
گفتار نیک پندار نیک کردار نیک
من شادی را برای شما آفریدم همواره راست گفتار و بر پای دارنده ی نیکی باشید
فرزانه ی فرهیخته ی ایران و جهان زرتشت بزرگوار 4000 سال پیش
فرخنده باد نوروز باستانی 7030 آریائی میترائی
فرزانه ی فرهیخته ی ایران و جهان زرتشت بزرگوار 4000 سال پیش
فرخنده باد نوروز باستانی 7030 آریائی میترائی
هر روزتان نوروز و بهارتان فرخنده و پیروز باد
گفتار نیک پندار نیک کردار نیک
فرا رسیدن کهن ترین با شکو ه ترین و زیبا ترین جشن بزرگ ملی میهنی نوروز باستانی ایرانیان را به همه ی هم میهنان ارجمند دوستان و آشنایان شاد باش می گویم نوروز جشن شادی سرور و پایکوبی می باشد تازیان( عربها ) بت و سنگ پرست مسلمان به پیشوائی عمر علی حسن حسین تازی( عرب )و نوکران کنونی شان خامنه ائی رفسنجانی جنتی خاتمی احمدی نژاد و دیگران می خواستند و می خواهند ریشه ی این فرهنگ به اندیشی شهری گری (تمدن) پارسی را از میهن زیبا و دل آرای فرزانه ی فرهیخته ی ایران و جهان زرتشت بزرگوار بزدایند بدین انگیزه سروده های بزرگترین چکامه سرای ایرا ن و جهان حافظ بزرگ که خود را پیرو پیر مغان و آئین زرتشتی میداند بخوانیم
به با غ تازه کن آئین دین زرتشتی
چنانکه لاله بر افروخت آتش نمرود
بیا سا قی آن آتش تابناک
که زرتشت می جو ید اش زیر خاک
چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش
که دست افشان غزل خوانیم و پایکوبان سر اندازیم
به شعر حافظ شیراز می رقصند و می نازند
سیه چشمان کشمیری و ترکان سمر قندی
Samstag, 20. September 2008
The white / Das Weiß / سپیدی
The
white
Das
Weiß
سپیدی
سپیدی
! بنگر
مینا گُنبدِ
گُربه ائی را
که بی تو
همچو
رودی می گرید
می آید
می نازد
می سراید
می بارد
سپیدی
از هر سوی
از هر کوی
با تو
در بازوانِ زیبا
و
دلرُبا و دلگُشا
و
دل آرای تو
Nima / نیما
Mittwoch, 17. September 2008
مُسلمانا
مُسلمانا
مُسلمانا ! تو که خون ریختن هُنرت باشد
بستن دهان آزادگان گوهرت باشد
سخن چه میگوئی تو از انسان
که این همه بیداد آذین پیکرت باشد
****************
مُسلمانا ! دلم بیزار است از بانگ شغالانت
مُسلمانا ! دلم بیمار است از پژواک ناله هایت
****************
مُسلمانا ! تو که به آئین تازیان باور داری
در هر کوی و برزن این جهان یاور داری
می بُری از هر سوی دست و پا و سر را
آنکه با آئین خون آشامت سر پیکار میداری
****************
مُسلمانا ! بیا و پیشم تا گویم ات به توئی
که من می پرست و تو بُت پرستی
تو که به گِل و سنگ بوسه می زنی می ناممت بت پرست
منی که به لب یار و پیاله می می پرست
****************
مُسلمانا ! تو گفتی بُت پرستی نارواستی
نگه کن گِرد خود بین کار بُت پرستی
اگر می دید بُت پرستی آئین مُسلمانی را
همی گفتا مُسلمانا تو که خود بُت پرستی
****************
مُسلمانا ! اگر دانی نمی گو ئی که مُسلمانی
اگر خوانی تو قرآن را با دید باز انسانی
الله تازیان فرمان می دهد کشتار انسان هارا
بیدار شو تو ای ره گم کرده اگر میگوئی که انسانی
