گریه کن سرزمین من گریه کن
http://www.youtube.com/watch?v=guv15dQB9tc
http://www.youtube.com/watch?v=IvuUj_iUVkc
Cry my country cry
Weine mein Land weine
گریه کن سرزمین من گریه کن
Nima / نیما
گریه کن سرزمین من گریه کن
ما برون را ننگریم و قال را
ما درون را بنگریم و حال را
انوشیروان جلال الدین مولوی
ایران ، بدون نابودی ریشه ائی اسلام ، هر گز رها و آزاد نخواهد شد
نیما
هنگامی که من کوچک ، نوشته های بیشمار نویسندگان ایرانی را ؛ که در تارنگارهای رنگارنگ، نوشته های کوتاه و یا بلند گوناگون خودشان را ، به نمایش می گذارند
براستی ، آن چنان اندوهگین می گردم ؛ که گاه گاهی به خودم می گویم ؛ که سخن عیسی ترسائی را ، که در واپسین دم زندگی ا ش ، بر زبان آورده بود ، برای خودت بازگو کن ، تا اندکی آرامش از دست رفته ء خودت را ، دوباره بازیابی ؛ آنگونه که عیسی ترسائی ، در هنگامه ء به چلیپا کشیدن خویش، رو به آسمان کرد و با آوای دل خراش ، اندوهگین و با چشمانی خسته، درمانده ، به پدر آسمانی !!! خویش نگریست و گفت : ا
»
پدر ، ایشان را ببخش ؛ که اینان نمی دانند ؛ که چکار میکنند
«
کشور بیمار و اسلام زده ء ایران ؛ که بیشتر نویسندگان و دانشگاه رفته هایش ، با پایان نامه های گنده گنده ء دانشگاهی ، در درون و برون از کشور ، پس از گذشت
هزار و چهار سد 1400 سال ، از تازش خونین تازیان خون خوار مسلمان به ایران ، همچنان از آئین(مذهب) راستین،آئین(مذهب) دروغین و تازگی ها هم ، از آئین بخشاینده
و یا به زبان تازی پرستان پیرایشگر(اصلاح طلب) بی آزرم « اسلام رحمانی» سخن می گویند ؛ تا توده های
بپاخاسته ء ایران را یک بار دیگر ، با بیماری اسلام دوستی و اسلام گرائی ، باز هم بیشتر و بیشتر ، در گرداب اسلام اهریمنی محمد تازی دزد ، آدم کش ، خون آشام و ناجوان مرد گرفتار سازند ، کار و داستان وا گیر اسلام بخشاینده و بخشایشگر« اسلام رحمانی » هم اروپائی ها و هم آمریکائی ها آزمند اسلام دوست را وا داشته است ، تا ایشان هم خودشان را به گود بیاندازند و با بانگ بلند ، با سرسپردگان و دریوزگان خودشان - اسلام شناسان مسلمان و اسلام شناسان نامسلمان - ، در کشورهای باختری ؛ که شماری هم از بخت بد ایرانیان شکست خورده و بخت بر گشته ، شوربختانه ، شناسنامه ء ایرانی و نام و اندیشه ء تازی -اسلامی دارند ،از اسلام دست و پا بُر و سر بُر محمد تازی آدم کش ، اسلام نو(مدرن) !!! و مردم سالار(دموکراتیک) !!! بسازند
در گذشته های نه چندان دور، نویسنده ء نام دار ایرانی ، کدبان مرتضی راوندی اسلام دوست و اسلام پناه
وا ژه های اسلام دوستانه و ویران گر خودشان را – بدون کوچکترین درد و رنج درونی و روانی - این چنین بازگو می کردند
»
جالب توجه است ؛ که با تمام مبارزات ملحدین و محافل الحادی ، علیه دین مبین اسلام ، پس از 14 قرن ، در سرزمین ایران ، حکومت جمهوری اسلامی با قدرت تمام بر قرار شده است.(نگاه بکنید ، به تاریخ اجتماعی ایران ، از مرتضی راوندی ، پوشینه(جلد) دهم ، برگ(صفحه) 67 از انتشاران آرش ، نشر زمانه ، سپتامبر 1994
(
«