****************
مُسلمانا ! تو که امروز سوی کعبه تازیان می روی
دانی که بسوی بُتان(لات؛منات؛عزی؛الله)تازیان می روی
بدان که ستایش کعبه و بُتخانه هر دو بُت پرستی ست
اگر دانی که چه گویم بشکنی این آئین بربری
****************
مُسلمانا ! تو که داد دادگری سر میدهی
در هر گوشه ائی از این جهان آواز سروری سر میدهی
آیا دانی که کُشتن دگر اندیشان بیداد گریست
ربودن دارائی و تازش کشورها چپاول گریست
****************
مُسلمانا ! از بس که دروغ گفته ائی
افسر دروغگویان گشته ائی
رهبرت نتوانست بگشاید چشمه ائی
تو از ماه نیم شده سخن میگوئی
****************
Dienstag, 16. September 2008
بهار کوتاه
بهار کوتاه
دخترک
هنوز
راه
رفتن را
رفتن را
نیا موخته
که
خیزآب
خیزآب
شکننده ی
زندگی
اندام
کوچکش را
در پهنه ی
بیداد گری
در نوردیده
مادر
می بیند
اندوهناک
دل داده گیهای
کوتاه
بهار
دلبستگی هایش را
در نگاه های
بیگناه
دخترک
زیبایش
Sonntag, 14. September 2008
چه باید کرد
چه باید کرد ؟
آیا ما از خودمان می پرسیم و یا به زبان ی دیگر پرسیدیم که چرا ما تا به امروز نتوانستیم یک فرمانروائی( حکومت) مردم سالار در ایران ی خودمان داشته باشیم ؟ آیا نبود هم چنین روش فرمانروائی تنها به خودکامه بودن فرمانروایان ی پیشین و پسین ی ما بر میگردد و مردم ما و روشن اندیشان تاریک اندیش ما که پیش ازآنکه ایرانی و میهن پرست باشند تازی پرست
( عرب پرست) و بیگانه پرست بودند و می باشند اگر ما چند انگشت شمار از روشن اندیشان ی ایران را کنار بگذاریم دیگر نه از نام ی روشن اندیش و روشن اندیشان چیزی بر جای می ماند تا ما از آن سخن بگوئیم ما شوربختانه مردمی هستیم که بانگ بر می آوریم هنگامی که بیشتری ها بانگ بر آوردند بدون آنکه از خود بپرسیم برای چی و برای کی بانگ بر می آوریم هنگامی که آتش ی خشم نابخردی ما به خاموشی گرائید تازه آرام آرام و گام به گام راستی های زندگی بسان ی پتکی بر سرمان می کوبد که از برای چی و برای کی گلو ی خودمان را پاره کردیم و می کنیم بدون آنکه آگاهی داشته باشیم و از همین روی ست که در بامداد درود بر شاه و در شامگاه مرگ بر شاه می گو ئیم ماندن ی خودکامگی در ایران مارا نباید شگفت زده کند چرا که
( عرب پرست) و بیگانه پرست بودند و می باشند اگر ما چند انگشت شمار از روشن اندیشان ی ایران را کنار بگذاریم دیگر نه از نام ی روشن اندیش و روشن اندیشان چیزی بر جای می ماند تا ما از آن سخن بگوئیم ما شوربختانه مردمی هستیم که بانگ بر می آوریم هنگامی که بیشتری ها بانگ بر آوردند بدون آنکه از خود بپرسیم برای چی و برای کی بانگ بر می آوریم هنگامی که آتش ی خشم نابخردی ما به خاموشی گرائید تازه آرام آرام و گام به گام راستی های زندگی بسان ی پتکی بر سرمان می کوبد که از برای چی و برای کی گلو ی خودمان را پاره کردیم و می کنیم بدون آنکه آگاهی داشته باشیم و از همین روی ست که در بامداد درود بر شاه و در شامگاه مرگ بر شاه می گو ئیم ماندن ی خودکامگی در ایران مارا نباید شگفت زده کند چرا که
از ماست که بر ماست
ما نه آمدن ی ما با پرسش آغاز می گردد و نه رفتن ی ما وهیچگاه یاد نگرفته ایم که پرسش های ژرف بکنیم مارا تو سری خور به بار آورده اند از خانواده از دبستان تا دانشگاه و تا پیرامون ی کار مارا بی چرا زندگان به بار آورده اند ما یا د نگرفته ایم از چیزی که آگاهی نداریم سخن نگوئیم ما یادنگرفته ایم که بپرسیم ما که ایرانی هستیم و به خودمان و فرهنگ مان می بالیم چرا بایستی نام های زشت ی تازیان( عرب ها) را به دنبال خود بکشیم و آنهم پیشوندهای ننگین و شرم آور این چنینی کلب سگ
غلام نوکر بهره بری جنسی بردن
و دیگر واژه های زشتی که روان ی هر ایرانی میهن پرست را به درد می آورد پوران ی( فرزندان ی) ایران زمین با آگاهی و یا نا آگاهی خود را سگ برده نوکر وکنیز تازیان (عرب ها) می دانندغلام نوکر بهره بری جنسی بردن
دهخدا : [ غ ُ ] [ ع اِ ] کودک . (منتهي الارب ) (غياث اللغات ). کودک شهوت پديدآمده غلام بارگي دهخدا : [ غ ُ رَ / رِ ] [ حامص مرکب ] غلام باره بودن .امردپرستي . شاهدبازي . بچه بازي . کپه دوزي: بونعيم را گفت : به غلام بارگي پيش ما آم... غلام باره دهخدا : [ غ ُ رَ / رِ ] [ ص مرکب ] امردپرست و شاهدباز . مقابل دخترباره . مغلم . (آنندراج ). پسردوست . تازباز. تازباره . بچه باز. کپه دوز... | |||||||
| |||||||
|
| ||||||
این فرتور (عکس) را ما از تارنمای پائین برداشتیم
http://golestan80.blogfa.com/
با اینکه سرگذشت نویسان( تاریخ نویسان) همواره نوشته اند و یادآوری کرده اند که تازیان( عرب ها) چه بد بختی و نگون بختی را به ایرانیان چپاندند ونکه (بلکه) ایرانیان هنوز هم نمی خواهند بپذیرند که علی حسن و حسین دشمنان ی ایرانیان بودندhttp://golestan80.blogfa.com/
بلاذری در فتوح البلدان در باره ی تازش ی تازشگران ی مسلمان ی تازی (عرب ) - بویژه حسن و حسین بچه های علی پسر ابو طالب - به میهن ی ما ایران مازندران (تبرستان) می نویسد که
"
سعید بن عاص که در زمان عثمان والی کوفه بود (سال 29 ه .ق) بی آنکه از کسی فرمان دریافت کند از کوفه به قصد جنگ تبرستان( مازندران) رفت حسن (ع ) و حسین (ع) دو پسر علی بن ابی طالب در این جنگ با وی همراه بودند
(نگاه کنید به نوشته ی تاریخ دو هزار ساله ی ساری نوشته ی حسین اسلامی برگ 82 چاپ نخست 1372)
"
حسین تازی زاده ائی (عرب زاده ائی) بود که در تازی آباد (عربستان) چشم به جهان گشوده است نام پدرش علی پسر ابو طالب می باشد که با شمشیر نامدار دو سرش کودکان ی بیشماری را بی پدر و زنان ی بیشماری را بی شوهر کرده است حسین تازی( عرب) به خود می بالد که از تیره ی قریش می باشد و خود دوستدار راستین ی تازیان(عرب ها) می باشد و به روشنی می گوید که
ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتراست. ایرانیهارا باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنانشانرا بفروش رسانید و مردانشانرا به بردگی و غلامی اعراب گماشت.