وشوربختانه به دنبال ایشان - مرتضی راوندی - تازگی ها ، در این گیر و دار اسلام نو(مدرن) !!! و اسلام مردم سالار(دموکراتیک) !!! ، روشن اندیش(روشنفکر) چپ ایرانی در آمریکا - کدبان مرتضی محیط - هم بیکار ننشسته اند و با بانگ بلند ، شیپور را از سر گشادش می دمند ، بدون آنکه اسلام محمد تازی را بشناسند ، از شهری گری(تمدن) !!! اسلامی سخن میگویند.(نگاه بکنید به ماهنامه ء بیداری ، شماره ء 52 برگ ده 10 ؛ برای آشنائی با دروغ شهری گری(تمدن) !!! اسلامی ، نگاه بکنید به نوشته ء نگارنده با نام « پدر و پسر ایران ستیز» و
http://www.box.net/shared/8xf2ee5uca
ره » ا
Die erste Wiedergeburt
http://tangsir2569.wordpress.com/2011/04/20/die-erste-wiedergeburt/#more-8375
کدبان
مرتضی محیط ، با دو نوشته ء خودشان « چه خواهد شد ؟ و ریشه های
عقبماندگی » در زمینه ء بازرگانی(اقتصادی) و جهان آرائی(سیاست)،تازگی ها،پس از گذشت دهه ها از بی آبروئی دیدگاه ء جهان آرائی(سیاست) دشمنی و ستیز با کشورهای سرمایه داری ، بویژه آمریکا ؛ ایشان - کدبان مرتضی محیط - به دیدگاه ء ماورای نوین !!! خودشان ، توده ائی وار ، بانگ پیکار با بزرگ سرمایه داری(امپریالیسم) و سرکرده ء همه ء آنان ، بزرگ اهریمن اهریمنان، بزرگ سرمایه داری(امپریالیسم)آمریکا را سر میدهند ، تا به جای پیکار با اسلام واپسگرای محمد خون خوار تازی ، همه ء ایرانیان بایستی زیر درفش پاد(ضد) بزرگ سرمایه داری(ضد امپریالیستی) ایشان، برَ(علیه) بزرگ سرمایه داری(امپریالیسم)آمریکا ، یکی شوند ، تا ایشان با برادران مسلمان خودشان ، بسان توده ائی ها، همبود گاه ء همگانی(جامعه سوسیالیستی) آرمانی خودشان را ، در ایران اسلام زده بر پا سازند . ایشان -کدبان مرتضی محیط - پس از این همه خواندن نوشتههای بزرگان و بنیاد گذاران(بنیان گذران) اندیشه های همگانی(سوسیالیستی) و فرا همگانی(مارکسیستی)، هنوز در اندر خم کوچه های ناکجا آباد همبود گاه ء همگانی(جامعه سوسیالیستی) ، پرسه میزنند و شور بختانه ، هنوز ، ایشان - کدبان مرتضی محیط – پس از سی و دو 32 سال تبهکاری اسلام و مسلمانان در نیافته اند ؛ که برای دست یابی به همبود گاه ء(جامعه) پیشرفته ، آزاد ، آباد ومردم سالار ، پیکار با اسلام واپسگرای محمد تازی(عرب) و بیرون راندن اسلام نژاد پرست تازشگر تازیان(عربها) از ایران ، یک نیاز سرگذشتی(تاریخی) هزار و چهار سد1400 ساله است و میباشد
بیهوده نبوده است ؛ که پیش از کدبان مرتضی محیط چپ گرای راست اندیش ، روشن اندیشان تاریک اندیش تازی اندیش چپ !!! ایرانیان بخت بر گشته ، فرخ نگهدار فدائی و نورالدین کیانوری توده ائی ، با در هم آمیزی خون های توده ائی ها ، فدائیان و پاسداران خمینی هندی ، همبود گاه همگانی(جامعه سوسیالیستی)، به پیشوانی خمینی خون خوار هندی و به یاری کشور شورا ها !!! - شوروی پیشین - ، می خواستند بسازند . شگفتا که درهای روشن اندیشان تاریک اندیش تازی اندیش ایرانیان بخت بر گشته ، هنوز هم پس از فروپاشی اندیشههای همبود گاه همگانی(جامعه سوسیالیستی)، بر پاشنه های دوران های کودکی می چرخد
گریه کن بر سر زمینی ، که روشن اندیشان اش ، نه تنها ناآگاه هستند ؛ ونکه(بلکه) بیگانه پرستی را ، درفش ارزش های خویش می سازند و
از سرگذشت و گذشت روزگار هم ، هرگز و هیچگاه نمی آموزند
پس از کدبان مرتضی محیط اسلام دوست ، به انگیزه ء نشنا ختن سرگذشت(تاریخ) ایران و اسلام
یکی از این دیگر کسانی ، که همچنان به بیماری اسلام دوستی دچار هستند ، بانو محترم مومنی روحی می باشند
بانو محترم مومنی روحی ، با شادمانی بیش از اندازه ، در نوشته ء خودشان « مذهب ظاهری و ظاهر مذهبی » به درمان « بیماران » می پردازند ، بدون آنکه بدانند ؛ که انگیزه ء بیماری این « بیماران » ، آئینی(مذهبی) است ؛ که اسلام نام دارد ؛ که کشوری بزرگ، پهناور و سازنده ء بزرگترین شهری گری(تمدن) جهان را ، به یک کشور ورشکسته و بیمار دگرگون ساخته است ؛ که مردمانش ، شوربختانه سر از چاه جمکران در آوردند و دانشگاه دیده و دانشگاه رفته هایش ، سنگ سیاه(حجر الاسود) تازیان(عربها) را ، در آئین آهنگ« مراسم حج » می بوسند و به دیدار پیشوای هشتم شیعیان ، رضای تازی(عرب) در توس(طوس ، مشهد) می روند ، تا بیمارهای جنسی و دیگر بیماری ها و ناتوانی ها ی پیکری و روانی شان را ، بدست این پزشک نامدار تازی(عرب) !!! درمان بسازند ، بدون آنکه بدانند ؛ که همین پزشک نامدار !!! رضای تازی(عرب) ، از تندی(شدت) نادانی و بی خردی ، انگور زهر آگین را ، در چند گامی(قدمی) خودش ، نوش می کند و راهی روسپی خانه و یا به زبان دیگر پردیس(بهشت) سفارش شده ء محمد تازی(عرب) می گردد. بانو محترم مومنی روحی ، به پدیده ء نوئی(جدیدی) دست یافته اند ؛ که آدم را ، پس از هزار و چهار سد و سی و دو 1432 سال ، خون ، خون ریزی ، تبهکاری و دست درازی(تجاوز) پی در پی اسلام و مسلمانان به همه ء هستی ایران زمین و مردم ایران ، براستی اندوهگین و سر شکسته می سازد
بانو محترم مومنی روحی ، در نوشته ء خودشان با نام « مذهب ظاهری و ظاهر مذهبی » پس از سی و دو سال 32 سال ، دست و پا بریدن ، سر بریدن ، چشم در آوردن ، تازیانه زدن ، سنگسار کردن برابر(مطابق) آموزه های اسلام راستین محمد تازی(عرب) ، برای اینکه مردم ایران را ، از دشمن شماره ء یک خودشان ؛ که اسلام است و اسلام نام دارد ، گمراه بکنند ، با باور سد در سدی خودشان
می نویسند که : ا
»
. دوست داشتن انسانها و رعایت حقوق آنها ، مسائلی هستند که در همه ادیان الهی بدانها توصیه شده است . اگر اینها بدان عمل نمی کنند ، هیچ ایرادی بر مذهب و آئینی که دارند وارد نیست
«
)
نگاه بکنید به نوشته بانو محترم مومنی روحی مذهب ظاهری و ظاهر مذهبی
http://parsdailynews.com/65091.htm
(
در پس آینه طوطی صفتم داشته اند
آنچه استاد ازل گفت بگو می گویم
حافظ
بانو محترم مومنی روحی ، همان چیزئی را می گویند - آئین های آسمانی و یا به زبان ایشان « ادیان الهی » - و
دوباره گوئی(تکرار) می کنند ؛ که دیگران سده های پیش گفته اند ؛ بدون آنکه بدانند ؛ که هیچ نوشته ائی آسمانی نیست و هر گز هم آسمانی نمی باشد و نخواهد بو د و هرگز هم ، هیچ نسکی( کتابی) از آسمان ، از سوی یهوه ، خدای یهودیان ، پدر آسمانی ، خدای ترسایان و الله مسلمانان خدای تازیان(عرب ها) - گیریم که الله به چم(معنی) خدا باشد - به زمین فرستاده نشده است