(حسین بن علی، امام سوم شیعیان، سفینه البحار و مدینه الاحکام و الاثار، نوشته حاج شیخ عباس
قمی، صفحه ۱۶۴)
اکنون نبایست شگفت زده شد که چرا خمینی که چرا خاتمی و چرا احمدی نژاد بر ما فرمانروائی می کردند و می کنند تا هنگامیکه ما نتوانیم بگونه ائی ریشه ائی گنداب ی اسلام تازیان (عرب ها) را با پاد زهر درست بخشکانیم این دوره های فرمانروائی در ایران ادامه خواهد یافت ایران همواره در گنداب ی اسلام گرفتار و ایرانیان در این گنداب برای همیشه دست و پا خواهند زد
Samstag, 13. September 2008
کجا رفت آن دانش و هوش ما که شد مهر میهن فراموش ما
کجا رفت آن دانش و هوش ما
که شد مهر میهن فراموش ما
مهرورزیده کوشش کنیم که به زبان زیبا و شیوای پارسی بنویسیم نوشته هائی ایران دوستان را در باره ی چم( معنی) نام های زشت تازی (عربی)بخوانیم تابه ژرفنای ناآگاهی خودمان در این زمینه پی ببریم امیدوارم که این نوشته ها به ما یاری رساند تا در آینده از بکار بردن نام ها و واژه های زشت بیگانگان تازی (عربی) خودداری ورزیم مردمی که فرهنگ و به اند یشی شهریگری(تمدن) 9000 ساله ی خود را نمی شناسند آن مردم ناگزیرند ایران ستیزان و بی فرهنگان بیگانه پرست کنونی را بسان خامنه ائی رفسنجانی خاتمی احمدی نژاد و دیگران را بنام فرمانروایان ایران زمین بپذیرند مردمی که برای دشمنان میهن خود علی حسن حسین تازی (عرب ) گریه و زاری می کنند آیا می دانند که علی حسن حسین مردان ایرانی را سربریدند وبه زنان و دختران شان دست درازی( تجاوز) کردند ؟ آیا این مردم میدانند که دستهای علی عرب به خون انسان های بیشمار ایرانی آغشته است که چکامه سرائی در ستایش این عرب خون ریز دژخیم مسلمان اینگونه از او ستایش می کند
نازم به علی که تیغ بر دشمن زد
شمشیر دو سر به مرد و هم بر زن زد
قربان محبت اش که 700 تن را
با دست مبارک خودش گردن زد
اینجاست که پیروز پارسی (فردوسی) بزرگوار به تازی پرستان (عرب پرستان) و ایرانیان ناآگاه میگوید
در این خاک زرخیز ایران زمین
نبودند جز مردمی پا ک دین
همه دین شان مردی وداد بود
کز آن کشور آزاد و آباد بود
که انداخت آتش در این بوستان
کز آن سوخت جان ودل دوستان
کجا رفت آن دانش و هوش ما
که شد مهر میهن فراموش ما
شمشیر دو سر به مرد و هم بر زن زد
قربان محبت اش که 700 تن را
با دست مبارک خودش گردن زد
اینجاست که پیروز پارسی (فردوسی) بزرگوار به تازی پرستان (عرب پرستان) و ایرانیان ناآگاه میگوید
در این خاک زرخیز ایران زمین
نبودند جز مردمی پا ک دین
همه دین شان مردی وداد بود
کز آن کشور آزاد و آباد بود
که انداخت آتش در این بوستان
کز آن سوخت جان ودل دوستان
کجا رفت آن دانش و هوش ما
که شد مهر میهن فراموش ما
اسلام راستین و اسلام دروغین
اسلام راستین و اسلام دروغین
چهره ی راستین و دروغین ی علی پسر ابو طالب
نازم به علی که تیغ بر دشمن زد
شمشیر دو سر به مرد و هم بر زن زد
قربانت محبت اش که 700 تن را
با دست مبارک خودش گردن زد
نماینده ی اسلام دروغین ؟؟ خمینی هندی درباره ی ویژه گیهای محمد تازی (عرب) و آدم کشی هایش در سخنرانی سال 1982 می گوید
پیغمبر شمشیر دارد تا آدم بکشد ائمه ی ماهمگی جندی بودند شمشیر می کشیدند آدم می کشتند ما خلیفه می خواهیم که دست ببرد حد بزندرجم (سنگسار )کند همانطور که رسول الله دست می بریدحد (تازیانه) می زد رجم(سنگسار )می کرد و همانطورکه یهود بنی قریظه را قتل عام کرد
نماینده ی اسلام راستین ؟؟ دکتر علی شریعتی تازی پرست بی آزرم در باره ی ویژه گیهای محمد تازی (عرب ) و آدم کشی هایش می گوید
کنار گودال های عمیق و وحشتناکی که به دستور وی (محمد) کنده بودندنشسته بود ودسته دسته یهودیان بنی قریظه را که هر چند به یک زنجیرشان بسته بودند می آوردندودر برابر وی (محمد) پیاپی سر می بریدند و در گودال ها می ریختند و او( محمد) با چشمان سرد و خشک و آرامی که گو ئی به دو نگین شبق بدل شده اند آن را تماشا می کرد نه لب می جنبانید و نه پلک میزد گوئی نمایش سرد و بیمزه ائی را می نگرد و آنگاه که آخرین نفر را از این 700 نفری ذبح (سر بریدن) کردند و در سیاهچالها افکندند در حالیکه به دستور وی( محمد) بر اجساد گرمشان خاک می ریختند برخاست و به کارهای دیگرش پرداخت
اسلام شناسی نوشته ی علی شریعتی سیمای محمد برگ 580
آیا گاه ( زمان ) آن فرا نرسیده است که ما اسلام تازیان
(عرب ها) را برای همیشه به گورستان سرگذشت (تاریخ) بسپاریم و ایران خودمان را برای همیشه با آئین و فرهنگ پارسی و فرمانروائی( حکومت) مردم سالار کارگردانی( اداره ) بکنیم ؟
آیا گاه ( زمان ) آن فرا نرسیده است که ما اسلام تازیان
(عرب ها) را برای همیشه به گورستان سرگذشت (تاریخ) بسپاریم و ایران خودمان را برای همیشه با آئین و فرهنگ پارسی و فرمانروائی( حکومت) مردم سالار کارگردانی( اداره ) بکنیم ؟
The land of memories / Das Land der Erinnerungen / سرزمین یادمانها
The
land of memories
Das
Land der Erinnerungen
سرزمین
یادمان ها
Das Land der Erinnerungen
Mit Angst und Sorge,
kam ich ins Land der Erinnerungen,
ohne zu wissen,
was mich erwartet.
Du bist mir begegnet,
an Dir bin ich vorbeigegangen,
ohne Deine schönen Blicke anzuschauen.
In meiner Einsamkeit blicke ich zurück,
auf Dein unschuldiges Antlitz.
Poet / Dichter / چکامه
سرا
Nima / نیما
Freitag, 12. September 2008
You and I / Du und ich / من و تو
You and I
Du und ich
من و تو
من
و تو
من همه لبخندهای تو ام
تو
همه خنده های منی
من
برگ برگ گُلبرگ ها ی تو ام
تو
همه رگبرگ های گُل های
منی
Poet / Dichter / چکامه
سرا
Nima / نیما
تو
و من
من
برگِ گُل ام
تو
رگبرگ های منی
من
رنگِ گُل ام
تو
گُلبرگ های منی
من
بوی گُل ام
تو
بُستانِ
رنگارنگِ
منی
من
شاخِ گُل ام
تو
بُلبُلِ
شاخسار
منی
Poet / Dichter / چکامه
سرا
Nima / نیما
مرگ ماهی ها
The
death of the fish
Der
Tod der Fische
مرگ
ماهی ها
:کُنش
و واکُنش زیستگاه
یکی
بر سر شاخ بُن می بُرید
خداوند
بُستان نِگه کرد و دید
بگُفتا
گر این مَرد بَد می کند
نه
با من که با نفس خود می کند
سعدی
آدمیانِ
خود خواه؛همواره بر این باور هستند که
تنها ایشان سَروَران و نازنینانِ زیستگاه
به شمار می آیند و هر چه دلِ تنگشان خواست
و می خواهد می توانند با زیستگاهِ آدمیان
و جانوران انجام بدهند.خُروش
مرگ بار و گاه و بیگاهِ زیستگاه؛خود به
خود واکُنشی به کُنش ویرانگر و مرگ بارِ
آدمیانِ خود خواهی می باشد که تنها
درختان را می بینند؛بدون آنکه از هستی
جنگل ها آگاهی داشته باشند.چکامه
پارسی پائین با فَرنام «
مرگ
ماهی ها »
نگاهی
به کردارِ آدمیانِ خود خواهی دارد که همه
چیز هستی را تنها و تنها برای خویشتن روا
می دانند
مرگ
ماهی ها
دریا
؛ دریا
خانه
ماهی ها
بی
آبی دریا
مرگ
و
ِگورستان
ماهی
ها
Nima / نیما
چکامه
ها و نوشته های دیگر
نیما آریان
را می توانید در تارنمای بالاترین بخوانید
Abonnieren
Posts (Atom)