از آنجائی که ، آئین های ترسائی(مسیحی) و یهودی ، بیش از 1400 سال ، به ایرانیان ، ستم و دست درازی(تجاوز) نکرده اند ؛ ما را گذرا با این دو آئین(مذهب) کاری نیست ؛ چرا که دشمن شماره ء یک هر ایرانی و کشور ایران ، آئین اهریمنی ، تازشگر و پاد(ضد) مردمی اسلام واپسگرای محمد دژخیم تازی(عرب) می باشد و هم از این روی است ؛ که ما همواره بایستی ، از اسلام به نام(بعنوان) دشمن شماره ء یک ایران و ایراینان سخن بگوئیم ، نه از آئین های دیگر ؛ که به ما ستمی نکرده اند
ما کوشش می کنیم ، که تنها واژه ها ، گفتار و نوشتار بکار گرفته شده ء بانو محترم مومنی روحی را بر گزینیم و آنگاه تازی نامه تازیان( قرآن عرب ها) را ، به گونه ء فشرده(بطور خلاصه) ، برای ایشان بازخوانی می کنیم ، تا شاید ایشان ، در آینده ء دور و نزدیک ، اینگونه سخنان اسلام دوستانه ء خودشان را بر زبان نیاورند و بازگو نکنند . بانو محترم مومنی روحی ، از آئین آسمانی
و یا به زبان ایشان « ادیان الهی » بویژه از اسلام واپسگرای محمد تازی(عرب) می نویسند ؛ که اسلام انسان ها را دوست
دارد و یا به زبان ایشان
»
دوست داشتن انسانها و رعایت حقوق آنها ، مسائلی هستند که در
همه ادیان الهی بدانها توصیه شده است
«
در تازی نامه تازیان(قرآن عرب ها) ، پر از گفتار و نوشتار
بی ادپانه(بی ادبانه) ، شکنجه گرانه و کشتارگرانه می باشد ؛ که ما آگاهانه از آوردن آن خودداری می ورزیم و تنها به چند آیه بسنده می کینم ، تا نشان بدهیم ؛ که بانو محترم مومنی روحی ، براستی از چه چیزی سخن می گویند و از کدامین دوستی سخن می رانند ؟ ناگفته نماند ، اگر گاه گاهی تازی نامه تازیان( قرآن عرب ها) ، از دوست داشتن سخن می گوید ؛ این واژه ها ، تنها رونویسی از دیگر نوشته های کهن ، بویژه از تورات و انجیل و سروده های زرتشت فرزانه می باشد ؛ که نویسندگان تازی نامه(قرآن) این نوشته ها را ، بویژه تورات و انجیل را در دست داشتند ؟
اکنون ببینیم ؛ که تازی نامه تازیان( قرآن عرب ها) ، در باره ء دوست داشتن آدمیان ، چه میگوید
قرآن سوره ۳: آل عمران آیه 32
قُلْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْكَافِرِينَ
﴿۳۲﴾
بگو الله و پيامبر [او] را اطاعت كنيد پس اگر رويگردان شدند قطعا الله كافران را دوست ندارد
(۳۲
قرآن سوره ۹: التوبة آیه 23
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ آبَاءكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاء إَنِ اسْتَحَبُّواْ الْكُفْرَ عَلَى الإِيمَانِ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ
﴿۲۳﴾
ای كسانى كه ايمان آوردهايد اگر پدرانتان و برادرانتان كفر را بر ايمان ترجيح دهند [آنان را] به دوستى مگيريد و هر كس از ميان شما آنان را به دوستى گيرد آنان همان ستمكارانند
(۲۳)
بانو محترم مومنی روحی ، بدون آنکه ، درون مایه ء پر کین و ننگین تازی نامه تازیان(قرآن عرب ها) رابشناسند ، به آسانی می نویسند که
»
در مذهب شیعه نیز ، برخی از پیروان آن خودشان را بهترین می دانند و به دیگران به چشم حقارت می نگرند
«
این برتری باورمندان(مومنین) بر ناباوران(کافران) یک فرمان نژادپرستانه و بیدادگرانه ء الله تازیان(عرب ها) می باشد ؛ که هیچ آئینی ، جدا از آئین نژادپرستانه ء محمد تازی(عرب) پذیرفته نمی شود و تازه شما - بانو محترم مومنی روحی - از بی مهری های شیعیان سخن می گوئید که « خودشان را بهترین می دانند و به دیگران به چشم حقارت می نگرند » بدون آنکه تیرتان را به سینه ء پر کین محمد تازی(عرب) و آئین نژادپرستانه اسلام اش فرو بکنید ؛ که در سوره ء سه 3 ، آل عمران ، آیه ء 85 به روشنی اینگونه دشمنی ها را می گستراند ، تا به جای دوستی و مهربانی بین آدمیان ، تخم کینه و بیزاری می کارد
قرآن سوره ۳: آل عمران آیه 85
وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ
﴿۸۵﴾
و هر كه جز اسلام دينى [ديگر] جويد هرگز از وى پذيرفته نشود و وى در آخرت از زيانكاران است
(۸۵)
بانو محترم مومنی روحی ، به گونه ء شگفت انگیز ، با نا آگاهی از
اسلام محمد تازی(عرب) ، آن هم ، پس از سی و دو 32 سال تبهکاری بی مانند اسلام و مسلمانان در ایران کنونی ، در نوشتار خودشان ، از باورمندان(مومنین) دورو(متظاهر) خرده گیری(انتقاد) می کنند که
»
اگر اینها بدان عمل نمی کنند ، هیچ ایرادی بر مذهب و آئینی که
دارند وارد نیست
«
)
نگاه بکنید به نوشته بانو محترم مومنی روحی مذهب ظاهری و ظاهر مذهبی
http://parsdailynews.com/65091.htm
(
نگه کن کز ایرانیان کشته کیست
کز آن درد ما را بباید گریست
پیروز پارسی(فردوسی) بزرگوار
از آنجائی که ، نویسنده این نوشتار « مذهب ظاهری و ظاهر مذهبی » یک بانو می باشند ؛ که بر این باور هستند که « هیچ ایرادی بر مذهب و آئینی که دارند وارد نیست » اکنون سخنان بنیاد گذران(بنیان گذاران) اسلام را از زبان خودشان می آوریم ، تا شاید این بانوی گرامی ، به نادرستی ها و درنده خوئی های(وحشی گری های) اسلام واپسگرای محمد تازی(عرب) وعلی تازی(عرب) پی ببرند و آگاه گردند ؛
؛ که اسلام محمد تازی(عرب) و علی تازی(عرب) ، چگونه از هوده های(حقوق)آدمیان و ایشان ، به زبان خودشان - بانو محترم مومنی روحی – آنگونه ؛ که در پائین همین نوشته آمده است ، پشتیبانی می کند ، ما دیگر نیازی نمی بینیم ، که بیشتر در این باره سخن بگوئیم
علی ابن ابیطالب ، در نهج البلاغه بانگ بر می آورد ، تا بانو محترم مومنی روحی ، به خوبی بشنوند و از هوده های(حقوق) !!! راستین خودشان و دیگران آگاه گردند که
[ 80 ] و من خطبة له ع بعد فراغه من حرب الجمل في ذم النساء ببيان نقصهن
مَعَاشِرَ اَلنَّاسِ إِنَّ اَلنِّسَاءَ نَوَاقِصُ اَلْإِيمَانِ نَوَاقِصُ اَلْحُظُوظِنَوَاقِصُ اَلْعُقُولِ فَأَمَّا نُقْصَانُ
إِيمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ اَلصَّلاَةِ وَ اَلصِّيَامِ فِي أَيَّامِ حَيْضِهِنَّ وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ
اِمْرَأَتَيْنِ كَشَهَادَةِ اَلرَّجُلِ اَلْوَاحِدِ وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِيثُهُنَّ عَلَى اَلْأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِيثِ
اَلرِّجَالِ فَاتَّقُوا شِرَارَ اَلنِّسَاءِ وَ كُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ وَ لاَ تُطِيعُوهُنَّ فِي اَلْمَعْرُوفِ حَتَّى لاَ
يَطْمَعْنَ فِي اَلْمُنْكَرِ
سخنى از آن حضرت ( ع ) پس از فراغت از جنگ جمل ، در نكوهش زنان ، فرمود :
اى مردم ، بدانيد كه زنان را ايمان ناقص است و بهرهمنديهايشان ناقص است وعقل هايشان
ناقص است . اما ناقص بودن ايمانشان از آن روست كه در ايام حيض از خواندن نماز و گرفتن روزه معذورند و
ناقص بودن عقلهايشان ، بدان دليل است كه شهادت دو زن برابر شهادت يك مرد است و نقصان بهرهمنديشان در اين است كه ميراث زنان نصف ميراث مردان است . از زنان بد بپرهيزيد و از زنان خوب حذر كنيد و كار نيك را به خاطر اطاعت از آنان انجام مدهيد ، تا به كارهاى زشت طمع نكنند .
)
نگاه بگنید به نهجالبلاغه ، گفتار (خطبه) 80
http://www.imamalinet.net/per/nahj-al/tar/index.htm
(
قرآن ، سوره ۱۶: النحل آیه 71
وَاللّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ فِي الْرِّزْقِ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُواْ بِرَآدِّي رِزْقِهِمْ عَلَى مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَوَاء أَفَبِنِعْمَةِ اللّهِ يَجْحَدُونَ
﴿۷۱﴾
و الله بعضى از شما را در روزى بر بعضى ديگر برترى داده است و[لى] كسانى كه فزونى يافتهاند روزى خود را به بندگان خود نمىدهند تا در آن با هم مساوى باشند آيا باز نعمت الله را انكار مىكنند
(۷۱)
قرآن سوره 16: النحل آیه های 75
ضَرَبَ اللّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَّمْلُوكًا لاَّ يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ
﴿۷۵﴾
الله مثلى مىزند بندهاى است زرخريد كه هيچ كارى از او برنمىآيد آيا [او] با كسى كه به وى از جانب خود روزى نيكو دادهايم و او از آن در نهان و آشكار انفاق مىكند يكسانست سپاس الله ى راست [نه] بلكه بيشترشان نمىدانند
(۷۵)
قرآن سوره 16: النحل آیه های76
وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلًا رَّجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لاَ يَقْدِرُ عَلَىَ شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّههُّ لاَ يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَن يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ
﴿۷۶﴾
و الله مثلى [ديگر] مىزند دو مردند كه يكى از آنها لال است و هيچ كارى از او برنمىآيد و او سربار الله اش مىباشد هر جا كه او را مىفرستد خيرى به همراه نمىآورد آيا او با كسى كه به عدالت فرمان مىدهد و خود بر راه راست است يكسان است
(۷۶)
قرآن سوره ۲: البقرة آیه 221
وَلاَ تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلاَ تُنكِحُواْ الْمُشِرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُواْ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُوْلَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللّهُ يَدْعُوَ إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ
﴿۲۲۱﴾
و با زنان مشرك ازدواج مكنيد تا ايمان بياورند قطعا كنيز با ايمان بهتر از زن مشرك است هر چند [زيبايى] او شما را به شگفت آورد و به مردان مشرك زن مدهيد تا ايمان بياورند قطعا برده با ايمان بهتر از مرد آزاد مشرك است هر چند شما را به شگفت آورد آنان [شما را] به سوى آتش فرا مىخوانند و الله به فرمان خود [شما را] به سوى بهشت و آمرزش مىخواند و آيات خود را براى مردم روشن مىگرداند باشد كه متذكر شوند
(۲۲۱)
هرکه ناموخت از گذشت روزگار
نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
رودکی
اکنون ما بسان عیسی ترسائی(مسیحی) ، که از پدر آسمانی !!! خویش ، خواسته است ، تا ره گم کردگان و گمراهان را ببخشد ، چرا که آنان براستی نمی دانستند ؛ که چکار می کنند و چه کسی را به چلیپا(صلیب) می کشند ؛ ما هم به گونه ائی ، از الله بیمار ، درنده خو(وحشی) ، زن ستیز ، کودک ستیز ، خون خوار ، نژاد پرست و بیدادگر تازیان(عرب ها) می خواهیم ؛ که بانو محترم مومنی روحی را ببخشند
؛ چرا که ایشان - بانو محترم مومنی روحی - براستی نمی دانند ؛ که ازچه چیزی سخن می گویند و در باره ء چه چیزی می نویسند ؛ آن هم پس از سی و دو 32 سال ، دست درازی(تجاوز) کردن ، دست و پا بریدن ، سر بریدن ، چشم در آوردن ، تازیانه زدن ، سنگسار کردن ، برابر(مطابق) آموزه های اسلام راستین محمد تازی(عرب) ، در فرمانروائی(حکومت) الله ، آن هم شوربختانه ، در کشوری که ؛ نخستین درخواست نامه ء(بیانیه) آرمان آدمی گری(حقوق بشر) را ، بیش از دو هزار 2000 سال پیش ، به جهانیان پیشکش کرده است ؛ که هم میهنان محمد تازی(عرب) به پرستیدن بت ها ، در تازی آباد(عربستان سعودی) سرگرم بودند و همدیگر را می دریدند و آن هم شوربختانه ، کشوری که بنیاد گذار(بنیان گذار) بزرگترین فرمانروائی شاهنشاهی در جهان بوده است ؛ که همه ء شاخ و برگ های فرهنگ و شهری گری(تمدن) جهان امروز ، از آبشخور فرهنگ و شهری گری(تمدن) ایران زمین سیراب گردیده است ، که فرزانگان و فرهیختگان !!! روشن اندیش(روشنفکر) تاریک اندیش تازی اندیش شان ، پس از هزار و چهار سد و سی و دو 1432 سال ، دست درازی پی در پی اسلام و مسلمانان به همه ء هستی مردم ایران ، در گنداب اسلام محمد تبهکار ، همچنان دست و پا می ز نند ؛ دیگر از مردمان ساده ء کوچه و خیابان چه چشم داشتی(انتظاری) می توان داشت ؛ که این بیچارگان ، خودشان را ، به مرده های تازیان(عرب ها) و تازی زادگان(عرب زادگان) ، برای درمان دردهای
بی درمان شان ، نچسبانند . آری اینگونه است ؛ که یک بار دیگر ، بایستی فراز(جمله) بالا را دوباره بخوانیم ، تا که بدانیم که
گریه کن بر سرزمینی ، که روشن اندیشان اش نه تنها ناآگاه هستند ؛ ونکه(بلکه) بیگانه پرستی را ، درفش ارزش های خویش می سازند و از سرگذشت و گذشت روزگار هم ، هرگز و هیچگاه نمی آموزند
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen